تعصب کور و عواقب مخرب آن

   پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان- شماره بیست و نهم        علوم فلسفی                                                           
Philosophical Sciences                                                                                               


فلسفه عرفانی

تعصب کور و عواقب مخرب آن              
              



علوم تلفیقی:

بررسی مرحله بشری - قسمت دوم

متن کامل مقاله





علم

برای اولین بار درجهان

اصل عدم تساوی کل با اجزاء 

متن کامل مقاله


بخش جواب سوالات

پاسخ به سوالات شما

متن کامل مقاله



الهیات

در قلمروی یهودیت

مبانی- قسمت اول

متن کامل مقالات



روانشناسی:

عقل و غریزه

متن کامل مقاله


علوم تلفیقی
برای اولین بار در جهان
معادلات مرحله بشری و نمایش گرافیکی
س(فایل مقاله صوتی در انتهای صفحه)س
مبدا خلقت، یزدان، هاشم، آدونای، خدا، الله، یهوه، بهاگوان، الوهیم، پروردگار، اهورامزدا و غیره، دارای چه مفهومی می باشند و با شنیدن این اسامی، چه چیز در اذهان متبادر می شود؟ س
یک مسلمان برای خالق، نام الله را بکار می برد. اما این کلمه در ذهن یک مسلمان، تنها یادآور ایجاد خلقت بوسیله این قدرت بی نهایت نیست، بلکه او با شنیدن این کلمه، مجموعه ای از مفاهیم به مغزش هجوم می آورد. مفاهیمی مانند، فقط اسلام، نماز، روزه، حجاب، محمد، قرآن، صحابه، حدیث، شریعت، دشمنان اسلام، جهاد و مانند آن. س
یک مسیحی از کلمه یهوه کمتر استفاده می کند. کلمه پدر نیز بیشتر در دعا بکار گرفته می شود، اما در اکثر اوقات برای مفهوم خدا، عمومن در مسیحیت از کلمه مسیح استفاده  می شود. در هر حال این کلمه نیز بار مفهومی مخصوص خود را دارد و با شنیدن این نام، یک مسیحی فورن به یاد پدیده هایی چون صلیب، مصلوب شدن، رستاخیز مسیح، روح القدس، پدر آسمانی، مسیحیت، تنها دروازه نجات بشری و مفاهیمی از این دست، می افتد. س
به همین شکل در ذهن یک زرتشتی، کلمه یزدان یا اهورامزدا، مفاهیمی چون، اهریمن، دیوها، جنگ خیر و شر و غیره را متبادر می سازد که با آتش پاک کننده عجین است. س
یک هندو از نام بهاگوان، مجموعه ای از خصیصه هایی را بیاد می آورد که معرف آنچیزی می باشند که او از ابتدای تولدش تا آن ساعت در مذهب خود آموخته است.س

گرچه اگر از هر کدام از مریدان مذاهب مختلف از ادیان متفاوت، بخواهید کلمه مورد استفاده خود، برای تعریف مبدا خلقت را ترجمه کند، او بسادگی مفهوم خالق همه جهان هستی را ارائه خواهد داد. اما اگر از او بپرسی که این خالق از ما چه می خواهد، این مرید بسرعت به مشخصات تعیین شده در مذهب خود افول نموده، مفاد آنرا بعنوان خواست اصلی خالق برمی شمارد. غافل از آنکه، با اینکار خود، خدا را تا حد مذهب خود پائین آورده، محدود می کند. برای مثال متفکران اسلام عمدتن معتقدند که مریدان همه ادیان موجود در جهان، موظف هستند به دین اسلام بگروند، زیرا این دین به زعم آنها، آخرین و کامل ترین دین است. درست چنین عقده ای را می توان از اکثریت مطلق مسیحیان بعنوان راه حل نهایی دریافت داشت. زیرا اعتقاد آنها بر این باور استوار است که عیسی مسیح تنها دروازه و راه نجات است. س

