یک مثال:س
فرض کنید فردی در زندگی های گذشته خود باعث اعتیاد اشخاصی به مواد مخدر شده باشد، اما در ازای آن افرادی را نیز مساعدت و دستگیری نموده است. از اینرو طبق قوانین سیستم کارما، لازم می آید وی در محیطی قرار گیرد که دیگران را در آن قرار داده تا با درک روحی و حسی آنچه بر دیگران آمده و با چشیدن تلخی آن، از آنچه بواسطه او بر دیگران رفته، معنن مطلع شود.س تا اینجای کار را می توان پروسه آموزش آن روح
نامید،اما این روح با اعمال و نیات خود، جهانهای دیگری را نیز رقم زده است و از آنجا که مبدأ خلقت
در هر حال علیرغم آنچه فرد در تمام طول خلقتش انجام داده، همیشه جهانهای دیگری که تعدیل کننده یک سرنوشت شوم خود ساخته است را ممکن می سازد، این فرد با یک تصمیم گیری صحیح ، در آن بزنگاه های
سرنوشت ساز، می تواند یکی از این جهانها را فعال کند.
س
در مثال بالا، فرد با پرهیز از نزدیکی با فرد معتاد الف، که در شوم ترین جهانی که خودش ساخته، قرار است وی را معتاد گرداند، می تواند از چنگ اعتیاد برهد و با این کار، عده ای دیگر را نیز که در گیرودار سرنوشتی مشابه، قرار بوده است از طریق این شخص، معتاد شوند، از خطر برهاند. در این حال، با ورود خود به این جهان که در موازات دیگر امکانات (جهانها) قرار دارد، بدون آنکه خود متوجه شود، فضای روانی، محیطی، جسمی و سرنوشتی(مربوط به اتفاقات آینده) را تغییر داده و حتی با پیش رفتن در آن راه، فضای فکری خود را نیز دگرگون می سازد.س
در واقع جز در موارد نادر، چیزی به نام "سرنوشت محتوم"
وجود ندارد و همیشه بدلیل مِهر مبدأ به مخلوقات، یک راه بهتر موجود است. بعضی اوقات، دست اندرکاران در برزخ، همین جریان انتخاب راه را صورت مسئله، برای امتحان روحی فرد قرار می دهند.س
با بررسی تئوری جهانهای موازی که بوسیله برخی محققین علوم کوانتمی
مطرح شده است، متوجه می شویم که اصولن نحوه بوجود آمدن چنین جهانهایی مورد بررسی قرار نگرفته است. با این حال با تغییرات و اصلاحاتی در تئوری یاد شده، می توان این نظریه را برای درک بهتر حقایق کوانتمی، مورد بهره برداری قرار داد.س از گفتارهای انتخاب شده استاد الهی
که فوقن آورده شد می توان چنین نتیجه گرفت که وجود راههای مختلف (جهانهای موازی) نتیجه اعمال و نیات خود شخص است که به مرور در زندگی های قبل و کنونی، شکل گرفته است. شدت و ضعف، مثبت یا منفی بودن این اعمال و نیات و کیفیت دنیوی و یا معنوی آنهاست که انتقال فرد را به این یا آن جهان موازی ممکن می سازد.س
س
۶- تئوری جهانهای موازی و بازنگری در
آن
تئوری کوانتم-
امکان بروز وجوه مختلف هر عمل، اقدام، فکر و حادثه کوچکی، باعث به حقیقت پیوستن آن وجوه در جهانهای موازی می شود.س
بازنگری از دید دانشگاه سیرکمال -
در هر زندگی زمینی تنها تصمیم گیری در زمانهای خاص، در مواردی کلیدی(بزنگاه)
که نقش اساسی در چگونگی روند پدیده ها و اوضاع دارند، شخص را به یکی از جهانهای موازی موجود منتقل می کند. این جهانها می توانند مادی (مانند کره زمین) و یا روحی(جهانهایی که در برزخ
ساخته می شوند) باشند.س
تئوری کوانتم-
این جهانها در فضا ، تنها بوسیله کرم چاله های فضائی به یکدیگر راه دارند.س
بازنگری از دید دانشگاه سیرکمال -
محل این جهانها، نه در فضای مادی بلکه در فضاهای غیر مادیست که می تواند بعد از اکتیو شدن، در جهان ماده ظهور یابد. دو فرد با دو طرز فکر معنوی و دنیوی حقیقی، گرچه هر دو در کنار یکدیگر حضور داشته باشند، در دو جهان فکری کاملن متفاوت بسر می برند و پدیده ها و رخدادها را کاملن متفاوت تجزیه و تحلیل می کنند و بر آنها اثراتی کاملن متفاوت می گذارند.س
تئوری کوانتم-
جهانهای موازی بوجود آمده، همگی زنده و پویا و حادثه ساز هستند و در آنها زندگی جریان دارد.س
بازنگری از دید دانشگاه سیرکمال -
این جهانها، تنها امکان بالقوه ای می باشند که تا شخص وارد آن نشود، به فعل در نخواهند آمد. عامل و فاکت بوجود و بحرکت درآمدن حوادث و رخدادهای آن جهان، خود شخص مورد نظر است.س
تئوری کوانتم-
اگر یک تاس ۶ وجهی را به هوا پرتاب کنید، هر شش وجه آن در شش جهان موازی بر زمین می نشیند.س
بازنگری از دید دانشگاه سیرکمال -
اینکه کدام وجه از یک تاس به هوا پرتاب شده، بر زمین خواهد نشست، حتی به حساب احتمالات نیز بستگی ندارد. چون این عمل یک فعل مکانیکی است، پس عوامل مکانیکی، از جمله نیروی وارد شده به سیستم
پرتاب، جهت اِعمال آن نیرو، اصطحکاک هوا، درجه حرارت و دیگر عوامل مکانیکی و فیزیکی در تعیین وجه آن تاس نقش بازی می کنند، مگر آنکه نیرویی خارجی برای امری خاص، اثری متفاوت بر روی سیستم بگذارد . با نشستن یک وجه از تاس بر روی زمین، باقی امکانات، حتی در قوه نیز باقی نمانده و امکان بروز آنها محو می شود.س
تئوری کوانتم-
یک انسان
در تمام جهانهای موازی ممکنه، بطور موازی موجود است و زندگی می کند.س بازنگری از دید دانشگاه سیرکمال -
هر انسان
چون دارای ذره الهی
می باشد پس منحصر بفرد است. حضور یافتن او در زندگی های موازی، با همان ذره الهی
ویژه، امکان پذیر است، اما این عمل، تنها در دو زندگی موازی که می تواند هر دو بر روی کره زمین باشد قابل اجراست، گرچه چنین امکانی خودیت را با خطرات زیادی روبرو می سازد. بروز و حضور شخص، بطور حقیقی در بی شمار جهانهای موازی از محالات است زیرا با هر بار حضور حقیقی فرد در یکی از این جهانهای موازی (و نه بطور مجازی و نه با قالب مثالی)، انرژی روح، تقسیم بر تعداد جهانها شده، مسئولیتش در تعداد جهانها ضرب می شود. بدیهی است چنین رخدادی نه تنها برای روح
مفید نیست بلکه اتمام پروسه سیرکمال
را نیز غیرممکن می سازد.
س