حقوق بشر در دانشگاه سیرکمال
س
" هر کس حقوق دیگران را محترم شمرد. پیش خدا و مردم محترم است ، میخواهد هر دین و مرام و مسلکی داشته باشد و اگر حقوق دیگران را رعایت نکرد ، ولو پسر امام هم باشد باید از او تنفر جُست . " (سند اول) س
س
" تمام دائر مدار دنیا و زندگی روی این یک چیز است و آن حق دیگران را محترم شمردن است. " (سند دوم)
س
اولین منشور حقوق بشر در تمدن حاضر
در سال ۱۸۷۹ میلادی مطابق با ۱۲۵۸ خورشیدی، در شهر بابِل، لوحه ای گلی در پرستشگاهی بزرگ و باشکوه که به نیایشگاه اِسَگیله معروف است و در واقع برای مردوک، یکی از خدایان باستانی و بزرگ بابل ساخته شده است، پیدا شد . با ترجمه متن این لوح، به اثبات رسید که این منشور، در سال ۵۳۸ پیش از میلاد به فرمانِ کوروش بزرگ ، اولین پادشاه هخامنشی نگاشته شده است. مفاد این لوح، اولین اعلامیه حقوق بشر است.س
بطور انتخابی، هفت ماده از این متن که از زبان کورش بیان شده است چنین می باشند:س
س
۱-سپاهیان گستردهام با آرامش درون بابل گام برمیداشتند. نگذاشتم کسی در همهٔ [سومرو] اَکد هراس آفرین باشد.س
س
۲-در پیِ امنیت [شهرِ] بابل و همهٔ جایگاههای مقدسش بودم. برای مردم بابل [...............] که برخلاف خوا[ست خدایان] یوغی بر آنان نهاده بود که شایستهشان نبود،س
س
۳-خستگیهایشان را تسکین دادم (و) از بندها (؟) رهایشان کردم. مردوک، سرور بزرگ، از رفتار [نیک من] شادمان گشت (و)س
..........
از [شواَنّهَ] (=بابل) تا شهر آشور و شوش،س
س
۴-اَکد، سرزمین اِشنونهَ، شهر زَمبَن، شهر مِتورنو، دِر، تا مرز گوتی، جایگاه[های مقدس آنسو] ی دجله که از دیرباز محرابهایشان ویران شده بود،س
س
۵-خدایانی را که درون آنها ساکن بودند، به جایگاهایشان بازگرداندم و (آنان را) در جایگاههای ابدی خودشان نهادم. همهٔ مردمانِ آنان (=آن خدایان) را گردآوردم و به
سکونتگاههایشان بازگرداندم
س
۶-و خدایان سرزمین سومر و اَکد را که نبونئید – در میان خشم سرور خدایان- به بابل آورده بود، به فرمان مردوک، سرور بزرگ، به سلامت
س
۷-به جایگاههایشان بازگرداندم، جایگاهی که دلشادشان میسازد. باشد تا همهٔ خدایانی که به درون نیایشگاههایشان بازگرداندم،س
......
این سند تاریخی، اولین بار بوسیله موزه بریتانیا ، جایی که در آن نگهداری می شود، «بیانیه حقوق بشر»
خوانده شد. از آن گذشته، بان کی مون، هشتمین دبیرکل سازمان ملل متحد نیز، رسمن از این منشور به عنوان نخستین بیانیه حقوق بشر یاد کرد و آن را مایه افتخار ایرانیان دانست. نکته مهم دیگر در مورد این سند تاریخی آنکه، در سال ۱۹۷۱ میلادی، سازمان ملل، این منشور را به شش زبان رسمی منتشر ساخت و یک بدل از آن را در مقر سازمان ملل متحد در شهر نیویورک در معرض دید همگان قرار داد. این مجسمه از لوح اصلی، هنوز در همانجا قرار دارد.س
با این وصف، این سند تاریخی، به درستی، «نخستین منشور حقوق بشر»
می باشد. س
اعلامیه جهانی حقوق بشر
پس از اتمام جنگ ضد انسانی دوم جهانی و بر اثر عواقب خانمانسوز آن، نوعی هیستیریک اجتماعی بر علیه این جنگ ایجاد شد و متفکران را بر آن داشت تا با ایجاد قوانینی بین المللی، بر حقوق اولیه و بدیهی انسانها صحه گذاشته شود. این قوانین در قالب یک اعلامیه جهانی، در ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ ، درست سه سال پس از ایجاد سازمان ملل متحد که مقر آن در نیویورک می باشد و در آن زمان فقط ۵۱ عضو داشت، در پاریس توسط اعضا به تصویب رسید.س