همه مریدان مذاهب مختلف، گرچه در یک تعریف کلی از الله، مسیح، یهوه، یزدان و باقی نامهای خدا، معتقد به این واقعیت می باشند که او خالق همه موجودات است، اما در کمال تعصب، مذهب خودشان را برتر از دیگر مذاهب و نِحله های فکری، و آن دیگری را مردود می دانند، تا جایی که در مقاطع متعدد تاریخی، برای این عقیده متعصبانه و کور خود، به جنگهای مذهبی پرداخته، فاجعه ببار آورده اند.س

واقعیت آنست که، این افراد بدون آنکه خود از آن آگاه باشند، با این تعصب کور، دیواری قطور بدور میدان فکر و اندیشه خود کشیده اند که فقط روزنه ای کوچک در آن ایجاد شده است و او تنها می تواند به اندازه شکاف این روزنه، آن نور را دریابد و درک نماید. در این حال، چنین افرادی، در بهترین حالت، تنها قادر به درک بخشی از آنچه خدایش       می پندارند می باشند. زیرا این تعصب کور این نتیجه شوم را دارد که این افراد، در تاریکی ناشی از آن تعصب بی مایه و دگم، از درک اثرات بی نهایت و عمیق آن مبدا خلقت که در همه جا متجلی و متکثر است، عاجز می مانند. اما سیرکمال، بالاخره، روزی آن دیوار و حصار را درهم خواهد شکست و به ما خواهد آموخت که هر انسان در هر دین و مذهب، تنها بخشی از آن حقیقت را درک می کند، آنهم به حد فهم خودش. در آنوقت با تابیدن آن نور، تجلی او را به همان اندازه در یک ربی واقعی یهودی مشغول دعا در کنار دیوار ندبه می بیند که در آن مرد مسلمان حقیقی مشغول عبادت، یا آن سادهوی نیک نیت هندو و یا یک موبد راستین زرتشتی هنگام تمرکز بر خدا و یا درویشی در حال ذکر. س
در این وضعیت است که او اثرات مبدا اصلی خلقت را در هر ذره جماد، هر گیاه و حیوان، و در هر انسانی می بیند و به این امر پی می برد که او با همه مخلوق، مطابق با حد توان و درجه کمال هر یک از آنها، در ارتباط است. در این هنگام است که دیوار تعصب کور که باعث جهل و تاریکی می باشد فرو می ریزد و او خدا را در اِشلی برتر درمیابد. این نقطه، جایست که غرور درهم می شکند و فرد با درک این حقیقت، درونن بطور عمیق و بی ریا، سر بر رمز و راز او، بر عطر او، بر جاذبه او، و بر عشق او، فرود     می آورد. فقط در این زمان است که او می تواند همه را دوست بدارد و یا لااقل کینه را از قلب خود بزداید. این مرز عرفان واقعی است که عاری از خصیصه های دنیوی، نفسانی و مادیست.س
در این ارتباط استاد نورعلی الهی ۱۸۹۵تا ۱۹۷۴ می گوید:س
س " در مکتب حقیقت، هیچ مذهبی فرق نمی کند. هیچ نژاد و رنگی مطرح نیست و فرقی هم بین زنان و مردان نیست." س


شناسنامه این مقاله
تحقیق و پژوهش: فرامرز تابش
کد مقاله در آرشیو پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان:س
OstadElahi_FaramarzTabesh_juwf ö,v , u,hrf lovf Hk
..............................منتخب این شماره.........................
علوم تلفیقی:س 
مبحث اول و دوم . تلفیقی از آموزش های استاد الهی با علوم آکادمیک.س 
علمی
جهان کوانتمی روح 
قسمت اول


روانشناسی:

غریزه و عقل

بررسی تفاوت دو پدیده نام برده شده فوق از دیدگاه دانشگاه سیرکمال

متن کامل مقاله



استاد الهی

مقاله هفتم- متمم

بررسی اصلاحیه های استاد الهی برای نوع انسان

متن کامل مقاله

 فلسفی:س
فلسفه طب روح

روانشناسی:

روانشناسی اضطراب و دلهره

متن کامل مقاله

شخصیتهای تاثیرگذار
1974- 1895 استاد نورعلی الهی  
Share by: