مبحث اول: آفرینش – از نقطه ایجاد طرح و نقشه اولیه خلقت تا آغاز انبساط جهان
(مقاله صوتی در انتهای صفحه)
:علم معنوی
گزارش استاد از خلقت
علم آکادمیک:س
فیزیک نوین ذرات
قسمت دوم
تفاسیر مربوط به گزارش نحوه آفرینش
بخش دوم
در این بخش به ادامه تفسیر گزارش استاد الهی از ایجاد خلقت، از پاراگراف هفتم به بعد می پردازیم.س
:P7
تفسیر
P7-1&2&3
در این نقطه، علم و دانش مورد بحث، به ماهیت انتقال یافته و آفرینش بخشی از جهان هستی و همینطور عوامل دیگری که در آفرینش نقش بازی خواهند کرد آغاز میگردد.س
P7-4
از مفاد این پاراگراف و مطالعه آثار دیگر استاد که به ۹ تا ۱۱ سطح و یا طبقه از خلقت اشاره میکند، می توان حدس زد که در مرحله اول مهندسی خلقت، والاترین سطح یا طبقه جهان هستی شکل میگیرد و نیروهایی ایجاد می شوند که در همین سطح یا طبق، جای دارند . پس این افراد را می توان عقول یا صادره های دیگری دانست که هرکدام، مادون خود را بوجود آورده اند تا در کار آفرینش بخشهای مختلف خلقت، نقش آفرینی کنند. این امر نشان دهنده آنست که در جهان هستی تمام پدیده ها و فعل و انفعالات، بطریق علت و معلولی و سبب و مسببی انجام پذیر است و ما در زندگی روزمره خود با این حقیقت برخورد داریم. س
گویا استاد الهی تعداد افرادی را که در فضای آبی رنگ گرد ماهیت قرار داشته اند، ۱۱ نفر اعلام نموده اند. (به نسخه اصلی دسترسی نبوده است.)س
P7-5
ایجاد شدن سه فضای دیگر، که احتمالن سه بُعد و یا سه طبق دیگر جهان هستی است. جمله "انجمن مافوق"
تأکیدی دیگر بر علت و معلولی بودن پدیده ها در همه سطوح خلقتی است. در اینجا باید بیاد داشت که هر طَبَق(مالتی ورز[1])، شامل میلیاردها کائنات (یونی ورز[2]) و هر کائنات شامل میلیاردها کهکشان است. س
:P8
تفسیر
به نظر می آید این سه فضا یا طبق، ابعادی می باشند که سطوح دیگر خلقت برای اولین بار و قبل از آنکه سیستم علت و معلول در تمامی پهنه گیتی بکار افتد، در آنها تجسم یافته است. این سه فضا منشا طبایع سه گانه، بطور ساده یعنی آب به مفهوم رطوبت، آتش به مفهوم انرژی گرمایی و خاک به مفهوم عناصر شیمیایی، نیز بوده و می باشند. (به تمام این مباحث و مفاهیم به مرور عمیقن خواهیم پرداخت).س
قوانین و اصول قابل استخراج از پاراگراف هشتم:س
س
۱- خلقت دارای مراتبی می باشد که نسبت به یکدیگر برتری دارند و بالاترین سطح، نزدیکترین منطقه به مبدأ اصلی خلقت است.س
س
۲- دست داشتن عوامل (صادره ها یا ذرات) دیگر در ایجاد خلقت.س
س
۳- سبب و مسببی بودن همه پدیده ها.س
س
۴- مبدأ ارواح گروه دوم، (مانند ارواح جمادی تا بشری و غیره) مستقیم از مبدأ اصلی خلقت نیست بلکه علت و معلولی بوده و منشأ آنها این سه فضا میباشند که از طریق ماهیت (و یارانش) ایجاد شده اند.س
س
۵-خواص (خصیصه، کاراکتر و.....) اصلی و پایه ای، از خاستگاه جهان نور و یا ظلمت است و این در حالی است که، طبایع مختلف، از همین سه فضا نشأت می گیرد. س
:P9
تفسیر
در این قسمت پس از آنکه موقعیت ظاهری هر سه فضا ترسیم میشود، خاصیت و علت وجودی آنها نیز مشاهده میشود. این فضاها باید مبدأ خلقتهای متفاوتی باشند که بوسیله ماهیت و یارانش بوجود آمده است تا از آنجا، خلقت موجودات دیگر، امکان پذیر باشد. از اینرو این سه فضا را می توان سرمنشأ گوناگونی در خلقت دانست. س
