در جهان مسیحیت
(مقاله صوتی در انتهای صفحه)
قسمت اول
آیا مسیحیت یک دین است؟س
پولس و الهیات مسیحی
س"دوستان عزیر مسیحی ما باید بیاد داشته باشند که در این سری مقالات، هدف از بررسی کتاب مقدس، تنها ، بازکردن باب گفتگویی علمی و دوستانه در فضایی صمیمی و مناسب است تا از این راه بتوانیم به تبادل اطلاعات بپردازیم. نقد و بررسی، به همه ادیان، مذاهب و نحله های فکری و عقیدتی وارد است. به شرط آنکه ادب، تربیت و فرهنگ لازم، رعایت شود. با تشکر از فهم شما"س
(فصلنامه اندیشه آنلاین آلمان)
شریعت در مسیحیت
از آنجا که در تعلیمات برخی از کشیشان، چه ایرانی و چه غربی، به کرات بر این عقیده نادرست تاکید می شود که مسیحیت یک دین نیست و از شریعت نیز پیروی نمی کند، لازم می بینم ابتدا، قبل از آنکه مطالب دیگر را مورد تدقیق قرار داده و آنها را از نقطه نظر دانشگاه سیرکمال
مورد بررسی قرار دهیم، مختصرن به بررسی این امر بپردازیم که آیا مسیحیت یک دین
است یا خیر؟
از دیدگاه دانشگاه سیرکمال، دین در واقع چیزی نیست جز گردآمدن عده ای از مردم برای رسیدن بخدا. واضح است که ادیان باید فرستاده ای داشته باشند تا با تعلیمات خود، لزومات شناخت خدا
را بر آنها بیاموزد.
س مجموعه همه باید و نبایدهای ابتدایی و اساسی که در میان ادیان
ابراهیمی نخستین بار توسط خدا طی ده فرمان، به موسی ابلاغ شد، شریعت نام دارد. همه آیین های عبادی دیگر که شریعت پنداشته می شوند، تنها فروعات هستند نه اصول.س
گذشته از متفکران و کشیشان و اسقفهای فهمیده، خردمند، کارکشته و مسلط بر کتاب مقدس، در جستجو برای یافتن علت و ریشه این ایده، می توان دریافت که این باور بیشتر در میان کشیشان کم سوادتر، به ویژه آنها که خاستگاه اسلامی دارند و کشیشان میلیاردر رواج دارد.
س
با شنیدن استدلالات این افراد در گروه اول، می توان چنین نتیجه گیری نمود که مفهوم شریعت، با اعمال سخیفی که در قالب بدعتهای غیرمنطقی در مذهب گذشته آنها رایج بوده است، اشتباه گرفته می شود، حال آنکه شریعت همانست که در ده فرمان، بطور ساده بدان اشاره شده است.
س
در مورد گروه دوم، از آنجا که ایراد چنین سخنانی، بیشتر در جهت ساده ساختن صورت مسئله، برای جذب افراد و در ضمن تبلیغ برای فروش کتابهایی که در آن مورد نوشته اند می باشد، لذا فاقد موضوعیت علمی
و از بحث ما خارج است.
س
حال باید دید نظر عیسی مسیح در این مورد چیست.س
بنابر گزارش انجیل متی باب پنجم از آیه ۱۷ تا ۴۸ و همینطور باب ششم آیه ۱ تا ۸، عیسی در ابتدا همان شریعت موسی را مورد تایید قرار می دهد:
س
س
" ۱۷
گمان مبرید که آمدهام تا تورات یا صُحُف انبیا را باطل سازم. نیامدهام تا باطل نمایم، بلکه تا تمام کنم.۱۸
زیرا هر آینه به شما میگویم، تا آسمان و زمین زایل نشود، همزه یا نقطهای از تورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود. ۱۹
پس هر که یکی از این احکام کوچکترین را بشکند و به مردم چنین تعلیم دهد، در ملکوت آسمان کمترین شمرده شود. امّا هر که به عمل آورد و تعلیم نماید، او در ملکوت آسمان بزرگ خوانده خواهد شد. "س
ولی در پی آن از آیه ۲۱ تا انتهای آن باب و همینطور در باب ششم آیه هشتم به وضع شریعتی سختگیرانه تر می پردازد. برای مثال:س
س
"۲۱
«شنیدهاید که به اوّلین گفته شده است «قتل مکن و هر که قتل کند سزاوار حکم شود. ۲۲
لیکن من به شما میگویم، هر که به برادر خود بی سبب خشم گیرد، مستوجب حکم باشد و هر که برادر خود را راقا گوید، مستوجب قصاص باشد و هر که احمق گوید، مستحّق آتش جهنّم بُوَد."س
س
"۲۷
«شنیدهاید که به اوّلین گفته شده است «زنا مکن. ۲۸
لیکن من به شما میگویم، هر کس به زنی نظر شهوت اندازد، همان دم در دل خود با او زنا کرده
است. ۲۹
پس اگر چشم راستت تو را بلغزاند، قلعش کن و از خود دور انداز زیرا تو را بهتر آن است که عضوی از اعضایت تباه گردد، از آنکه تمام بدنت در جهنّم افکنده شود. ۳۰
و اگر دست راستت تو را بلغزاند، قطعش کن و از خود دور انداز، زیرا تو را مفیدتر آن است که عضوی از اعضای تو نابود شود، از آنکه کل جسدت در دوزخ افکنده شود."س
......
