ایجاد هر موجود سیاره زمین در اولین ظهور
در مقالاتی که در بخش علوم تلفیقی
پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان
انتشار داده ام، به دقت، گزارش استاد
از خلقت مورد بررسی قرار گرفته است. در یکی از بخشهای این گزارش، به این امر اشاره دارد که ارواح همه موجودات در سه فضای کوانتمی اولیه قرار گرفته اند. این امر، قبل از ایجاد بخش مادی جهان هستی
یا آنچه دانشمندان شروع انبساط جهان می دانند به وقوع پیوسته است.
س در همان مقالات، تحت عنوان « زمان صفر» تا حدودی به ایجاد موجودات در اولین قالب خود پرداخته شده است. اینک موقع آن فرا رسیده است تا مکانیزم این پدیده بطریق علمی و منطقی تئوریزه شود تا در این ارتباط گوشه ای تاریک باقی نماند و پازل تکمیل شده شکل واقعی خود را بگیرد.
س
حال این سئوال مطرح است که برای اولین بار، روح
چگونه به جسم ارتباط می یابد؟س
مرحله اول: قبل از ایجاد کروموزوم
برای پاسخ به این سئوال، مطلب را به دو بخش تقسیم می کنیم تا از این راه بتوانیم بطور دقیق تری به این معضل پاسخ دهیم.س
س
1- ایجاد قالب های فیزیکی
طبق تخمین دانشمندان زمین شناس، این سیاره آبی رنگ، کمی بیشتر از چهار و نیم میلیارد سال پیش، از سحابی های مجاور بوجود آمد. در این سیاره، ایجاد هسته مرکزی بشکل مواد مذاب و گازهایی مانند اکسیژن، هیدروژن، نیتروژن، دی اکسید کربن، آرگون و غیره در اولویت قرار داشته اند . برخی از گازهای نامبرده، در ایجاد اتمسفر و برخی دیگر در ایجاد دو ماده حیات بخش ، یعنی هوا و آب نقش اصلی را بازی می کنند. از سرد شدن این ماده مذاب، پوسته زمین ایجاد می شود و در پی فرسایش آن در عرض میلیونها سال، خاک بوجود می آید. با ایجاد خاک، سه بستر اکولوژیک موجودات زمین، کامل گشته، ایجاد موجودات از گیاه به بعد امکان پذیر می شود.س
حال، با ارائه این مقدمه باید به سوالاتی پرداخت که علم زمین شناسی به درستی بدان پاسخ نداده است و آن اینکه
جماد،
گیاه
و
حیوان
در اولین قالب خود، از نظر تکنیکی چگونه ایجاد شده اند. برای مثال، اولین بوته لوبیا چگونه بوجود آمد. در اینجا باید به این امر توجه داشت که در این مقاله، این امر بر اساس آموزش های
استاد الهی
بررسی می شود.س عناصر شیمیایی همیشه در همه جای سراسر گیتی وجود دارد. در ساده ترین شکل می توان گفت، این عناصر از داخل سحابی ها بر اثر بادهای فضایی، متمرکز شده، ماده مذاب زمین را بوجود می آورند. اما این مواد بصورت غیر متمرکز نیز دور و اطراف این مرکز پرحرارت را احاطه می نمایند. از اینرو همه عناصر شیمیایی شناخته شده برای بشر، همواره در دسترس بوده و هستند.
س
در مقالات بخش علوم تلفیقی
در مبحث اول، به این امر اشاره شد که دانش اولیه که نحوه ایجاد خلقت را سامان می دهد، در اختیار هر الکترون می باشد، زیرا الکترون، یا آنطور که در آن مقالات مورد بررسی قرار گرفته است، الکتروپوزیترون، ظهور هولوگرافیک ماهیت یا اولین و قدرتمندترین مخلوق می باشد که قرار است کائنات و موجودات را ایجاد کند. از اینرو الکترون دارای فهم و دانشی است که درک آن برای انسان
غیرممکن است.
