از آنجا که فقهای طراز اول، چه سنی و چه شیعه متفق القول می باشند که اساس فقه اسلامی در قرآن قرار دارد، لازم می آید احکام این فقه به روشنی در قرآن موجود باشند تا از ایجاد شبهه ممانعت به عمل آید.س
در یک تحقیق علمی در مورد اینکه آیا موسیقی در قرآن حرام اعلام شده است یا خیر، هیچ آیه ای یافت نمی شود که بر آن اساس حرام بودن موسیقی، مورد تایید قرار گرفته باشد.
از اینرو لاجرم به کنکاش در مورد نظر فقهای مخالف موسیقی پرداخته شد تا شاید بتوان از آن طریق به ریشه مخالفت و حرام شمردن موسیقی پی برد. س
برخی از این مفسرین و فقها، در پاسخ به سوال فوق به سوره حج، آیه ۳۰ استناد می نمایند. س
در آیه چنین آمده است:س
س
"واجتنبوا قول الزور"
س
اما در ترجمه این آیه چنین آمده است:س
س" از سخن باطل دوری کنید"س
در این ارتباط با شگفتی با تفاسیری روبرو می شویم که در بهترین حالت می توان آنها را تنها یک استنباط شخصی تلقی نمود. یکی از این تفاسیر چنین است:س
س«قول زور» یعنی «خوانندگى حرام»!! س
و البته در برخی اوقات این آیه به «شهادت به باطل»
نیز تفسیر شده است. س
با مقایسه ترجمه و تفسیر از این آیه ، با یک مشی علمی
و فقط به هدف یافتن حقیقت، می توان رگه هایی از خشکه گرائی
که به تواتر نیز رسیده است را در تفاسیر فوق یافت. زیرا قول و یا سخن باطل را می توان به هر چیز، غیر از موسیقی در معنی عام آن نسبت داد . س
با دیدگاهی عمیقتر نسبت به مقوله خدا و دین، اصولن هرچیز که انسان را مخصوصن در دین به خرافه بکشاند و با ایجاد ترس و وحشت از خدا، انسان را از مقوله شناخت او مایوس کند و یا با سختگیری هایی در مورد فروعات، اصل مطلب را ضایع گرداند و یا از خدا، در اذهان مردم، یک حاکم زورگو، مستبد ، تنگ نظر و یکدنده و لجوج را به تصویر بکشد، یکسره در مقوله «قول باطل»
قرار می گیرد. از آن گذشته در دین اسلام در هر دو مذهب شیعه و سنی نیز حداقل در مورد ریتوالهای مذهبی و عقیدتی خود ، به کرات از موسیقی استفاده شده، از اثرات غیرقابل تردید آن سود برده می شود.س
یکی از آیه هایی که مفسرین و اغلب فقها در اثبات حرام بودن موسیقی بدان استناد نموده می آویزند، سوره لقمان آیه ششم می باشد:س
س" وَ مِنَالنَّاسِ مَن يَشْترَِى لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَها هُزُواً...... " (لقمان، ۶ )س
در ترجمه این آیه چنین آمده است:س
س
" و برخی از مردم سخنان بیهوده را می خرند تا مردم را از روی نادانی ، از راه خدا گمراه کنند."س
مرحوم علامه طباطبائی در کتاب المیزان جلد شانزدهم در صفحه ۳۱۳ آن، این آیه را چنین تفسیر می نماید:س
س"كلمه « لهو»
به معناى هر چيزى است كه آدمى را از مهمش باز بدارد، و لهو الحديث آن سخنى است كه آدمى را از حق منصرف نموده و به خود مشغول سازد، مانند حكايات خرافى، و داستانهايى كه آدمى را به فساد وفجور مىكشاند، و يا از قبيل سرگرمى به شعر و موسيقى و مزمار و ساير آلات لهو كه همه اينها مصاديق لهو الحديث هستند. " س
در اینجا نیز با کمال حیرت رد پای یک منطق غیرعلمی و بی پایه و اساس که به تواتر رسیده است دیده می شود، زیرا در آیه به تنها دو کلمه ای که برای اثبات حرام بودن موسیقی تاکید می شود ، کلمات « لَهْوَ الْحَدِيثِ »
می باشند که طبق ترجمه آن، به مفهوم «سخنان بیهوده»
است. حال آنکه قرآن می توانست مستقیمن از کلمه موسیقی یا غنا استفاده کند زیرا مسلمن مسئله شرم حضور مطلقن در بین نبوده است زیرا در برخی آیات دیگر بی پرده از موضوع مورد نهی نام برده شده است، از جمله:س
آیه ۳۱ از سوره نور
س
" وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ......."