گذشته از آنچه مختصرن مورد بررسی قرار گرفت، در درازای مطالب ارائه شده در این کتاب به موارد دیگری از سخنان عیسی
نیز برخواهیم خورد که بر امر انجام وظائف شریعت تاکید می کند.
س واقعیت آن است که شریعت در هر دین در واقع دستوراتی می باشند که برای ایجاد نظم و انتطامات در جوامع بشری تنظیم شده اند و از طرف دیگر، بدون انجام آن، پرداختن به امور معنوی نیز امکان پذیر نیست. برای مثال نمی توان هم زناکار بود و هم ادعای خداپرستی نمود.س
بنابراین و با این اوصاف، مسیحیت یک دین است و دارای شریعت خود می باشد که اجرای آن برای مسیحیان واجب است. در واقع ده فرمان موسی اساس همه شرایع همه ادیان ماقبل و مابعد نیز بوده است زیرا این فرامین اساس زندگی بر روی سیاره زمین را مشخص می نماید.س
الهیات پولس رسول
جدا از آنچه تا به امروز در باره پولس گفته شده است ، می توان ادعا نمود نظریه تثلیث ، الوهیت مطلق مسیح، بخشوده شدن گناهان ایمانداران بلکه بشر بر اثر مصلوب شدن عیسی، عدم لزوم انجام شریعت و نکاتی مانند آن، از آثار بجا مانده از پولس ، یا آنچه به وی نسبت داده می شود استخراج شده است و از آنجا که الهیات مسیحی عمدتن و عمیقن در ارتباط مستقیم با نظرات او می باشد، برای روشن شدن این مطلب و در ریشه یابی اینگونه تفکرات، ابتدا به بررسی مقوله شریعت در الهیات پولسی می پردازیم.س
یکی از آیاتی که در این ارتباط همواره مورد استناد قرار می گیرد، از فصل دوم نامه پولس به مسیحیان غلاطیه است که در آن می نویسد:س
س
"۲۰
من با مسیح مصلوب شدهام به طوری که دیگر آنکه زندگی میکند من نیستم، بلکه مسیح است که در من زندگی میکند و در خصوص این زندگانی جسمانیای که من اکنون دارم، فقط به وسیلۀ ایمان به پسر خدا که مرا محبت کرد و جان خود را به خاطر من داد زندگی میکنم. ۲۱
فیض خدا را باطل نمیکنم، زیرا اگر نیکی مطلق از راه شریعت حاصل میشد مرگ مسیح بیهوده بود."س
با بررسی دقیق و عمیق این آیه، به چند نتیجه مهم برمی خوریم. اول آنکه شخصی مانند پولس که هرگز عیسی را ملاقات ننموده است، با ارتباط معنویی که عیسی با او برقرار می کند چنان دگرگون می شود که ناگهان از شکارچی مسیحیان به مبلغ مسیحیت تبدیل می شود. در این میان نباید فراموش کرد که پولس از نظر شخصیتی، فردی تندرو بوده است و از آنجا که تندروی، ریشه در روان
دارد و نه در روح، و از طرف دیگر با پذیرفتن آنکه اثری که عیسی در وی نهاد، اثری روحی بوده است، لذا شاهد آن هستیم که پولس عنصر تندروی را در روان خود حفظ نموده، اینبار آنرا در جهتی دیگر بکار می گیرد. به همین دلیل است که در این آیه وی بدرستی خود را فرد جدیدی می بیند که با مسیح پیوندی روحی دارد.س
پولس در این رابطه در مورد خود، در غلاطیان باب اول آیه سیزدهم می نویسد:س
س
"۱۳