در این سه فضا، خفی و جلی بودن ذراتی که در حال گردش به دور یکدیگر می باشند، روشنگر این حقیقت می باشد که ارواح همه ممکنات، برای اولین بار و فقط برای یکبار، با خواص مربوط به فضای خود، بوجود می آیند . اما در فضایی دیگر، اجسام مربوط به آن ارواح نیز خلق شده اند، اما بی حرکت و فاقد کنش و واکنش (توجه شود به پاراگراف یازدهم، خط اول و دوم).(در قسمت سوم به آنالیز این امر، با استفاده از فیزیک ذرات می پردازیم.) س
آنچه را استاد الهی در آثار خود " نقطه پیدایش" مینامد، باید همین مرحله باشد.س
قوانین و اصول قابل استخراج از پاراگراف نهم:
س
س
۱-گوناگونی در خلقت و ایجاد خواص، از قوانین دانش عقل اول است و از این سه فضا نشأت میگیرد. س
س
۲- خلقت در اولین گام، دو مقطع "نقطه پیدایش" و "سیر نزولی" را شامل میشود.س
:P10
تفسیر
P10-1
در اینجا کاملن مشخص می شود که این سه فضا، مبدأ ارواحی است که در مراحل بعد، اجسام و انواع مخلوقات همه پهنه گیتی (که تقریبن همه آن برای بشر ناشناس است) را به حرکت و زندگی بیولوژیک درخواهند آورد. اما فضای آبی رنگ، مخصوص ماهیت و یارانش می باشد که هر یک، نیروی مابعد خود را تولید و ایجاد کرده است.س
این پاراگراف از این جهت از اهمیت ویژه برخوردار است که در تشریح ظهور«خلقتهای خاص»، مانند ذوات هفتن و مظهرات خدا، بر روی زمین و یا سیارات دیگر، مورد استفاده قرار خواهد گرفت.س
P10-2&3&4
در این قسمت معلوم نمی شود که آیا مقصود از " ماوراء این سه فضا "
بالای آن فضاهاست و یا از زاویه مشاهده، در جهتی خارج از آن سه فضا. در هرحال در منطقه ای که از دید فیزیک قابل فهم برای ما، به سمت بی نهایت میل می کند، کروات بی شماری که با یکدیگر در خواص ، کمیت و کیفیت متفاوت هستند ایجاد شده اند. س
قوانین و اصول قابل استخراج از پاراگراف دهم:س
س
۱- بخش اصلی و ناپیدای هر موجود، روح آن موجود است .س
س
۲- حتی روح ملکوتی نیز با آنکه مستقیم از مبدأ اصلی خلقت، بوجود می آید، به یکی از این سه فضای روحانی منتقل می شود. س
:P11
تفسیر
P11-1
موجودیت اجساد مخلوقات، در اشکال گوناگون. در اینجا یک قانون دیگر خلقتی قابل استخراج است و آن اینکه همه مخلوق باید جفت و به صورت نر و ماده باشند تا کنش و واکنش ایجاد شود. این امر در علوم تجربی، مخصوصن فیزیک، مورد تأیید است.س
P11-2&3
اجسام و بدنهای فیزیکی مخلوقات که ارواح آنها در سه فضای یاد شده قرار دارند، چون هنوز ارتباط آنها با ارواح مربوط به خود، امکان پذیر نشده، بشکل بی جان و یا مجسمه مانند می باشند. از این پاراگراف به سهولت می توان دریافت که هر آنچه در خلقت وجود دارد، از ابتدا به همین شکل و فرم خلقت شده است. س
P11-4
به نظر میآید که هنوز «ماهیت»، امر خلقت را کامل و بی کمک مبدأ اصلی خلقت بدست نگرفته باشد زیرا، طبق گزارش این سطر، ارواح ساکن در آن سه فضا باید به امر خداوند به اجسام مخلوقات وصل شوند.س
قوانین و اصول قابل استخراج از پاراگراف یازدهم:س
س
۱-مخلوق باید جفت باشند و نر و مادگی داشته باشند.س
س
۲- همه مخلوقات از ابتدا به همین شکل و فرم موجود شده اند و هیچ موجود از موجودی دیگر بوجود نیامده است، الا نژادهای اختلاطی. س
س
۳-نژادهای اصیل غیر اختلاطی به همین شکل کنونی، از ابتدا بوده اند. س
س
۴-جان و حیات جسم و ماده، به علت وجود روح مخصوص هر جسم می باشد.س
:P12
تفسیر
P12-1&2&3
در این قسمت، یکی دیگر از قوانین خلقتی، قابل درک است و آن اینکه چه از نظر فیزیکی و چه از نظر روحی، برخی مخلوق بر دیگران ارجحیت دارند . اما این امر، ابدی و غیر قابل تغییر نیست، بلکه برعکس، دائم از پائین به بالا در حرکت است . این قانون ازلی در جای خود دقیقن مورد بررسی قرار خواهد گرفت.س