برخی از مواد این اعلامیه بطور انتخابی چنین می باشند:س
س• مادهٔ ۱
تمام ابنای بشر آزاد زاده شده و در حرمت و حقوق با هم برابرند. .......س
س• مادهٔ ۲
همه انسانها بی هیچ تمایزی از هر سان که باشند، اعم از نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، مذهب، عقاید سیاسی یا هر عقیدهٔ دیگری، خاستگاه اجتماعی و ملی، [وضعیت] دارایی، [محل] تولد یا در هر جایگاهی که باشند، سزاوار تمامی حقوق و آزادیهای مطرح در این «اعلامیه»اند. ...........س
س• مادهٔ ۳
هر فردی سزاوار و محق به زندگی، آزادی و امنیت فردی است.س
س• مادهٔ ۴
هیچ احدی نباید در بردگی یا بندگی نگاه داشته شود: بردگی و داد و ستد بردگان از هر نوع و به هر شکلی باید بازداشته شده و ممنوع شود.س
س• مادهٔ ۵
هیچکس نمیبایست مورد شکنجه یا بیرحمی و آزار، یا تحت مجازات غیرانسانی یا رفتاری قرارگیرد .........س
س• مادهٔ ۶
هر انسانی سزاوار و محق است تا همه جا در برابر قانون به عنوان یک شخص به رسمیت شناخته شود.س
س• مادهٔ ۷
همه در برابر قانون برابرند و همگان سزاوار آنند تا بدون هیچ تبعیضی به طور برابر در پناه قانون باشند. .................س
س• مادهٔ ۱۱
هر شخصی متهم به جرمی کیفری، سزاوار و محق است تا زمان احراز و اثبات جرم در برابر قانون، در محکمهای علنی که تمامی حقوق وی در دفاع از خویشتن تضمین شده باشد، بیگناه تلقی شود.س
س
۱ . هیچ احدی به حسب ارتکاب هرگونه عمل یا ترک عملی که مطابق قوانین مملکتی یا بینالمللی، در زمان وقوع آن، حاوی جرمی کیفری نباشد، نمیبایست مجرم محسوب گردد. همچنین نمیبایست مجازاتی شدیدتر از آنچه که در زمان وقوع جرم [در قانون] قابل اعمال بود، بر فرد تحمیل گردد.س
س• مادهٔ ۱۲
هیچ احدی نمیبایست در قلمرو خصوصی، خانواده، محل زندگی یا مکاتبات شخصی، تحت مداخله [و مزاحمت] خودسرانه قرار گیرد. به همین سیاق شرافت و آبروی هیچکس نباید مورد تعرض قرار گیرد. هر کسی سزاوار و محق به حفاظت قضایی و قانونی در برابر چنین مداخلات و تهاجماتی است.س
س• مادهٔ ۱۶
س
۱. مردان و زنان بالغ، بدون هیچ گونه محدودیتی به حیث نژاد، ملیت، یا دین حق دارند که با یکدیگر زناشویی کنند و خانوادهای بنیان نهند. .....س
س• مادهٔ ۱۷
س
۱. هر انسانی به تنهایی یا با شراکت با دیگران حق مالکیت دارد.س
س
۲. هیچکس را نمیبایست خودسرانه از حق مالکیت خویش محروم کرد.س
س• مادهٔ ۱۸
هر انسانی محق به داشتن آزادی اندیشه، وجدان و دین است؛ این حق شامل آزادی عقیده، تغییر مذهب [دین]، و آزادی علنی [و آشکار] کردن آئین و ابراز عقیده، چه به صورت تنها، چه به صورت جمعی یا به اتفاق دیگران، در قالب آموزش، اجرای مناسک، عبادت و برگزاری آن در محیط عمومی یا خصوصی است و هیچ فردی حق اهانت و تعرض به فرد دیگری به لحاظ تمایز و اختلاف اندیشه ندارد.س
س• مادهٔ ۲۲
هر کسی به عنوان عضوی از جامعه حق دارد از امنیت اجتماعی برخوردار بوده و از راه کوشش در سطح ملی و همیاری بینالمللی با سازماندهی منابع هر مملکت، حقوق سلب ناپذیر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش را برای حفظ حیثیت و رشد آزادانهٔ شخصیت خویش، به دست آورد.س
س• مادهٔ ۲۶
س
۱. آموزش و پرورش حق همگان است. آموزش و پرورش میبایست، دست کم در دروههای ابتدایی و پایه، رایگان در اختیار همگان قرار گیرد. آموزش ابتدایی میبایست اجباری باشد. آموزش فنی و حرفهای نیز میبایست قابل دسترس برای همه مردم بوده و دستیابی به آموزش عالی به شکلی برابر برای تمامی افراد و بر پایه شایستگیهای فردی صورت پذیرد.س
