ناسزا و دروغ های دشمنان فرهنگِ ایران به پیروان اندیشه زرتشت
س
- دروغ است که می گویند: «زرتشتیان آتش پرستند!» زیرا آتش پیش از زرتشت و در زمان هوشنگ مهار شده است، زرتشتیان به سوی نور وروشنایی نیایش می کنند و چهارآخشیج (عنصر) آب، خاک، هوا و آتش را گرامی داشته آنها را آلوده نمی سازند. س
س
-دروغ است که می گویند: «زرتشتیان دوگانه پرستند!» اهریمن در برابر اهورامزدا نیست! در همین تارنما و دربخش نوشتارها، گزینه جستارها، نوشته «دوگوهر همزاد، زاینده نیکی وبدی را نگاه کنید. تا جایگاه اهریمن را دریابید. ( رجوع شود به سایت شخصی دکتر نیکنام)س
س
- دروغ است که می گویند: «زرتشتیان ازدواج با محارم داشته اند!» دربخش نوشته ها از این تارنما، مقاله «خوات ودَتام اوستایی، ازدواج با محارم نیست» را نگاه کنید.( رجوع شود به سایت شخصی دکتر نیکنام)س(( رجوع شود به سایت شخصی دکتر نیکنام) رجوع
س
- دروغ است که می گویند: «احکامِ نوشته وَندیداد، برگرفته ازمنش زرتشت است!» بنابراین آشکار است که شیوه برخورد با جسدِ مردگان، بیرون راندنِ وخوارشمردن زنان دردورانِ ویژه ماهیانه، کیفرکشتنِ سگ آبی و مانند اینها که در وندیداد آمده، از تراداد (:سنت) زرتشتیان نیست. در بخش نوشتارها، مقاله «جایگاه وندیداد درادبیات اوستایی» را به ژرفی بنگرید.س
نمونه ای از اینگونه «پندارهای ناروا ونا آشنا با پیام زرتشت» را درگزینه جستارها، بخش نوشتارها، آورده این بنگرید و نگران نباشید؛ آشکار است که خورشید برای همیشه پشت ابرها نخواهد ماند... س
..............
جشن سده، جشن مهار شدن آتش
سده یکی از جشن های ملی ایرانیان است که هرسال به روز مهر از ماه بهمن و با آتش افروزی به هنگام غروب آفتاب برگزار می شود. س
در شیوه گاه شماری نیاکان ما دو فصل تابستان و زمستان وجود داشته است که زمستان از ماه آبان آغاز می شده بنابراین جشن سده نیز یک سد روز پس از آن برگزار می شده است ویژگی آتش افروزی در جشن سده برای این است که سده مهار شدن و در اختیار درآوردن این عنصر سود بخش را یاد آوری می کند. س
بیگمان مردم در آن زمان آتش را می شناختند و به دلیل ایجاد آتش سوزی ها شاید از آن بیم داشتند ولی چگونگی تهیه و به کارگرفتن آتش را نیاموخته بودند . با گزارشی که در شاهنامه فردوسی برای هوشنگ شاه آمده ایرانیان آتش را دریک برخورد طبیعی در اختیار گرفتند، روزی هوشنگ شاه با همراهانش برای شکار به کوه ودشت رفته بودند که ناگهان ماری دراز و سیاه از دور پدیدار شد . س
یکی روز شاه ِ جهان سوی کوه
گذر کرد با چند کس هم گروه
پدید آمد از دور چیزی دراز
سیه رنگ و تیره تن و تیز تار
دو چشم از بر سر چو دو چشمه خون
ز دود ِ دهانش جهان تیره گون
هوشنگ شاه سنگی از زمین بر می گیرد و به سوی مار پرتاب می کند. تا بلکه آن را بکشد. ولی مار فرار می کند و سنگ به سنگ دیگری برخورد می کند که جرقه ای از دل سنگ پدیدار می شود و به بوته های پیرامون سنگ می رسد، با این شعله ، بوته خشک آتش می گیرد و رازِ آتش افروزی نخستین بار برای ایرانیان آشکار می گردد . س
نگاه کرد هوشنگ با هوش و سنگ
گرفتش یکی سنگ و شد تیز چنگ
به زور کیانی ، رهانید دست
جهانسوز مار از جهانجوی جست
بر آمد به سنگِ گران، سنگ خُرَد
همان و همین سنگ بشکست گرد
فروغی پدید آمد از هر دو سنگ
دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ
با فروزان شدن آتش و نوری که از بوته ها پدیدار می شود هوشنگ وهمراهان به شگفت آمده و شادمان می شوند آنگاه خداوند را نیایش کردند که راز مهارکردنِ آتش را برای آنان آشکار کرده است. به شادمانی کشف آتش روشنایی را پرستش سوی ایرانیان می داند و آن روز را جشن می گیرند، این سنت همچنان به نام جشن سده برجا مانده است. س
نشد مار کشته ولیکن ز راز
ازین طبع سنگ آتش آمد فراز
جهاندار پیش جهان آفرین
نیایش همی کرد و خواند آفرین
که او را فروغی چنین هدیه داد
همین آتش آن گاه قبله نهاد
این کشف ارزشمند ایرانیان مرزی بود بین توحش وتمدن زیرا انسان پس از کشف آتش، از روشنایی وگرمای آن بهره گرفت، شب های تیره را به روشنی تبدیل کرد و از غارنشینی کوچ کرده به شهرنشینی رسید. س
با ابتکار جدید در کشف آتش، انسان سفال سازی را شروع کرد وبه آرامی به شناخت فلزات رسید، چرخ تمدن با سرعتی چشمگیر به چرخش درآمد. س