س
در مقاله ای در بخش علوم تلفیقی-مبحث دوم- قسمت پانزدهم، از نظر علمی نشان دادیم که مکانیزم عمل یک الکتروپوزیترون برای ایجاد یک اتم از یک عنصر شیمیایی چگونه بوده است. این اتفاق برای عناصر شیمیایی نقطه صفر محسوب می شود. این رخداد ممکن است در مالتی ورس های (طبقات) بسیار بالای خلقت رخ داده باشد و همانطور که گفته شد در جهان هستی
طبق قوانینی خاص پخش شده باشد. برای کسب اطلاعات کامل در مورد زمان صفر عناصر شیمیایی، به آن مقاله رجوع
نمایید.س
تا اینجا، دو عامل اصلی برای ایجاد حیات در زمین در دست می باشند، عناصر شیمیایی و علم لازم برای ایجاد موجودات، که در اختیار ماهیت (در ظهور مادی: الکتروپوزیترون یا بطور عام الکترون) و یازده فرمیون دیگر، به مراتبی نسبتن کمتر از الکترون، قرار دارد. این بدان مفهوم است که هر ماده شیمیایی به علت آنکه از تعدادی الکترون و کوارک تشکیل شده اند، یک شبکه هوشمند
محسوب می شوند. از اینرو می دانند در هر شرایطی چگونه باید عمل نمایند.
س
قبل از آنکه به اصل مطلب بپردازیم، لازم است تکرار شود که طبق دروس دانشگاه سیرکمال، هیچ ماده ای بدون روح
وجود ندارد و دوم آنکه در سیاره زمین، اول جمادات، بعد گیاهان ، سپس حیوانات و در انتها، نوع بشر
ایجاد شده است. دلیل این امر موضوعی است که برای اولین بار در جهان، تا این ساعت در بخش علوم تلفیقی
بخوبی بدان پاسخ داده ایم. در این مقاله هدف، تشریح سازوکار ایجاد اولین نوع از هر موجود است.س
ایجاد اولین موجود از هر نوع
همانطور که گفته شد، عناصر شیمیایی، همواره در همه جای زمین از ابتدا موجود بوده اند، و طبق یافته های فیزیک ذرات، هر میلیمتر از همه جهان هستی مملو است از فرمیونها. پس همه آنچه برای ایجاد مخلوق لازم است در دست بوده است.س
از سوی دیگر، نیرویی که باعث از قوه به فعل درآمدن دانش و علم ایجاد موجودات می شود و در بانک اطلاعاتی همه فرمیونها، بخصوص در الکترون مستتر است، نیروی جلب منفعت و دفع ضرر می باشد که سیستم
را به حالتی پایدارتر سوق می دهد. این حالت، بقای سیستم و یا کمال مقطعی آن می باشد. همه موجودات جهان هستی، با جلب منفعت
و دفع ضرر، در پی دستیابی به حالتی استوارتر از موقعیت پیش می باشند. این امر، مفهوم دقیق سیرکمال موجودات است که در بخش کوانتمی و یا روحی عمل می کند و در جسم فیزیکی تغییرات قابل روئیتی را بوجود می آورد. زیرا هر تغییری ابتدا در سطح روحی به وقوع می پیوندد.س
در این میان، نقش عناصر شیمیایی، نقشی است که کاتالیزورها در فعل و انفعالات شیمیایی بازی می نمایند. اما این نقش در این مورد، هم در ایجاد بعد کوانتمی و نیز در تشکیل قالب فیزیکی موثر می باشد.س
درست زمانی که دو عنصر شیمیایی در مجاورت یکدیگر قرار می گیرند، از اطلاعاتی که بر اثر ارتباط مابین ذرات زیراتمی (لپتون و کوارکهای) هر اتم از هر دو عنصر شیمیایی حاصل می شود، مشخص می شود که آیا اتحاد با آن اتم مجاور در ارتباط با دستیابی به حالتی پایدارتر منفعتی را در پی دارد یا خیر. در صورت مثبت بودن نتیجه این گفتگوی درونی، آن اتم با ارسال پیامی برای اتم دیگر، آمادگی اتحاد را اعلام می کند. درست همین پروسه در اتم مجاور صورت می گیرد و در صورت مثبت بودن جواب، با اشتراک گذاری الکترون، این اتحاد به وقوع می پیوندد.