س
۲. آموزش و پرورش میبایست در جهت رشد همه جانبهٔ شخصیت انسان و تقویت رعایت حقوق بشر و آزادیهای اساسی باشد. آموزش و پرورش باید به گسترش حسن تفاهم، دگرپذیری [تسامح] و دوستی میان تمامی ملتها و گروههای نژادی یا دینی و نیز به برنامههای «ملل متحد» در راه حفظ صلح یاری رساند.س
س
۳. پدر و مادر در انتخاب نوع آموزش و پرورش برای فرزندان خود برتری دارند.س
س• مادهٔ ۲۸
هر شخصی سزاوار نظمی اجتماعی و بینالمللی است که در آن حقوق و آزادیهای مطرح در این «اعلامیه» به تمامی تأمین و اجراء گردد.س
س• مادهٔ ۲۹
س
۱. هر فردی در برابر جامعه اش که تنها در آن رشد آزادانه و همه جانبهٔ او میسر میگردد، مسئول است.س
س
۲. در تحقق آزادی و حقوق فردی، هر کس میبایست تنها زیر محدودیتهایی قرار گیرد که به واسطهٔ قانون فقط به قصد امنیت در جهت بازشناسی و مراعات حقوق و آزادیهای دیگران وضع شدهاست تا اینکه پیش شرطهای عادلانهٔ اخلاقی، نظم عمومی و رفاه همگانی در یک جامعه مردمسالار تأمین گردد.س
س
۳. این حقوق و آزادیها شایسته نیست تا در هیچ موردی خلاف با هدفها و اصول «ملل متحد» اعمال شوند.س
پس از آن، همه کشورهای عضو سازمان ملل متحد که هم اکنون ۱۹۳ کشور می باشند ، موظف به اجرای این حقوق در محدوده زمامداری خود هستند. متاسفانه این امر عملن تنها در کشورهای دمکراتیک غیر دینی رعایت می شود و کشورهای توتالیتر، چندان اهمیتی به اجرای مفاد این اعلامیه جهانی که خود از امضا کنندگان آن می باشند، نمی دهند.س
تطابق افکار استاد الهی با اعلامیه حقوق بشر
مجموعه گفتارهای استاد الهی و نقطه نظرات او، تاکیدی بر اعلامیه حقوق بشرِ مورد تایید سازمان ملل است. تمام مواد اعلامیه حقوق بشر را می توان با بند بند عقاید و اصولی که استاد بر آن اساس در جامعه به فعالیت پرداخت، با انسانها تعامل نمود و به شاگردانش نیز آموزش داد، مقایسه و مطابقت آن دو با یکدیگر را مشاهده نمود. س
حقیقت آنست که، این امر، خود یک تحقیقات مجزا را می طلبد. اما در اینجا فقط برای اثبات ادعا، به چند مقایسه مختصردر این رابطه می پردازیم:س
مورد اول:س
اعلامیه حقوق بشر:س
س
• مادهٔ ۱
تمام ابنای بشر آزاد زاده شده و در حرمت و حقوق با هم برابرند. .......س
س• مادهٔ ۲
همه انسانها بی هیچ تمایزی از هر سان که باشند، اعم از نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، مذهب، عقاید سیاسی یا هر عقیدهٔ دیگری، خاستگاه اجتماعی و ملی، [وضعیت] دارایی، س[محل] تولد یا در هر جایگاهی که باشند، سزاوار تمامی حقوق و آزادیهای مطرح در این «اعلامیه»اند. ...........س
دو گفتار استاد الهی در مقایسه با این دو ماده از اعلامیه حقوق بشر:س
س " در مکتب حقیقت، هیچ مذهبی فرق نمی کند، هیچ نژاد و رنگی مطرح نیست و فرقی هم بین اناث و ذکور نیست." (سند سوم) س س " اینکه می گویند حوا از آدم آفریده شده ، من مخالفم. خدا از اول اناث (زنان) و ذکور(مردان) را با هم ساخت. کار به نوشته قرآن و کتاب و حدیث ندارم. من اینطور معتقدم. ...."(سند چهارم)
س
این گفتار آخر، به ویژه از دیدگاه خلقت، مصداق دقیق تساوی حقوق زنان و مردان است.س
در دانشگاه سیرکمال استاد الهی ، زنان با مردان هیچ تفاوتی ندارند. استاد در وصیت خود بطور تاکیدی این امر را عنوان می دارند که :س
س " من جدن مخالف آن هستم که زنان نصف مردان سهم ببرند. چه زن و چه مرد سهم مساوی دارد."