س
س
" و به زنان مؤمن بگو كه چشمان خویش فروگیرند و شرمگاه خود نگه دارند.... "
س
شرمگاه که در واقع باید شرمگاه ها ترجمه شود ، ادبی ترین شکل ترجمه این کلمه است، اما معنی حقیقی و واضع این کلمه که قرآن از آن استفاده نموده است «آلتهای تناسلی زنان»
می باشد. با این وصف، در قرآن آنچه باید گفته شود بی پیرایه گفته شده است. از اینرو ، تفسیر دوکلمه «سخنان بیهوده»
به آنچه مرحوم طباطبائی در قسمت دوم تفسیر خود آورده «...... و يا از قبيل سرگرمى به شعر و موسيقى و مزمار و ساير آلات لهو كه همه اينها مصاديق لهو الحديث هستند »
هیچ محلی از اِعراب ندارد و به هیچ روی نمی توان آن را به موسیقی و شعر ربط داد.س
شاید روزی لازم آید یک تحقیق عمیق برای یافتن اولین کسی که این دو کلمه را چنین تفسیر نمود، به انجام رسد تا معلوم شود این تفسیر بی پایه و اساس فقهی از کجا آغاز شده است. زمانیکه یک مطلب را یک فقیه عنوان کند، معمولن دیگران با تکرار آن ، باعث ایجاد تواتر می شوند و این همان موردی است که در تشخیص صحیح بودن یک حدث مورد استناد قرار می گیرد.س
در این بررسی اجمالی، از ورود به احادیث، اجتناب می شود زیرا گذشته ازآنکه صحت بسیاری از آنها زیر سوال است، آنچه در قرآن ریشه نداشته باشد به حکم عقل که یکی از پایه های ادله اربعه می باشد وهمینطور بنابر عقیده عموم مفسرین و فقها، کاریست عبث که ما را به حقیقت نمی رساند.س
فقها و مفسرین، به دو آیه دیگر از دو سوره متفاوت زیر نیز در ارائه اثبات این امر که موسیقی حرام است استناد می ورزند.س
س« وَ الَّذِينَهُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُون» (مؤمنون، ۳ )س
در ترجمه کلمه مورد تاکید، در دانشنامه اسلامی چنین آمده است: س
س
«اللَّغْوِ»: کردار بیهوده و گفتار یاوه. اعمال و اقوالی که در آن خیر و سودی نباشد.س
همچنین:س
س« وَ الَّذِينَلَا يَشْهَدُونَالزُّور»؛ (فرقان، ۷۲ )س
و آنان هستند که به ناحق شهادت ندهند و هرگاه به عمل لغوی (از مردم غافل) بگذرند بزرگوارانه از آن درگذرند.س
ترجمه کلمه به کلمه:س
س
«الزُّور»:
باطل. «لا یَشْهَدُونَ الزُّورَ»:
در مجالس دروغگوئی و معاصی شرکت نمیکنند. شهادت باطل و گواهی دروغ نمیدهند. «إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ»:
هر گاه سخنان یاوه را بشنوند. هر گاه لغزشی و گناهی از کسی مشاهده کنند (نگا: مؤمنون / . س س «مَرُّوا کِرَاماً»:
بزرگوارانه میگذرند و همچون بزرگان خویشتن را از شرکت در بدگوئیها و بدکرداریها کنار میکشند و بزرگوارانه میگذرند و همچون بزرگان لغزش و گناه دیگران را نادیده میگیرند و به پخش آن نمیپردازند. یا این که اگر دشنام و حرفهای زشتی از کسی شنیدند، به بزرگی خود میبخشند.س
همانطور که ملاحظه می فرمائید، هیچ یک از کلمات آیه های فوق که مورد استناد قرار می گیرند، حتی اشاره ای به موسیقی ندارند.س
در مورد احادیثی که در این مورد به بزرگان مذهب شیعه نسبت داده می شود باید گفت، عقل دینی حکم می کند که اگر مطلبی در قرآن موضوعیت نداشته باشد و بطور آشکارا بدان پرداخته نشده باشد، این امکان که آن افراد که علاوه بر مقام شامخ معنوی دارای عقل سلیم هم بوده اند، در باره آن حکم و یا فتوایی را صادر نموده باشند، بسیار نامحتمل است. س
لازم به یادآوریست که در قرآن، در آیه ۳۸ سوره انعام از قول خدا چنین آمده است: "ما هیچ چیز را در کتاب فروگذار نکرده ایم!". با این وصف این ادعا که لازم نیست همه احکام در قرآن باشند، از ریشه و اساس مردود است. درست است که می توان موسیقی را در راه «لهب و لعب»
نیز بکار برد، اما باید بیاد داشت که هر چیز دیگر حتی خود قرآن را هم می توان دام تزویر و ریا قرار داد و از یکسو در کوتاه مدت، به سرکیسه کردن توده های ناآگاه پرداخت و در دراز مدت، آنها را نسبت به معنویات و خدا بدبین نمود و متنفر ساخت. س
در یک جمعبندی کلی می توان با اطمینان کامل نتیجه گرفت که در هیچ جای قرآن، موسیقی
حرام اعلام نشده است. برخی از فقها که دچار خشکه گرائی نمی باشند و از دیدی با افقی وسیعتر برخوردار هستند نیز به این امر اذعان دارند و آنرا مورد تایید قرار می دهند. امیدواریم روزی خشکه گرائی
و تنگ نظری، انگشت سیاه و چتر فکری مندرس خود را از روی اعتقادات پاک انسانها به مبدا خلقت و ماموران حقیقی او، برداشته و جای خود را به خردگرائی، علم و دانش بدهد تا راه برای شناخت خدای حقیقی هموار شود.س
تحقیق و پژوهش: فرامرز تابش
منابع: رجوع شود به بخش منابع و مستندات
کد مقاله در فصلنامه اندیشه آنلاین آلمان:
س
L,sdrd nv RvHkT pghg dh pvhl