س
تا اینجای کار، ارزیابی علوم آکادمیک با علوم دانشگاه سیرکمال مغایرتی ندارند، جز آنکه، نحوه انجام کار، آنطور که تشریح شد، جزو دانش علوم تلفیقی می باشد و علوم آکادمیک از سازو کار آن آگاه نیستند. حال مطلب را کمی عمیق تر مورد بررسی قرار می دهیم.س
طبق گزارش استاد الهی، در مورد ایجاد خلقت، به علت جاذبه ای که ماهیت و یارانش (فرمیون ها) در قالب بدون روح موجودات ایجاد می نمایند، ارواح مربوط به هر نوع، از آن سه فضای کوانتمی به جسم مربوط بخود، متصل می شوند و موجودات جان می گیرند و سیستم بیولوژیک اکولوژی به حرکت درمی آید.
س
س
2- اتصال روح به قالب های فیزیکی
برای تئوریزه کردن مشاهدات استاد الهی، باید به همه جوانب و امکانات بروز این پدیده توجه شود. از اینرو به دو سناریوی محتمل در این رابطه می پردازیم:س
س
- سناریوی اول: پروسه اتصال ارواح به اجسام بطور همزمان
اگر این فرضیه را بپذیریم، به اشکالات زیادی برمی خوریم. یکی از این اشکالات این است که، در صورت ایجاد اولین نسل از هر نوع جماد، گیاه و حیوان و بشر بطور همزمان، هر نوع موجود از هر مرحله، دچار کمبود واحدهای صفات می شود، زیرا همانطور که در مقالات علوم تلفیقی
بدان پرداخته شد، در هر مرحله از مراحل سه گانه جمادی، گیاهی و حیوانی، حداقل یک اصل و خصیصه مهم برای ایجاد یک ساختار فیزیکی مناسب، به منظر ظهور و تکامل می رسد. این خصایص عبارتند از: استخوان بندی در مرحله جمادی، رشد در مرحله گیاهی و صفات در مرحله حیوانی.
س
اگر قرار باشد جماد و گیاه با هم بوجود بیایند، گیاه بوجود آمده، فاقد اطلاعات لازم برای ایجاد سلولز گیاهی که در حکم اسکلت آن گیاه محسوب می شود، می باشد. به همین شکل یک حیوان فاقد اطلاعات لازم برای ایجاد استخوانبندی و رشد می باشد. درست است که روح
مربوطه، از سه فضای کوانتمی به هر نوع از موجودات اتصال می یابد ولی نباید فراموش نمود که آن روح، کامل نیست و تنها با شرکت در ایجاد ساختارهای مادی گوناگون است که به کمال خود دست می یابد.س
با این توضیحات می توان نتیجه گرفت که منظور استاد الهی، از اتصال ارواح به اجسام، در اثر آن نیروی مغناطیسی، یک پروسه بسیار طولانی بوده است که مرحله به مرحله از جماد تا بشر، یکی پس از دیگری به وقوع پیوسته است.س
س - سناریوی دوم: ایجاد موجودات در طول یکدیگر
این سناریو که برای ما قابل قبول است و مورد تایید علم زمین شناسی نیز می باشد، بطور منطقی و علمی قابل تجزیه و تحلیل است.س
در اولین ترکیبی که برای مثال در یک پیوند کوالانسی مابین دو اتم از دو عنصر شیمیایی ایجاد می شود. ایجاب می کند که یک روح، از یکی از سه مبدا اصلی، به این ماده جدید اتصال یابد. اما این امر می تواند کمی پیچیده باشد. برای رفع این معضل به بررسی دو شکل ممکن در ایجاد این پدیده می پردازیم:س
س
۱- خود آن روح مستقر در یکی از آن سه فضای اولیه به این مجموعه جدید می پیوندد
در اینصورت یا باید از این نوع روح در آن فضا، نه یک نمونه بلکه صدها میلیارد نمونه یا بیشتر موجود باشد، زیرا این امر تنها در یک نقطه از جهان هستی
و یا حتی در همین سیاره زمین، تنها در یک مکان مخصوص نمی تواند به وقوع بپیوندد. زیرا در اینصورت ما فقط یک امکان برای ظهور یک ترکیب شیمیایی، برای نمونه، کربنات کلسیم در جهان هستی
می داشتیم و نه بیشتر و این امر منطقی نیست.س
س
۲- آن روح مستقر در آن فضا تنها یک نمونه علمی می باشد
این فرضیه به حقیقت نزدیک تر است زیرا، استاد الهی
در گزارش خود، دلیل جذب ارواح به اجسام را یک میدان مغناطیسی می داند که فرمیونها (ماهیت و یارانش) در اجسام ایجاد می نمایند. این امر در عمل یعنی آنکه انعکاس نیروی ماهیت و یارانش در طرح اولیه اجسام فیزیکی به شکل هولوگرافیک و در قالب فرمیون ها، ایجاد میدان مغناطیسی مخصوص آن موجود را می نماید. با زبانی ساده تر، در ترکیب کلسیم با کربن، الکترونها می دانند، کدامیک از الگوها و نمونه هایی که در یکی از سه فضای کوانتمی موجود می باشند، با وضعیت کنونی، یعنی اتحاد مابین دو اتم نامبرده شده، مطابقت دارد. در نتیجه بر آن اساس این میدان مغناطیسی را ایجاد می نمایند. این درحالی است که خود آن نمونه (این روح مورد نظر) در آن فضا، به عنوان یک پتانسیل و الگو باقی می ماند. دلیل صحیح بودن این نظریه آنکه، بعد از نابودی هر تمدن و با ایجاد تمدنی جدید، لازم می آید که برخی موجودات که در آن حادثه از بین رفته اند، مجددن ایجاد شوند. از اینرو، به آن نمونه در آن فضا باز هم، در زمانهای دیگر نیاز است. اگر بپذیریم که آن روح (الگو یا نمونه) مستقیمن و شخصن به اولین جسم مربوط بخود، در جهان اتصال می یابد، و مبدا خود را ترک می کند، در اینصورت در تمدنهای مابعد و یا در آنسوی کائنات در ایجاد سیارات مشابه، دیگر الگویی برای ایجاد موجودات در این اشل یافت نمی شود. در آن صورت از هر نوع خلقت فقط یکبار، آنهم فقط در یک نقطه از جهان هستی
بوجود می آمد.
س
با این وصف، هر بار که دو یا چند عنصر شیمیایی طی پروسه زیر، با یکدیگر ترکیب شوند، نیروی مغناطیسی ویژه ای ایجاد می شود که روح
آن ترکیب جدید محسوب می شود. این روح تا اضمحلال این ترکیب که تجزیه نام دارد، به مرور بر اثر تجربه همه فعل و انفعالاتی که در تبادل اطلاعات و کنش و واکنشهایی که در پی آن برای جذب منفعت و دفع ضرر رخ می دهد، به مرور به کمال مقطعی خود که همان بقای سیستم
باشد دست می یابد. پس از تجزیه، دو اتم (در ساده ترین شکل آن بررسی شده) از یکدیگر جدا می شوند و به حالت طبیعی خود بازمی گردند و این در حالی می باشد که در این میان، روح ایجاد شده نیز از معادله خارج می شود و برای شرکت در ایجاد یک بستر مادی پیچیده تر به ارواح مشابه می پیوندد. برای مثال میدان مغناطیسی کربنات با میدان مغناطیسی کلسیم، طبق آنچه فوقن مورد بررسی قرار گرفت، با یکدیگر متحد شده، در ظاهر، کربنات کلسیم یا سنگ آهک را شکل می دهند. این روند که باعث ایجاد ارواح در مسیرهای موازی بیشمار می شود، تا ایجاد سنگهای معدنی اصیل که پایان مرحله جمادی است پیش می رود. اما از انتهای مرحله جمادی در ابتدای ایجاد اولین انواع گیاه در زمین، کار با کروموزومها آغاز می شود. ایجاد اولین انواع در این مرحله را با هم مورد مطالعه قرار می دهیم.س