مقصود از ".... مخلوق زمین... "
ذرات زیراتمی، جمادات، گیاهان، حیوانات و همینطور مخلوقات دیگری می باشد که انسان آنها را با چشم غیر مسلح نمی بیند.س
P12-3&4
به نظر می آید در اینجا به غیر از یک مورد، تتمه آنچه ماهیت باید بداند تا بتواند به امر کارگردانی خلقت بپردازد، به پایان میرسد. آنطور که در سه پاراگراف بعدی خواهیم دید، هنوز یک درس دیگر باید از طرف خالق، به ماهیت داده شود.س
قوانین و اصول قابل استخراج از پاراگراف دوازدهم:س
س
۱- هر علتی از معلول خود برتر است. این امر ثابت و غیر قابل تغییر نیست و سیرکمال آن را حل میکند. برای مثال «ماهیت»
برتری دارد بر عقل ، ذره و یا صادره دوم.س
س
۲- بدون کمک مبدأ خلقت، خود شناسی و نتیجتن سیرکمال ممکن نیست. این کمک مبدأ می تواند علت و معلولی باشد ( رابطه غیرمستقیم با خدا.)س
:P13
تفسیر
اطلاعات این پاراگراف نشان میدهد که در این نقطه، مرحله پیدایشِ بدون دخالت علت و معلول، به پایان رسیده و از این پس با اتصال ارواح به جسم های فیزیکی خود، همه تحولات باید علت و معلولی انجام پذیرد. مرحله " سیر نزولی"
که استاد در آثار خود به تشریح آن می پردازد، می تواند همین مرحله باشد. زیرا ارواح از فضاهای مربوط به خود، نزول کرده به اجسام متصل می شوند. اما در پی این مرحله، قوس صعودی لازم می آید . س
قوانین و اصول قابل استخراج از پاراگراف سیزدهم:س
س
۱- ارواح جمیع ممکنات باید برای دریافت پختگی و طی مراحل خلقتی، از فضای مربوط به خود نزول کرده جسمیت بگیرند."قوس نزولی".س
:P14
تفسیر
از مفاد این قسمت می توان نتیجه گرفت که تا اثرات ماهیت و یا همان صادره اول و یارانش(صادره های بعدی) در همه جهان هستی جاری نشود، ماشین عظیم خلقت بکار نخواهد افتاد و این بدان معناست که دانش و علمی که از طرف خالق اصلی، به ماهیت داده شده، باید در تمام زوایای هستی رسوخ نماید. به عبارت دیگر، خود دانش ماهیت است که جهان را مهندسی کرده، می سازد و بقای آن را تضمین میکند. اما نیرویی که ارواح را به اجسام علاقه مند می کند، نوعی انرژی جاذبه می باشد که به آن «عشق» گفته می شود و هنوز یک تحقیق علمی بر روی آن انجام نشده است. این در حالی است که همه انسانها، هر روز، با این پدیده درگیر می باشند. صِرف تکثر هولوگرافیک ماهیت و یارانش بر اجسام، که باعث ایجاد اتمهای آن اجسام شده است، نیروی عشق را بوجود آورده است. یکی از دلایل کشش ما به پدیده های مختلف، همین امر است.س
برای ما در دانشگاه سیرکمال، عشق یکی از مانیفستاسیون های[3]
«مغناطیس»
(جاذبه یا گرانش) می باشد. به عبارت ساده تر، لزوم ساری و جاری شدن «مغناطیس»
در مفهوم کلی و جهانی آن، به عنوان آخرین درس، در این قسمت به ماهیت داده می شود. س
استاد الهی در این ارتباط می نویسد:س
س
" قوۀ جاذبۀ زمین (چه برای خودش و چه برای مخلوقش ) وقتی خداوند کاینات را ایجاد کرد به او داد . و این قوۀ جاذبه از آن قدرت جاذبۀ خداوندی است که در او هست . در تمام موجودات تا آن قوۀ جاذبۀ خدا نباشد ، موجود نمی شوند . .......س
تا آن قوۀ مغناطیسی خدا نباشد ، هیچ موجودی نه زنده میماند ، نه زنده میشود ، نه فکر دارد و نه شعور . ......" (سند اول) س در فصل چهارم این کتاب(در ادامه مقالات) به بررسی علمی این نکته پرداخته شده است.س