سرگذشت و اعمال سابق مرا در دین یهود شنیدهاید که چگونه با بی رحمی به کلیسای خدا آزار میرسانیدم و در نابود ساختن آن میکوشیدم . ۱۴ و در رعایت دیانت یهود از تمام یهودیان هم سن خود سبقت میگرفتم و خیلی بیشتر از آنها در اجرای تعلیمات نیاکانمان متعصب بودم. "س
یکی از نکات کلیدی در الهیات مسیحی که بیشتر متاثر از نظرات پولس می باشد، این نکته است که «عیسی جان خود را برای ما فدا نمود»
حال آنکه در اینجا پولس از لفظ مفرد بجای جمع استفاده می کند « و جان خود را به خاطر من داد »
. این امر با آن ارتباطی که او با مسیح داشته کاملن عادی می باشد. زیرا یک شائول گنه کار که نه تنها از حقیقت منحرف است بلکه بر ضد آن نیز عمل می کند، مصلوب می شود (آن شخصیت از بین می رود) تا یک پولس درست کار متولد شود که اینبار در جهت حقیقت عمل می کند.س
عامل این دگردیسی، « پسر خدا که مرا محبت کرد»
می باشد. پولس قدر این محبت را می داند، از اینرو ایمان به مسیح را عامل ادامه حیات جسمانی و حتی روحانی خود در نظر می گیرد.
س
حقیقت آن است که در اینجا پولس به یک نکته عرفانی اشاره می کند و آن اینکه « اگر نیکی مطلق از راه شریعت حاصل میشد»، یعنی نیک مطلق شدن در گرو انجام شریعت نیست. چه در آن صورت « مرگ مسیح بیهوده بود».س
از نظر عرفانی این گفتار را می توان به شکل زیر تفسیر نمود:س
اول آنکه باید به این امر توجه نمود که وقتی از شریعت سخن می گوییم، در واقع دو جریان مختلف در ذهن متبادر می شود. اول، آیین هایی است که در کلیساها برای مثال هنگام عشای ربانی و یا در مراسم غسل تعمید و غیره انجام می شود . دوم ده فرمان موسی.
س نظر پولس هر کدام از این دو دسته و یا هر دوی آنها هم که باشد، نظر صحیحی است. اما وی در واقع هیچکدام از آنها را رد نمی کند بلکه می گوید صِرف انجام چنین آیینی و یا صِرف عمل به ده فرمان موسی، کسی را نیک مطلق نخواهد کرد. قبل از آنکه به ادامه بحث بپردازیم باید دید، منظور از نیک مطلق چیست.س
بدیهی است که هرکس با انجام اعمالی نیک، می تواند به همان اندازه نیک تلقی شود، برای مثال با انفاق به مستمندان و استمرار در این راه، آن فرد در این مقوله فردی نیک به شمار می آید، اما روشن است که نمی توان وی را در همه زمینه های دیگر نیک دانست، زیرا ممکن است در اموری دیگر، اعمال ناشایستی از او سر زند. از این رو «نیک مطلق»، فقط خداست و آن کسانی که آنطور که او می خواهد شده اند. عیسی می گوید آنچه من انجام داده ام اگر تو نیز این راه را ادامه دهی، قادر به انجام آن کارها خواهی بود.س
در اینجا نظر عیسی به احتمال قریب به یقین، انجام معجزات است، زیرا این تنها کاری است که از هر کسی بر نمی آید، مگر آنکه تا آن حدی که عیسی به خدا نزدیک شده بود، نزدیک گردد و این امر با انجام شریعت به تنهایی امکان پذیر نیست، بلکه با طی مدارجی، با تسلیم محض بودن، همانگونه که عیسی بود، امکان پذیر است.
س
پس نیک مطلق شدن تنها با انجام مناسک شریعت نیست، اما شروع خداپرستی
و شناخت او، در ابتدای راه با انجام همان فرایض امکان پذیر است . زیرا باید ابتدا نیک نسبی شد، تا بعد از آن با فیض خدا و با گذراندن مراحل میانی و در پی آن، تکمیل مراحل انتهای، به نیک مطلق تبدیل شود. در این میان، مصلوب شدن عیسی یقینن بیهوده نبوده است، زیرا او بطور حتم، ده فرمان موسی را تمام و کمال به اجرا درمی آ ورد، پس چرا مصلوب شد؟ این آن چیزی است که پولس سعی در تفهیم آن دارد.س
اما از این امر، گرفتن این نتیجه که هیچ عملی برای نجات لازم نیست الا اعتقاد به مسیح، نتیجه ای غلط از یک سخن صحیح است که بطور نادرستی درک شده است. حتی پولس خود نیز به این امر معترف است که ایمان در گروه عمل صحیح است. به این امر در جای خود پرداخته خواهد شد.س در ادامه بحث در مورد آنکه الهیات مسیحی تا حد بسیار زیادی متاثر از آثار پولس میباشد چند آیه از نامه پولس به ایمانداران رومی را بررسی می کنیم:س
رومیان فصل پنجم
س
" ۱۹
و چنانکه بسیاری در نتیجۀ بی اطاعتی یک نفر، گناهکار گشتند به همان طریق بسیاری هم در نتیجۀ فرمانبری یک نفر، کاملا نیک محسوب خواهند شد. ۲۰
شریعت آمد تا گناهان را افزایش دهد اما جایی که گناه افزایش یافت فیض خدا به مراتب بیشتر گردید. ۲۱
پس همان طور که گناه به وسیلۀ مرگ، انسان را تحت فرمان خود در آورد فیض خدا نیز به وسیلۀ نیکی مطلق فرمانروایی میکند و ما را به وسیلۀ خداوند ما عیسی مسیح به حیات جاویدان هدایت میکند."س
ایجاد گناه و اینکه مسیحیان همه را گناهکار می دانند، نه به دلیل وجود نفس و اینکه نقشه راه از ابتدای خلقت چنین مهندسی شده است، بلکه « در نتیجۀ بی اطاعتی یک نفر»
، که منظور آدم اولیه می باشد، با خوردن از میوه ممنوعه ارزیابی می شود.
س
گرچه ریشه این اعتقاد در گزارشات برخی کتب عهد عتیق و بیشتر در کتاب پیدایش قرار دارد و پولس که یک یهودی معتقد و متعصب بوده است یقینن از آن کاملن باخبر بوده است، و در واقع سخن او بازتاب همان داستانهای عهد عتیق می باشد. با این حال متفکران مسیحی و هر کس که به این امر باورمند است، باید به این سوال پاسخ دهد که عدالت خدا را دراین اعتقاد چگونه می توان توضیح داد؟
خوب توجه فرمایید، یک نفر(آدم اولیه) اشتباه می کند و خدا از نسل او مخلوقاتی به نام انسان
را خلق می کند تا آنها را تا انتهای خلقت، به جرمی که فقط آن یک نفر انجام داده، جزا دهد، آنهم مخلوقی را که خودش چنان ساده لوح خلق کرده که بسادگی فریب یک خلقت دیگر که اتفاقن او هم مخلوق خداست بخورد و همه این پروسه تحت کنترل مخلوقی دیگر به نام مار به انجام می رسد! مار را که خلق کرد؟س از آن شگفت آورتر آنکه در آیه بیستم می نویسد:
س
س
"۲۰
شریعت آمد تا گناهان را افزایش دهد..."س
در این مورد به یک تفسیر منطقی و آبرومندانه از این جمله در همان منبع برمی خوریم که می نویسد:س
س
" ۲۰
پس ده فرمان موسی چه نقشی در نجات انسان از گناه دارد؟ ده فرمان به این دلیل عطا شد تا بر تمام مردم مسلم شود که تا چه حد احکام خدا را زیر پا گذاشتهاند. اما هر چه بیشتر به طبیعت گناهکار خود پی میبریم، بیشتر لطف و بخشش بی پایان خدا را درک میکنیم "س
اما این تفسیر با آنچه در ترجمه آمده، کیلومترها فاصله دارد و عملن می بینیم که اکثر ایمانداران مسیحی تنها به ظاهر این آیات توجه دارند زیرا تفسیر در کتاب مقدسهایی که من ملاحظه نمودم وجود ندارد تا عوام را از اشتباه و طرز تلقی نادرست برحذر دارد.