س
در حال حاضر اغلب امور، از جمله برخی کارهای اجرایی دانشگاه سیرکمال به دست بانوان است. کما اینکه پس از رحلت استاد الهی، امر هدایت این دانشگاه که در آن زمان مکتب نامیده می شد، بر عهده یکی از خواهران استاد، یعنی شیخ جانی، نهاده شد.س
پرواضح است که هیچ نژاد و رنگ و ملیت و مذهبی بر دیگران ارجحیت ندارد و همه در دانشگاه سیرکمال برابر هستند. بدیهی است که افراد پیشرفته تر به نقطه حقیقت نزدیکتر می باشند، اما این امر فقط یک برتری سیرکمالی می باشد و نه برتری ظاهری که منجر به خودنمایی، تبختر و زیردست انگاری دیگران شود. اگر از یک دانشجوی دانشگاه سیرکمال چنین امری دیده شود، آن فرد هنوز مراحل بالای این راه را طی ننموده است و درست به همین دلیل خود را برتر از دیگران می پندارد. س
مورد دوم:س
اعلامیه حقوق بشر:س
س• مادهٔ ۱۱
س۱- هر شخصی متهم به جرمی کیفری، سزاوار و محق است تا زمان احراز و اثبات جرم در برابر قانون، در محکمهای علنی که تمامی حقوق وی در دفاع از خویشتن تضمین شده باشد، بیگناه تلقی شود.س
س
۲. هیچ احدی به حسب ارتکاب هرگونه عمل یا ترک عملی که مطابق قوانین مملکتی یا بینالمللی، در زمان وقوع آن، حاوی جرمی کیفری نباشد، نمیبایست مجرم محسوب گردد. همچنین نمیبایست مجازاتی شدیدتر از آنچه که در زمان وقوع جرم [در قانون] قابل اعمال بود، بر فرد تحمیل گردد.س
دو مورد از گفتارهای استاد الهی در مقایسه با این ماده از اعلامیه حقوق بشر:س
باید بیاد داشت که
استاد الهی در دستگاه قضایی ایران به شغل قضاوت مشغول بکار بوده است.س
س
"در قضاوت حاضر بودم منفصل ابدی بشوم ولی یک حکم بر خلاف حق ندهم." (سند پنجم) س س
" در دوره قضاوتم، روی روانشناسی می رفتم، یعنی همیشه درصدد اصلاح مجرمین برمی آمدم نه در صدد اذیتشان. " (سند ششم) س
پرواضح است کسی که حاضر است از کار، منفصل ابدی بشود ولی حکمی بر خلاف واقعیت ندهد، حقوق متهم برایش مهم تلقی می شود و رعایت آن واجب. علاوه بر آن، این واقعیت که استاد الهی در قضاوت خود، بر پایه روانشناسی عمل می نموده، موید آنست که سعی داشته است متهم به حداقل مجازات قانونی دچار شود و در صورت امکان او را اصلاح کند .س
در رابطه با این ماده از اعلامیه حقوق بشر و در تطابق آن با اصول اخلاقی و عملی استاد، می توان گفتارهای بسیاری را در آثار بجا مانده از او یافت. س
مورد سوم:س
اعلامیه حقوق بشر:س
س• مادهٔ ۱۶
مردان و زنان بالغ، بدون هیچ گونه محدودیتی به حیث نژاد، ملیت، یا دین حق دارند که با یکدیگر زناشویی کنند و خانوادهای بنیان نهند. .....س
نظر استاد در مورد تشکیل خانواده:س
س
" تشکیل خانواده دادن ، وظیفۀ بشر است . وظیفۀ ما در مقابل اجتماع اینست که برای اجتماع مفید باشیم . .......مسئولیت در مقابل جسم، تشکیل خانواده و زندگی و ممر معاش است. ....."(سند هفتم)
س س
س
" چند چیز است که شرط ازدواج است : تناسب در شئون خانوادگی، تناسب در سن، تناسب در اخلاق." (سند هشتم) س س
"..... زنی آزاد و بلامانع است، مرد هم بلامانع است و قصد هم دارند که بعد با هم ازدواج کنند، اگر بچه دار شوند، چون در ارتباط بین دو شخص، نیت و قصدشان شرط