قوانین و اصول قابل استخراج پاراگراف چهاردهم:س
س
۱- تکثر هولوگرافیک ماهیت و یارانش بر جهان مادی که باعث ایجاد مغناطیس در ماده شد.س
دانش عقل اول در تمام زوایای خلقت ساری و جاریست و هم اوست که ایجاد پدیده ها را امکان پذیر می کند. پس خلاء وجود ندارد.س
س
۲- ایجاد مغناطیس (جاذبه یا گرانش) بر همه جهان هستی مادی. عشق نوع خاصی از این مغناطیس است.س
:P15
تفسیر
بحرکت درآمدن ماشین عظیم خلقت، از طریق سیستم علت و معلول که در مرحله قبل، بدون علت معلول ایجاد شده بود. از این نقطه، سیرصعودی به سمت کمال شروع می شود و همه مخلوقات باید این مسیر را دنبال کنند. س
ضمنن باید دانست که مرحله ارتباط بُعد روحی و جسمی موجودات نیز به تدریج، طی میلیاردها سال آغار شده است و هنوز هم ادامه دارد. این نقطه در واقع شروع نقطه انبساط جهان هستی می باشد. پروسه ای که هنوز به انتها نرسیده است. س
قوانین و اصول قابل استخراج از پاراگراف پانزدهم:س
س
۱- پس از نقطه پیدایش و سیر نزولی، سیر صعودی به سمت کمال شروع میشود و این مسیری می باشد که برای همه مخلوقات تعیین شده است.س
نتیجه کلی:س
مبدأ اصلی و یگانه خلقت، تصمیم به ایجاد جهان هستی می گیرد. برای این منظور طرح و نقشه ای را مهیا میکند که علم مهندسی و استاتیک ساختمان و ایجاد پدیده ها را دربر میگیرد. اما این طرح نه به روش مستقیم، بلکه بشکل علت و معلولی باید به انجام برسد. از این رو مخلوقی خلقت میشود که قابلیت جذب آن علم عظیم را داراست. پس چنین موجودی باید در حد و توان و گنجایش علم انتقالی از مبدأ اصلی و یکتای خلقت باشد، چه در غیر اینصورت نمیتوانست قدرت مبدأ را دریافت داشته برای ایجاد خلقت بکار گیرد. این خلقت، در ابتدا فقط یک «ذره الهی»
، اما بسیار بزرگ بوده است.س
اراده مبدأ به ایجاد جهان هستی، در نقطه ای سوزان و پرانرژی متمرکز می شود (خلقت «ذره الهی»
)، بر اثر حرکت الکترون و برخورد آن با ضد خود، یعنی پوزیترون، انرژی زیادی تولید می شده است(حرکت ماهیت در فضای انعکاس یافته از مبدأ اصلی که باعث ایجاد جهان نور و ظلمت می شود، بعد از شاید چندین میلیون و یا میلیارد سال ) با معیار سالهای زمینی. انرژی ماهیت به قوام لازم برای وارد شدن به مرحله بعدی میرسد. از اینرو خدا به او دستور خودشناسی
میدهد تا بتواند بدینوسیله خود او را بشناسد . اما این شناخت امریست علمی و بسیار طولانی که نیازمند ابزار ویژه ای می باشد.س
در اینجا باید به نقش کلیدی الکترون توجه داشت. اگر احتیاطی که لازمه تفسیر چنین متن هایی میباشد را کنار بگذاریم، می توان ادعا نمود، همین ذره پرکار که اساس هستی از اوست ، ظهور هولوگرافیک «ماهیت»
است . وجود چیزی متضاد با آن ذره که دانشمندان آن را پوزیترون می نامند و دارای خواصی معکوس خواص الکترون است، نیز بدلیل قانون ازلی دوالیسم [4]
الزامی است مهم و اساسی که طبق آن، برای هر پدیده، پدیده دیگری برضد و در مقابل آن باید باشد. این قانون یکی از قوانین دانش عقل و یا صادره اول و یا ماهیت است که حتی قبل از خلقت ماهیت نیز وجود داشته است. گرچه در کتاب زیست شناسی بعد دوم، الکترون بطور مبسوطی مورد بررسی قرار گرفته است، برای افرادی که به کتاب مذکور دسترسی ندارند در سطور آتی نیز به تشریح این ذره زیر اتمی و مؤثر، که نقش آفرین جهان هستی است، پرداخته خواهد شد.س