ایجاد کروموزوم در «زمان صفر»س
در زمان شکل گیری سیاره زمین و ایجاد موجودات پیچیده تر در آن و پس از آنکه ارواح جمادی
بیشماری بطور موازی مسیرکسب کمال خود را طی نموده و در قالب مجموعه هایی ویژه، آماده ایفای نقش در ایجاد مرحله گیاهی را یافتند، حال برای آنکه بتوانند سیرکمال خود را در این مرحله آغاز نمایند، نیاز به بستر های فیزیکی گوناگون بوده است. در این وضعیت، درست در زمان تشکیل هر مجموعه که متشکل بوده است از تعداد زیادی از ارواح جمادی کمال یافته، دو عامل تعیین کننده برای ایجاد گیاه در مقابل یکدیگر قرار گرفته اند. از یک طرف، عامل اول فرمیونها می باشند که بر طبق نظرات فیزیک ذرات
در میلیمتر به میلیمتر فضا گسترده بوده، همراه با دانش اولیه خلقت که در اختیار دارند، در دسترس بوده و می باشند و از طرف دیگر، مجموعه هایی متشکل از تجمع ارواح کمال یافته جمادی، با تجربه های متفاوتی که در مرحله جمادی بدست آورده اند، آماده ایجاد نسل جدیدی از موجودات می باشند. در این حال، هر الکترون و هر کدام از دو کوارک آپ و داون (در تطابق با دانش فعلی
آکادمیک ) که در واقع یک شعور پایه ای می باشند، می دانند که در برخورد با چنین مجموعه هایی باید با جذب شدن به یکدیگر در قالب نکلئوتیدها، رشته های دی ان ای های اولیه را ایجاد نمایند. قدرت مجموعه های متشکل از ارواح جمادی (ابرهای کوانتمی جمادی) مشخص کننده تعداد کرموزومها می باشد. زیرا مجموعه هوشی
ایجاد شده، می داند که این وضعیت با کدامیک از نمونه های موجود در آن سه فضای اولیه مطابقت دارد. درست از همین نقطه به بعد، هر ابر کوانتمی جمادی در اولین قدم، عمل ترنسکریپشن و در قدمهای بعد، عمل ایجاد گامتهای جنسی را برعهده می گیرد.س
ابرهای کوانتمی جمادی در این وضعیت، مجموعه ای از تجربیات و قابلیتهای ویژه می باشند که در انتظار ارائه مهارتهای کسب شده خود در مرحله جمادی هستند. در واکنش به نیروی مغناطیسی ناشی از این ابر کوانتمی جمادی، این امکان را لپتونی به نام الکترون، و دو دستیارش به نامهای کوارک آپ و کوارک دان با استفاده از داده های ذخیره شده در بانک اطلاعاتی خود که منجر به ایجاد ساختار کروموزومها می شود، در اختیار آن ارواح قرار می دهند.
س
در اینجا باید یادآوری نمود که همه فرمیون ها تکثر هولوگرافیک ماهیت و یازده موجود بعد از او می باشند. از اینرو همه فرمیونها اطلاعات ویژه نوع خود را در بانک اطلاعاتی خود ذخیره دارند . این ارتباط مانند خورشید و فتونهای نورانی و گرمابخش آن بر روی زمین و یا در فضاست.
س
برای ساده شدن مطلب، این امر را چنین دسته بندی می نماییم:س
پروسه اول:
ابر کوانتمی جمادی بر اثر تجمع ارواح جمادی
کمال یافته در یک مجموعه ایجاد می شود.س پروسه دوم:
تعدادی مشخص از فرمیونهای الکترون، آپ و دان تحت تاثیر نیروی مغناطیسی ابر کوانتمی جمادی قرار می گیرند و به تبادل اطلاعات با یکدیگر می پردازند.س
پروسه سوم:
این ذرات زیراتمی که در واقع در قالب اتمهای عناصر شیمیایی موجود بوده اند، به بانک اطلاعاتی شبکه شعور
خود که ناشی از وجود ذرات زیراتمی می باشد، مراجعه می نمایند.