است ، حرام زاده محسوب نمیشود. ....." (سند نهم)س
س
"در مورد ازدواج ، باید احترام پدر و مادر را نگاه داشت ، اما اگر نسبت به ازدواجی هم ناراضی بودند ولی طرفین توافق داشتند، ازدواج کنند اشکال ندارد."س
س
"وقتی پیمان همسری بسته شد ، مسئولیت جسمی و روحی در مقابل یکدیگر پیدا می کنند ." (سند یازدهم)س
همانطور که در گفتارهای فوق، قابل مشاهده است، استاد الهی هرگز در امر ازدواج، تناسب در دین و آیین، نژاد و ملیت، قوم و قبیله را در نظر نگرفته، این تفاوتات را ملاک ازدواج قرار نداده است.س
براستی اگر همین یک ماده از اعلامیه حقوق بشر را عمیقن با عقاید استاد الهی مقایسه کنیم، به این نتیجه خواهیم رسید که آنچه استاد الهی می گوید، به مراتب پیشرفته تر است از آنچه اعلامیه حقوق بشر در این ارتباط در نظر گرفته است. برای مثال ، بچه ای که از یک مرد و زنی بوجود می آید که هنوز رسمن ازدواج نکرده اند، اما قصد ازدواج داشته اند، از نظر دینی حرامزاده نیست ، در نوع خود و در جهان دین و حتی در جوامع پیشرفته آن روزگار، یک انقلاب فکری بزرگ محسوب می شود. س
مورد چهارم:س
اعلامیه حقوق بشر:س
س• مادهٔ ۱۷
س ۱-هر انسانی به تنهایی یا با شراکت با دیگران حق مالکیت دارد.س
س ۲-هیچ کس را نمیبایست خودسرانه از حق مالکیت خویش محروم کرد.س
یکی از گفتارهای استاد الهی در مقایسه با این دو ماده از اعلامیه حقوق بشر:س
س
" در جوانی بعد از مرگ پدرم به تهران رفتم. یک نفر را وکیل کرده بودم که در غیاب من ملک ارث پدری را بین من و دو خواهرم (سهم هر یک را به نام همان شخص) به ثبت برساند. او هم به عنوان خوش خدمتی، تمام مال را به اسم من به ثبت می رساند. وقتی فهمیدم که وکیلم تمام املاک را به نام من کرده است، بقدری ناراحت شدم که فورن مرخصی گرفتم، به کرمانشاه رفتم و مبالغ گزافی خرج کردم تا توانستم املاک سهم هر کدام از خواهر هایم را برگردانم و به نام خودشان به ثبت برسانم. ......" (سند دوازدهم)س این گفتار به اندازه کافی گویای حقایق عقاید استاد در انطباق با دو ماده مذکور از اعلامیه حقوق بشر می باشد و نیازی به تفسیر ندارد.س
مورد پنجم:س
اعلامیه حقوق بشر:س
س• مادهٔ ۱۸
هر انسانی محق به داشتن آزادی اندیشه، وجدان و دین است؛ این حق شامل آزادی عقیده، تغییر مذهب [دین]، و آزادی علنی [و آشکار] کردن آئین و ابراز عقیده، چه به صورت تنها، چه به صورت جمعی یا به اتفاق دیگران، در قالب آموزش، اجرای مناسک، عبادت و برگزاری آن در محیط عمومی یا خصوصی است و هیچ فردی حق اهانت و تعرض به فرد دیگری به لحاظ تمایز و اختلاف اندیشه ندارد.س
دومورد از گفتارهای استاد الهی در مقایسه با این ماده از اعلامیه حقوق بشر:س
س
" هر کس همه ادیان را محترم شمرد، مرامش بر حق است. ...." (سند سیزدهم)س استاد در دهمین و یازدهمین بیت از اصول عقاید، در مورد آزادی در انتخاب مذهب چنین می نویسد:س
س
".... بعد از آن هر مذهبی کردی قبول آن که نبود بر خلاف این اصول[1]س
هست جایز لیک شرطش این بدان با عقیده کن عمل ز احکام آن ..."