ماهیت، خود نیز باید از اصول و قوانین طرح و نقشه خلقتی پیروی کند. از اینرو باید جسمیت بگیرد و وجودی مستقل یابد. در این میان، ماهیت باید تن به قانون ازلی دیگری نیز بدهد و آن، قانون دوگانگی و تضاد است که جهانهای نور و ظلمت، تثبیت کننده آن می باشند. با درگیر شدن با عناصر جهان ظلمت، خودشناسی امکان پذیر می شود که نتیجه آن شناخت خالق اصلی و کامل شدن می باشد. س
ماهیت در اولین مرحله، یا "جوشش"
اول ، با بکار افتادن دو جهان نور و ظلمت یا نفس، وجودی مستقل یافته و با دومین "در خود جوشیدن"
با دریافت دانش و قدرت مبدأ اصلی خلقت، آماده اجرای طرح می شود. در اولین قدم، ارواح کلیه مخلوقات در فضاهایی سه گانه اما بسیار متنوع بوجود آمده، بدنهای فیزیکی مورد احتیاج برای اجرای طرح نیز در بعد دیگری از فضا ایجاد میشوند . این مرحله، به مفهوم عینیت دادن به طرح و نقشه اولیه خلقت است.س
از آنجا که هنوز سیستم علت و معلول بکار نیافتاده است. استاد الهی این مرحله را «نقطه پیدایش»، و چون ارواح از آن سه فضای اولیه، به جهانهای مادی مادون خود، نزول یافته تا به اجسام خود متصل شوند، آن را« قوس نزولی »
نامیده اند. همه نژاد های اولیه اصیل غیر اختلاطی، آنطور که هم اکنون وجود دارند، فقط یکبار بدون دخالت سیستم علت و معلول، موجود می شوند و با اتصال ارواح به اجسام، بر اثر پدیده ای به نام «عشق»
که نوع خاصی از مغناطیس است، چرخه جهانی بیولوژیک بکار میافتد. از این نقطه به بعد لازم می آید ایجاد موجودات فقط از طریق قانون علت و معلول ، از علت ماقبل خود باشد. علت خلق مخلوقات و ارتباط یافتن با جهانهای مادی ، کسب تجربه است که منجر به کسب پختگی ، به منظور دستیابی به کمال نوع خود می باشد. از این رو تنها از طریق سیستم علت و معلول، این پختگی و قوام امکان پذیر است، زیرا همانطور که خواهیم دید، هر مرحله، دربرگیرنده مراحل ماقبل خود نیز می باشد. در این روند، تمامی ذرات هستی، اعم از قدرت عظیمی چون ماهیت تا یک اتم کوچک از یک عنصر، که در واقع از خدا بوجود آمده اند، با تقابل با تضادهای ناشی از جهان نور و ظلمت، و ایجاد تعادل در آنها، تدریجن به سطوح بالاتر خلقتی دست یافته و در انتها ، کمال نهایی خود را کسب می نمایند. حال با وضعیت کنونی خود، قدرت درک " اقامت در کنار مصدر خلقت"
را بدست آورده، قادر خواهند بود از آن لذت ببرند. س
در این فرایند، تکثر هولوگرافیک ماهیت و یارانش ، طرح را جان می بخشد و با ایجاد ماده، همانطور که در بخش اول
این مقاله مورد بررسی قرار گرفت، بستر اصلی برای ایجاد مکان و در پی آن، زمان و سپس، گردش چرخه هستی بوجود می آید. س در این میان وضع موجودی هوشمند و خلاق مانند انسان از اهمیت ویژه ای برخوردار است زیرا، همانطور که در پاراگراف دوازدهم دیدیم، در هر کره ای، یک نوع مخلوق بر دیگران ارجحیت دارد و در کره زمین این مخلوق انسان است.س
ارجحیت داشتن یک مخلوق بر دیگران در هر سیاره، به مفهوم آنست که سیرکمال در آن سیاره از پایین ترین سطح آغاز شده، تا به آن سطح پیشرفته، خاتمه خواهد یافت. س
برای آنکه آنچه در سطور قبل مورد بررسی قرار گرفت، با در نظر گرفتن آثار دیگر استاد الهی، در یک چهارچوب کلی تر ارائه شود . در ابتدا باید تعدادی از قوانین سیر کمال از دیدگاه استاد الهی مورد بررسی قرار گیرند.(این بخش از کتاب در این سری مقالات، ضروری نیست و بدان پرداخته نخواهد شد.)س
پایان بخش دوم از قسمت دوم
........................................................