س
با این وصف یا باید بپذیریم که ترجمه این قسمت از طومار یافته شده از زبان اصلی ، پس از چند مرحله ترجمه، تا به فارسی رسیده تغییر یافته، و یا بعنوان یک آلترناتیو باید قبول کنیم که پولس، خود دچار بدفهمی تعلیمات عیسی بوده است. زیرا در ترجمه های آلمانی از کلمه گِزِتس[1]
و در زبان انگلیسی از کلمه لا[2]
به مفهوم قانون، استفاده شده است. متاسفانه در ترجمه فارسی از این کلمه که در واقع منظور از آن، ده فرمان موسی می باشد، از کلمه شریعت استفاده شده است که بسیار گمراه کننده است.س
در هر حال چیزی که عملن اتفاق افتاده است آنست که الهیات مسیحی، عمدتن بر اساس همین سخنانی استوار است که به پولس نسبت داده می شود، آنهم ظاهر کلام او.س
از آنجا که در بررسی چنین متونی، مطالب به یکدیگر مربوط هستند و مانند ریشه یک درخت تنومند درهم پیچیده می باشند، لذا در صفحات آتی، تحت عناوینی متفاوت،
سخنانی دیگر از پولس را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم تا اثر افکار او بر الهیات مسیحی روشن شود. و از آنجا که تغییر و تحریف در متون مقدس، در هر دین و آیینی بر الهیات آن تاثیر زیادی گذاشته است، لذا در بخش انتهایی این فصل از کتاب، تحت عنوان «تحریف مدرن کتاب مقدس»
انواعی از سهل انگاری و تحریف در آن مورد تدقیق قرار گرفته است.
س از آنجا که صحبت از شریعت می باشد، در اینجا مختصرن به یک نکته قابل تامل در مقایسه دو ترجمه فارسی متفاوت از آیات هشتم و نهم غلاطیان اشاره می شود که روشنگر این مدعاست که برخی از این بدفهمی ها از گفتار مسیح و یا رسولان، ریشه در عدم امانتداری در ترجمه بوده است. در این بحث ، در یک ترجمه، از کلمه «انجیل »
استفاده شده است و در دیگری، از دو کلمه
«راه دیگر». تفاوت این دو در جای خود(در مقالات آتی) مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
س
در یک نتیجه گیری کلی می توان گفت که اغلب معضلاتی که در الهیات مسیحی بوجود آمده است، شاید به دلیل آن باشد که ادبیات مورد استفاده پولس، دقیق و عمیق درک نشده است و متفکرین مؤخرتر، یا کلن بدان نپرداخته و از اصل، آن را مردود شمرده اند و یا آنرا دربست، آنطور که از ظواهر آن سخنان درک می شده ، پذیرفته اند.
س
پایان قسمت اول
.................................
لغات متن
Gesetz[1]
Law[2]
.................................
سوال رسیده پس از انتشار مقاله
سوال
با عرض درود. به نظر شما آیا پولس همه مبانی الهیات مسیحی را بنیان گذاشته است؟ با تشکر از شما
پاسخ
با درود. خیر اینطور نیست، اما اساس کار را او بنا نهاد و در طول صدها سال به تدریج کسانی مانند سنت آگوستین آمدند و بر اساس همین گفتارهای پولس صدها بلکه هزاران جلد کتاب نوشتند . برای مثال سنت آگوستنین تا آنجا که بیاد دارم چهارده جلد کتاب در ارتباط با جهان مسیحیت نوشته است که خود، اساس کار دیگران شده است. اما در هر حال به عقیده من پایه و مایه تفکرات و الهیات مسیحی از پولس است.
س
.................................
:در قسمت دوم می خوانید
مارتین لوتر با دو شخصیت متضاد
.................................
تحقیق و بررسی: فرامرز تابش
منبع: برگرفته از فصل سوم کتاب «تفسیری متفاوت از کتاب مقدس»
س
نویسنده: فرامرز تابش
:کد ثبت در آرشیو فصلنامه اندیشه آنلاین آلمان
üsjhvd nv üihk lsdpdj-Hdh lsdpdj dö ndk hsj_