س
این مورد در ارتباط با مذاهبی می باشد که ناقض سه اصل اول اصول عقاید نباشند. (رجوع شود به مقاله «اصول عقاید استاد الهی. قسمت اول و دوم» در بخش «سیرکمال» شماره های هجدهم و نوزدهم فصلنامه)س
اما وی حتی مذاهب خودساخته ای مانند انواع بت پرستی را نیز رد نمی کند و می نویسد:س
س
" بت پرست آنقدر شعور دارد بداند بتی که خودش ساخته خدا نیست. ولی بت را بیاد خدا می پرستند، .............. خدا با اسم کار ندارد ، با مسمی کار دارد، چنانکه عبری به خدا می گوید «ایلیا» ، ترک می گوید «تاری»، فارسی می گوید «یزدان» و غیره" (سند چهاردهم) س این گفتار موید آنست که وی هیچ دین و مذهب و آئینی را رد نمیکرد و مورد نکوهش قرار نمی داد. س
مورد ششم:س
اعلامیه حقوق بشر:س
س• مادهٔ ۲۹
س
۱. هر فردی در برابر جامعه اش که تنها در آن رشد آزادانه و همه جانبهٔ او میسر میگردد، مسئول است.س
........
نظر استاد در مطابقت با تبصره چهارم این ماده:س
س
"... عشقی که جنبه عقلایی داشت و جنبه منفعت برای اجتماع داشت، بسیار پسندیده است." (سند پانزدهم) س
در اینجا منظور از عشق، کشش به انجام کاری بخصوص است، برای مثال دانشمندی مانند ادیسون که عشقش نسبت به انجام آزمایشات علمی متعدد، عاقبت به ثبت ۲۵۰۰ اختراع منجر شد و برای اجتماع منفعت بسیار در پی داشت. س
استاد در آثار خود این امر را مورد تایید قرار داده اند که در عالم معنا، دانشمندانی (مانند ادیسون) که چنین اختراعات و یا کشفیاتی کرده اند، پاداشی بسیار زیاد دریافت داشته اند. باید بیاد داشت که بر طبق تعلیمات دانشگاه سیرکمال استاد الهی، عالم نیمه مادی برزخ نیز تفاوت چندانی با جهان مادی زمین ندارد ، از اینرو در آنجا هم نیاز به کردیت[2] داریم که همان پاداش اعمال نیک است و مانند پول رایج این دنیا در آنجا عمل می کند.س
س
"......۲-سعی کنید طوری باشید که در اجتماع منشاء خیر باشید نه شر، اعم از اینکه به شما خیر برسانند یا نه."(سند شانزدهم)
س
قسمت دوم این گقتارِ بسیار ساده ، "...اعم از اینکه به شما خیر برسانند یا نه." ، بسیار پیچیده است و عمل به آن از هرکسی ساخته نیست، زیرا نفس و اِگوی حیوانی، هزاران فلسفه می بافد تا انسان را حتی در وضعیتی متعارف، از عمل به نیکی بازدارد. حال تصور آنکه به افرادی که نه تنها به ما خیر نمی رسانند، بلکه بدی هم روا می دارند، خیر برسانیم، اولن در گِروی مبارزات شدیدی در برابر نفس و کسب پختگی نسبی در یک راه صحیح معنوی، و دوم در گِروی فراگیری و بکار بستن اولویتها می باشد. از آن گذشته، عمل به این گفتار، ممارست و پیگیری زیادی، در امر تکرار در اقدام به انجام آن را می طلبد تا دانشجو به تدریج از اسارت خودخواهی و انتقامجویی نفس برهد. س
س "... سعی کنیم منشا اثر خیر برای جامعه باشیم و تا آنجا که از دستمان برمی آید، به نیکی عمل کنیم، خیراندیش باشیم، طوری باشد که وقتی اسم ما را می آورند به نیکنامی و احترام بیاورند. در عمل باید وجود خودمان را شاخص قرار دهیم ببینیم از چه کارهایی نسبت به ما بشود لذت می بریم و مورد امتنان و تشکرمان قرار می گیرد، همان ها را نسبت به دیگران عمل کنیم. همانطور که دوست نداریم به ما ضرر بزنند، به کسی ضرر نزنیم ، ......."(سند هفدهم)
س
س
" فرد همیشه باید فدای اجتماع شود، مثلن اگر کسی برای خدمت به اجتماع ضرری به جسم خودش بزند، در مقابل جسمش مسئولیتی ندارد، بلکه مستحسن هم هست." (سند هجدهم)س