توضیح مفاهیم متن
Multiverse [1]س
Universe [2]س
س
[3]مانیفست در زبانهای انگلیسی و آلمانی و احتمالن فرانسه، به مفهوم عینیت یافتن یک پدیده متافیزیکی در جهان ماده می باشد. از اینرو ، مانیفستاسین به مفهوم ظهور است. رجوع شود به فرهنگ لغات دودن آلمانی.س
Dualism[4]
س
-در عرفان اسلامی نیز به ۱۰ عقل اشاره میشود که هر کدام از آنها از عقل مافوق خود بوجود آمده و خود باعث موجودیت عقل بعدی شده است. این عقول هرکدام بخشی از خلقت را برعهده داشته اند. س
س
-آنچه استاد در آثار دیگر خود، اولین صادره (و یا عقل اول)خوانده است ، همان " ماهیت" می باشد. زیرا هر سه نام، در خاطر، یک مفهوم را متبادر می سازند و از نظر منطقی نیز باید چنین باشد.س
........................................................
سئوالات مربوط به تفسیر گزارش استاد الهی از نحوه ایجاد خلقت و جوابهای مربوطه:س
س
(تمام تنوین ها بوسیله فصلنامه اندیشه آنلاین آلمان به نون «ن» فارسی تبدیل شده است. برای مثال کلمه «بعدا» به «بعدن» تغییر یافته است.)س
س
۱- قوانین مدون معنوی چیست؟س
جواب:س
.مقدمتن باید دانست مدون به مفهوم گردآورده و ثبت شده است. با این حساب در واقع دو نوع قوانین مدون معنوی را من به رسمیت می شناسم . قانون معنوی مدون عام که مخرج مشترک اصول همه ادیان است. دوم، هفت بَیابَس
، از بیابس عالم ذر تا آخرین آن که بیابس پِردیوری باشد. استاد الهی، این بیابس آخر را چنین تعریف میکند:س س
"......به عبارت آخری همان اسرار کذائی که مورد بحث بود، بصورت قانون و ارکان اهل حق و بنام حق و حقیقت به یاران ابلاغ شد........و ارکان مذبور را به زبان کردی اَورامانی بنام بیابس پردی وری منعقد گشت......." (سند دوم) س س ".....ولی با صطلاح اهل حق (بیابس) « قرارداد منعقده کافی و قطعی» می باشد، بعبارت اخری « قانون اساسی مذهبی» که معنن با وجه ترکیبی فوق الذکر منافاتی ندارد...... " (سند سوم)س از آنجا که مفاد بیابس پردی وری در اختیار همگان نیست و بدلیل آنکه استاد الهی یگانه مرجع و گردآورنده، تصحیح کننده و تفسیرکننده بطون مقدس اهل حق، از جمله کلام سرانجام و نتیجتن بیابس پردی وری میباشد، همگان، اعم از خواص و عامه می توانند تعالیم استاد را بعنوان مفاد بیابس یاد شده پذیرفته، اجرا نمایند.س
برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه، به مقاله «ساختار جهان هستی» در بخش «جهان هستی» مراجعه نمایید.س
س
۲-منظور از حقایق معنوی کوانتمی چیست و کلن کوانتم به چه معناست؟س
جواب:س
کوانتم به مفهوم کوچکترین ذره ممکنه ای که قابل تجزیه نباشد، می باشد. اینکه چه کسی اولین بار این واژه را وارد تعابیر فیزیکی نموده است، معلوم نیست، اما ماکس پلانک را می توان یکی از اشخاص اولیه ای دانست که در تحقیقات خود بر روی جسم سیاه، از واژه کوانتم برای ذرات نور استفاده نمود. س
بطور کلی این واژه در علمی که به مرور نام مکانیک کوانتم بخود گرفت، به مفهوم سیالیت بسیار زیاد در جهانهای بسیار کوچک ، برای نمونه در مناسبات ذرات زیراتمی است.س
حقایق معنوی -کوانتمی یعنی حقایقی که با فاکتهای جهان ماده قابل درک، بررسی و قضاوت نمی باشند. برای فهم این حقایق باید دریچه ای از آن جهانها به روی روح باز شود. این امر به مرور زمان در روند سیرتکامل روح انجام خواهد شد.س
س
۳- لطفن جهان کوانتمی را تعریف کنید، آیا در این دنیا لذت و درد حقیقی است یا مجازی؟س
جواب:س
همانطور که در جواب سئوال فوق، توضیح داده شد، از نظر علوم تجربی جدیدتر، مانند فیزیک ذرات، برای مثال جهان داخل هسته اتم یک جهان کوانتمی است، اما در واقع جهانهای نیمه مادی و غیرمادی، مانند برزخ کروات را میتوان جهان کوانتمی دانست. زیرا ماده آن جهانها از سیالیت زیادی برخوردار است، بطوری که اشیاء و پدیده ها، فرد به فرد متفاوت است و به همانصورت که هر شخص درفکر داشته، شکل میگیرد.س