س پروسه چهارم:
بر اساس نتیجه گیری از بررسی بانک اطلاعاتی شبکه شعور، نمونه مربوطه در یکی از آن سه فضای اولیه، شناسایی می شود و میدان مغناطیسی لازم، ایجاد می شود (عامل هفتم از هفت عامل خلقتی
استاد الهی)س پروسه پنجم:
تحت تاثیر میدان مغناطیسی ایجاد شده (روح مربوطه) اولین کروموزم مخصوص هر نوع گیاه، در قالب رشته های دی ان ای شکل می گیرد. شکل اولیه هر نوع کروموزوم ثابت است در نتیجه هویت اصلی نیز همیشه ثابت می ماند. اما با تغییرات ارثی از نسلی به نسل دیگر، خصوصیتهای کیفی و کمی غیرهویتی تغییر می کنند. هویت اصلی یعنی آنکه از کروموزوم لوبیا، هرگز پیاز بوجود نمی آید. اما لوبیای حاصله در هر نسل می تواند بزرگتر یا کوچک تر باشد و یا رنگ و حتی طعم آن تغییر کند.س
پروسه ششم:
روح جمادی کمال یافته (ابر کوانتمی جمادی)، تحت تاثیر برخی از عوامل خلقتی، کنترل کروموزومها را بدست می گیرد و برحسب تجربه و به مقدار دانش موجود، مرحله بیان ژن آغاز می شود و این به مفهوم آغاز حیات بیولوژیک در مرحله گیاهی در
«زمان صفر»
است.س
این کروموزومها، اولین نسل از کروموزمهایی می باشند که هم اکنون نیز وجود دارند. از آن به بعد هر کروموزومی که بدین شکل ساخته شده، همواره هویت اصلی خود را حفظ نموده است. این در حالی است که هر نسل از موجودات مابعد همان نوع، توانسته است تغییراتی را در آن بوجود آورد. این روند از پیچیدگی بسیار زیادی برخوردار است و سعی بر آن است که مطلب تا آنجا که ممکن است ساده و قابل فهم عنوان شود.س
باید بیاد داشت که این نوع عمل کروموزوم سازی فقط در اولین نوع از یک گیاه ویژه، بطور کمابیش همزمان، در جای جای زمین رخ داده است «زمان صفر». به عبارتی ساده، زمانی که هنوز هیچ نوع گیاهی در سراسر سیاره زمین وجود نداشته است، از هر نمونه، از نسل اول، چندین کپی بر روی زمین ایجاد شده است. در غیر این صورت، اگر فقط یک نمونه از یک گیاه در یک جای زمین ایجاد می شد، حداقل دو عارضه در پی می داشت .
س
اول آنکه :
آن نوع گیاه فقط در همان نقطه از زمین و فقط در همان بوته گیاه باقی می ماند. زیرا روح جدا شده از بخشی از آن بوته، مجددن نمی توانست آن نوع گیاه را در جای دیگری از زمین ایجاد نماید، زیرا کروموزوم آن در دسترس نمی بود.
س
دوم آنکه :
پس از مردن کل بوته، آن نوع گیاه از بین می رفت. حادثه ای که به عللی دیگر برای برخی از انواع گیاه و حیوان رخ داده است.
س
با این وصف از روی کروموزم های هر انسان می توان صفات حداکثر تا سه نسل پیش او(اجداد ثمانیه) را مشخص نمود. مورد دیگر آنکه منظور از ایجاد کروموزوم در توضیحات فوق، ایجاد قالب فیزیکی و کروموزموهای داخل سلولهای گیاهی می باشد.س
در انتها باید بیاد داشت که پروسه یاد شده فوق در ابتدای ایجاد هر مرحله از خلقتهای موجودات زمین، یعنی حیوانی و بشری بطور مجزا از مرحله پیش ایجاد شده است. برای مثال بعد از آنکه انبوهی از ارواح گیاهی کمال یافته در یک ابرخلقتی
گرد آمدند و آماده ایجاد خلقت در مرحله حیوانی شدند در این نقطه چون هنوز کروموزمو های حیوانی موجود نمی باشند، هر نوع قالب حیوانی برای اولین بار با همان متد تشریح شده فوق بوسیله گروهای گیاهی کمال یافته، فقط برای یکبار در
«زمان صفر»
بطور غیرمتعارف از طریق بدست گرفتن مکانیزم بیان ژن بوسیله آن گروه های گیاهی ایجاد می شوند. شکل و نوع اولیه و هویتی کرموزموم ها نیز بر اثر تبادل اطلاعات مابین فرمیونها، به ویژه الکترون با ابر خلقتی گیاهی تشکیل شده از یک طرف و از سوی دیگر، ارتباط الکترون با داده های بانک اطلاعات درون خودش، تعیین می شود و شکل می گیرد. اما به محض آنکه عمل بیان ژن را آن ابر خلقتی