در اینجا منظور از این جمله: « ضرری به جسم خودش بزند »
برای مثال این است که اگر شخصی برای نجات جان عده ای از افراد بی گناه و یا احقاق حقوق بخش و یا همه جامعه، و یا دفاع از کشور و سرزمین خود، جانش فدا شود، نه تنها در مقابل انجام وظیفه نسبت به جسم، کوتاهی نکرده است بلکه یک عمل نیک چشمگیر نیز مرتکب شده است.س
به رسمیت شناختن حقوق موجودات مادون بشر
گذشته از آنچه فوقن در حد ساده و روبنایی ارائه شد ، باید دانست، عقاید استاد الهی، نه تنها بر حقوق انسانها، بلکه بر حقوق همه موجودات اعم از حیوان، گیاه و حتی جمادات اصرار می ورزد. س
نقل قول زیر از فردی معتبر می باشد که خود شاهد حادثه زیر بوده است:س
س
" روزی استاد الهی از محل کار خود به منزل بازمی گردد، خدمتکار کت (یا پالتو) ایشان را می گیرد و بر روی یک چوب جارختی، که تعدادی رخت بر آن آویخته شده بوده است می آویزد، استاد به او می گوید: " عزیزم آیا می دانی بیش از تحمل این جارختی، بار بر آن نهاده ای و این امر ظلم است به آن جارختی؟ "س
البته این مطلب را از حافظه خود آوردم و ممکن است کلمه به کلمه همان نباشد که استاد بیان داشته است، اما حقیقت مطلب دقیقن با متن مطابقت دارد.س
در این رابطه، دو مورد دیگر آنکه:س
س " هر شیی که موجودیت پیدا کرد، حقی هم پیدا می کند. ......." (سند نوزدهم)س س
" هر موجودی از لحظه ای که از عدم بوجود آمد، حقی پیدا میکند...." (سند بیستم)س
لازم است به این نکته توجه شود که منظور از شی، همه موجودات از جماد است تا انسان. حتی اگر شی را به معنی جماد در نظر بگیریم، باز هم امرِ دارا بودن حق، بطور منطقی به همه مراحل بالاتر، از گیاه تا انسان نیز تعلق می گیرد.س
همانطور که گفته شد، در اینجا هدف، ارائه یک کار تحقیقاتی تمام عیار نیست، چه در آنصورت این امکان موجود است، برای هر ماده از اعلامیه حقوق بشر، چندین گفتار استاد الهی
که خود او بدان عمل نیز نموده است، ارائه شوند. در این صورت می توان این مقاله را یک اشاره کوچک به جنبه های دیگری از خصوصیتهای شخصیتی استاد الهی
قلمداد نمود. امید است در آینده، دانشجویان این راه، بدون درغلتیدن به دامان غلو و بزرگنمایی بی جا، و تنها از روی فاکتهای موجود، برای روشن شدن مطلب و اثبات ادعا، به تحقیقی همه جانبه در این ارتباط بپردازند.س
............................................................
لغات متن:س
س
[1] این سه اصل عبارتند از:س
س
۱ - توجه به خدا داشته باش و با او راز و نياز کن؛ قبله در قلب ماست،.....س
س
۲- آنچه بر خود نمی پسندی و نمیخواهی برای ديگران هم نخواه و همانطور که در دفع ضرر خودت میکوشی در دفع ضرر ديگران هم کوشا باش؛ آنچه برخود می پسندی و میخواهی برای ديگران هم همان را بخواه و همانطور که برای جلب منفعت خودت کوشش میکنی برای ديگران هم همان کوشش را بکن.س
س
۳- بدان برای چه به اين دنيا آمده ای، چکار بايد بکنی و وقتی از اين دنيا رفتی چه میشود " س
credit[2]
............................................................
برگرفته از کتاب «دانشگاه سیرکمال استاد الهی»س
نویسنده: فرامرز تابش
منابع مورد استفاده متن: آثار استاد نورعلی الهی
:کد ثبت در آرشیو فصلنامه اندیشه آنلاین آلمان
Pr,r fav nv nhkaähi sdvölhg ا