از آنجا که ما در برخوردهای روزمره با محیط، با ۵ حس خود سروکار داریم و این ۵ حس، از طریق مراکزی در بدن فیزیکی بکار خود ادامه میدهند، برای شخصی که در جهان ماده بسر میبرد، درد و لذت کاملن حقیقی میباشد. تنها اگر این دو پدیده را از زاویه دید شخصی که در یکی از جهانهای کوانتمی قرار دارد و حقایق را به گونه ای دیگر درک می کند بررسی کنیم، درد و رنج و لذات جهان ماده، ناشی از بی اطلاعی و بی تجربگی روحی انسانهای درگیر آن پدیده، ارزیابی خواهد شد. البته پدیده درد جسمی نیز بدلیل وجود ماده است و در جهان مادی آن درد نیز کاملن حقیقی است.س
مجاز و حقیقت را نمی توان در یک سیستم تعریف نمود، زیرا هرکدام در یک فضای مشخص برای فردی مشخص، ویژگیهای مشخصی می یابد. برای درک بهتر مطلب، صفحه یک تلویزیون را در نظر بگیرید که در حال پخش یک فیلم کمدی باشد. در این حال شما پدیده های زیادی را مشاهده می کنید که میتواند شما را عمیقن متأثر کند (در این مثال بخنداند) . پس شما در این وضعیت، در حال تجربه لذت هستید، حال آنکه در واقع بر روی صفحه تلویزیون هیج اتفاقی نمی افتد و هیج حرکتی صورت نمی پذیرد. تنها حادثه ای که بر روی صفحه رخ میدهد این است که میلیونها پیکسل در هر ثانیه هزاران بار رنگ عوض می کند. اگر این فیلم غم انگیز باشد، در جهت مخالف، شما پدیده درد را تجربه خواهید نمود. در این مثال، حقیقت و مجاز جای خود را تعویض نموده اند. حقیقت، تغییر رنگ پیکسل ها و مجاز اتفاقات تصویری میباشد، اما شما به عنوان بیننده، در ذهن خود، تصاویر را حقیقت می پندارید و از واقعیت آنچه بوقوع می پیوندد بی خبرید.س
س
۴-دوالیسم چیست؟س
جواب:س
در مقالاتی که در دو شماره درباره دوالیسم
انتشار دادیم، به دفعات با الفاظ متفاوت به تشریح این امر پرداخته شده است. اما در اینجا، بطور کاملن خلاصه میتوان گفت: دوالیسم به مفهوم دو سویه بودن پدیده ها میباشد . یعنی هر چیز دارای دو حالت متضاد است که یک سیستم دوالیستی را تشکیل میدهد . بدیهی است برای هرحالت دوالیستی میتوان یک وضعیت بینابین در نظر گرفت که تعادل آن سیستم است.س
س
۵- نظریه مُثُل افلاطون چه بوده است؟س
جواب:س
گرچه این سئوال مربوط به سه مقاله اول تا سوم این سری مقالات نمی شود با این حال تا آنجا که بتوانم به آن پاسخ خواهم داد. س
افلاطون کل جهان هستی را دو قسمت میدانست . قسمت اول ، جهان قابل حس و روئیت و تجسم یافته که بوسیله ۵ حس ظاهری قابل درک است و دوم جهان مثل و عالم ایده ها. وی راه یافتن به این جهان دومی را فقط از طریق عقل امکان پذیر میدانست . برای مثال وی معتقد بود، اگر ما اسب را می بینیم و تشخیص میدهیم اسب است و نه سگ، این بدان دلیل است که هویت اصلی این حیوان در عالمی دیگر موجود است و آنچه ما می بینیم تنها سایه ای از آن حیوان است . افلاطون برای هر دو جهان مورد بحث، درجاتی نیز قائل بود. س
به عقیده من آنچه افلاطون ارائه داده است چندان بیراه نیست، اشکال در آن است که وی به همه حقایق لازم برای تشریح آن جهانها دست نیافته بود، از اینرو نظریه وی از استحکام چندانی برخوردار نیست، گرچه حقایقی در آن نهفته است.س
س
۶- آنطور که در توضیحات شما بر گزارش خلقت آمده، عقل اول الکترون است. پس در این صورت عقول بعدی کدامند؟س
جواب:س