بدست می گیرد، اثرات آن ابر خلقتی (گیاهی یا حیوانی) آن کروموزوم ها را تغییر می دهد.س
نتیجه نهایی
ایجاد مخلوق در سیاره زمین مرحله به مرحله بوده است. ایجاد اولین نمونه از اولین موجود، در هر مرحله، فقط برای یکبار در زمانی رخ داده است که آن را
«زمان صفر»
نامیدیم. زمان صفر برای هر نوع مخلوق متفاوت است. از مرحله گیاهی به بعد، دو عامل، یعنی قوام یافتن ارواح مرحله پیش و ایجاد ابرهای خلقتی کمال یافته، و وجود همه جا گسترالکترون (الکتروپوزیترون) که دانش اولیه خلقت را در اختیار دارد، ایجاد اولین انواع کروموزومها را می کند. این امر بر اثر تبادل اطلاعات مابین الکتروپوزیترون (الکترون) و ابرخلقتی کمال یافته رخ می دهد. این بدان معناست که الکتروپوزیترون از یکسو درمی یابد که این ابرخلقتی
آماده نقش آفرینی در مرحله بعد است و از سوی دیگر با مراجعه به اطلاعات مربوط به الگو و نمونه ، که در یکی از سه محیط کوانتمی مورد اشاره استاد الهی
قرار دارد، نوع این خلقت را نیز مشخص می کند و با ایجاد یک مغناطیس خاص، بعد کوانتمی این موجودی که قرار است ایجاد شود را (از روی الگو) ایجاد می کند، ولی فقط برای یکبار در یک زمان خاص، یعنی در «زمان صفر». الکتروپوزیترون از روی الگوی ساکن در یکی از آن سه فضای کوانتمی که در تطابق با این موجود است تعیین می کند که چند فرمیون باید در چه آرایشی از نظر زاویه و فرکانس و دیگر مشخصه ها، در هسته و خارج از هسته و در ایجاد نوع اولیه کروموزوم مشارکت داشته باشند که نیروی مغناطیسی لازم ایجاد شود.
س
در هر مرحله از خلقت فقط تعداد از پیش تعیین شده ای الگو یا نمونه وجود دارند که می توانند در سیارات جسمیت یابند. برای مثال ایجاد یک سگ با سر گربه در حالت طبیعی غیر ممکن است زیرا چنین الگویی در آن سه فضا وجود ندارد.
س
همه آنچه گفته شد در مورد بشر نیز صادق است مگر آنکه در مرحله بشری، در
«زمان صفر»، فقط کروموزوم های اولیه نژادهای اولیه که به عقیده من احتمالن چهار نوع بوده اند، ایجاد شده اند که برای هر جفت از این نژادها، مشخصه های هویتی اولیه خاصی، در الگوی موجود در سه فضای کوانتمی در نظر گرفته شده است. این مشخصه ها در دانش اولیه خلقت که از طرف مبدا اصلی خلقت در اختیار «ماهیت» قرار گرفت، تعیین شده بوده است.
س
تفاوت اساسی مابین این (احتمالن)چهار نژاد، برای مثال طبایع اولیه، مربوط به قوانین ازلی می باشد، اما اختلاط نژادی حتی بر این طبایع تاثیر می گذارد و گذشته از مشخصه های هویتی بنیادین، در طول تاریخ، هر نوع خصوصیت دیگری را به مرور در اثر پدیده کراسینگ اُور و یا پدیده های جوی تغییر داده است.
س
در انتها اشاره ای کوتاه به این واقعیت می شود که در هر چهار نوع موجود ساکن زمین، یعنی جمادات، گیاهان، حیوانات و حتی نوع انسان، تغییرات عمده ای در سیکل های بزرگ تاریخی ایجاد شده است و انواع ویژه ای را با انواع دیگر جایگزین نموده است. این امر در مرحله گیاهی و حیوانی، برای علوم آکادمیک روشن است، زیرا با یافتن فسیل های مربوطه، وجود دایناسورها و گیاهان غول پیکر، حتمی تلقی می شود، اما در مرحله انسانی این علوم، اطلاعاتی را در اختیار ما نمی گذارند، حال آنکه طبق آموزش های استاد الهی، بعد از مرحله حیوانی حداقل دو نوع موجود دیگر وجود داشته اند که گرچه با نوع انسان متفاوت یوده اند، اما حیوان نیز نبوده اند. از این دو نوع موجود در آثار استاد الهی با نامهای،
«جان»
و
«بنی جان»
یاد شده است. به نظر می آید که در برخی از موارد، این مخلوقات قابلیتهای زیادی نیز داشته اند و از اینرو بسیار مغرور بوده اند. عاملی که در واقع باعث نابودیشان شد.س