در این مورد لازم است تحقیقات عمیق و دامنه دارتری انجام شود. قبل از هرچیز باید به یاد داشت، زمانی که از ماهیت صحبت به میان میآید، نباید یک انسان را در نظر گرفت، گرچه ماهیت می تواند خود را در قالب انسان نیز نشان دهد. اما ما راجع به یک نیروی بسیار عظیمی صحبت میکنیم که ایجاد، حرکت و تداوم جهان هستی در هر دو بُعد از او صادر شده است. این نیرو برای موجودات مادون خود حکم خدائی دارد، زیرا گرچه خالق مطلق، نیروی دیگریست، اما همه آنچه در جهانهای خارج از جایگاه او بوقوع می پیوندد در ارتباط با ماهیت است . برای درک عظمت ماهیت و آنچه او به دستور خدای مطلق بوجود آورده، در یک شب مهتابی دست خود را در یکی از جهات آسمان دراز کرده، با انگشت به آسمان اشاره کنید. تنها آنجا که مسیر انگشت شماست، مکان میلیاردها خورشید، نظیر خورشید ماست و این بدون محاسبه سیارات و برزخهای مربوطه است . گذشته از آن، استاد الهی از کائناتی صحبت به میان میآورد که در ابعادی دیگر قرار دارند. گویا ایشان در آثار بچاپ نرسیده خود به ۱۱ طبق یا بُعد اشاره میکنند. همه اینها شاهکار ماهیت است.س
برای من در حال حاضر، فرمیونها میتوانند ظهور هولوگرافیک عقول بعدی باشند. برای مثال یک کوارک آپ میتواند مفهوم عقل دوم را داشته باشد. س
س
۷-آیا منظور از جهان ظلمت، نیروهای شرور و خون آشامها و نیروهای شیطانی می باشند؟س
جواب:س
بطور کلی در بررسیهای علمی، زمانی که صحبت از جهان ظلمت به میان میآید، منظور یک سیستم است. یک سیستم خلقتی که درست گردش نیمی از چرخه عظیم بیولوژیکی پهنه هستی را بر عهده دارد. برای مثال، عمل تجزیه که عوام آنرا نابودی می پندارند، مربوط به سیستم جهان تاریکی است که ما آن را در کتاب «آفرینش از دیدگاه استاد الهی، فیزیک نوین ذرات» جهان پوزیترونی نامیده ایم. در اینصورت تصور کنید که در بدن شما سیستم پوزیترونی عمل نکند. آنگاه خواهید دید که در عرض مدتی کوتاه، بدن، حداقل از یک منظر، منفجر خواهد شد. در خاک اگر تجزیه صورت نمی گرفت، ترکیب غیرممکن می بود. زیرا پس از مدتی، مواد معدنی برای ترکیب یافت نمیشد.س
در سطح روحی نیز اگر سیستم پوزیترونی یا همان جهان تاریکی نبود، تجربه کسب نمیشد. زیرا روح مفهوم" ناحق" و در پی آن، "حق " را درک نمیکرد و سیر کمال غیرممکن میشد. به کلامی کوتاه، همه آنچه ما بدی می پنداریم، ذرات ناشی از جهان تاریکی می باشند.س
آن نیروهایی هم که شما از آن نام بردید، عوامل آن جهان مورد بحث می باشند یا به آن وضعیت سقوط کرده اند. س
برای مطالعه همه سئوالات و جوابهای مربوطه، به بخش پرسش و پاسخ
مراجعه نمایید.س ........................................................
مطالب قسمت سوم:س
س
-تعریف علم فیزیک از آفرینش
س
-تلفیق تشریح آفرینش از دیدگاه استاد الهی با فیزیک ذرات و مکانیک کوانتم
س
-نگاهی اجمالی بر گزارش استاد از آفرینش
س
-الکترون، پوزیترون - نور و ظلمت
س
-چهار پیشنهاد کوانتمی
...........................................................
شناسنامه این مقاله
تحقیق و پژوهش: فرامرز تابش
منابع:س
س
- گزارش مشاهدات استاد الهی از ایجاد خلقت، بر گرفته از کتاب « مبانی معنویت فطری»، صفحه ۷۳- از خط شانزدهم تا انتهای صفحه ۷۶- نویسنده: دکتر بهرام الهی.س
س-مباحث و تفاسیر و استخراج قوانین خلقتی ، برگرفته از کتاب «آفرینش از دیدگاه استاد الهی، فیزیک نوین ذرات»،
س
و همچنین
س
-برخی از تفاسیر از کتاب «دانشگاه سیرکمال استاد الهی»، نویسنده فرامرز تابش
......................................................................................................................................................................
کد ویژه مقاله در آرشیو فصلنامه اندیشه آنلاین آلمان:س
OstadElahi_FaramarzTabesh_Ug,l jgtdrd-lfpe h,gÖshojhv üihk isjd-HtvdkaT rslj n,l
......................................................................................................................................................................
در یوتوب
برای مشاهده فیلم ویدئویی این مقاله.
کلیک
کنید.س