قبل از آنکه به فلسفه مربوط به جزئیات دانشگاه سیرکمال بپردازیم، لازم است کمی در مورد فلسفه دو کلمه «طب» و «روح» و اینکه به چه علت استاد این نام را انتخاب نمود به بحث بپردازیم. به عقیده من و برطبق آنچه من آموخته ام و بر اساس اطلاعات من از ادیان و دیگر نحله های فکری و عقیدتی، استاد الهی
با تشریح دقیق روح ملکوتی و اجزای تشکیل دهنده آن، موفق شد برای اولین بار در جهان بطور دقیق و علمی، مکانیزم این فنومن و سیستمهای فعال آن را ارائه دهد. با شناخت این روح، بر طبق آموزش های استاد الهی، به راحتی می توان دریافت که چه عواملی رشد این روح را تضمین می کنند و چه عواملی باعث کند شدن این روند می شوند، آن را بیمار می کنند و یا در موارد نادر، باعث لکه برداشتن روح می شوند. این قسمت، بازتاب کلمه «طب» می باشد. بنابراین «طب روح» مفهوم می یابد. و اما از آنجا که این تعالیم و آموزش ها، قابلیت آن را دارند تا با آموخته های علوم آکادمیک درهم آمیخته، در قالب علوم تلفیقی ارائه شوند،کاری که ما هم اکنون به انجام رسانده ایم، از اینرو لفظ دانشگاه بر آن مرتبط شده «دانشگاه طب روح» و یا «دانشگاه سیرکمال» معنا می یابد.س
دانشگاه سیر کمال یا طب روح
بايد توجه داشت آنچه استاد نور علی الهی
بعنوان مواد آموزشی دانشگاه طب روح كه آن را دانشگاه سير كمال نيز می نامند در اختیار دانشجویان قرار داده، جامع و کامل می باشد و اگر فردی حقیقتن بدنبال درک واقعیت باشد و يا حتی قصد كنكاش و جستجو در عوالم مختلف خلقت، اعم از عوالم مادی و غيرمادی داشته باشد و يا تنها با نيت تحقيق و درك علت وجودی خلقت و اجزای آن، از جمله انسان، اديان، كائنات و موجودات ساكن آن، ساكنان ناپيدای زمين، برزخ، انواع تقارون ها و تضادها و عوالم گوناگون و سطح به سطح معنوی و همينطور حدود وظايف انسان، نحوه صحيح سير كمال و ارتباط با خدا، چگونگی رشد روحی بعد از زندگی زمينی، نحوه كمكهای مبداء در زندگيهای زمينی و در عوالم بعد از زندگی زمينی و مطالبی از این دست، آثار استاد الهی
را مطالعه نمايد، خود را محتاج به جستجو و تدقيق در مكاتب و اديان
ديگر نخواهد یافت ، مگر در امر آگاهی و بالا بردن سطح اطلاعات در مورد آن مكاتب و مقايسه آن با دانشگاه سير كمال. به عبارت ديگر در هيچ كجا نمی توان چيزی بيش از آنچه در آثار استاد قابل دسترسی می باشد یافت، گرچه اصل و ريشه حقيقت يكی است و همان است كه توسط تمامی عاليجنابان معنوی در همه ادیان عنوان شده است. اين عقيده عاری از هرگونه حب و بغض بوده، تنها بر پايه تحقيقات و تجربیات شخصی استوار است.
س
افرادی كه به نحوی از انحاء به سوی دانشگاه سير كمال
جذب شده اند، با پيگيری مداوم ، صميمی و دانشجویانه راه استاد، بطور قطع به هر شكل كه باشد، چه از طریق الهام و سروش و سير و چه بصورت عینی و شفاهی پاسخ سئوالات خود را خواهند گرفت و معضلاتشان يقينن بتدريج حل خواهند شد. استاد الهی
معتقد است، در اين راه، مانند کار در دانشگاه و مراکز آکادمیک، سالك بايد به شكل يك دانشجو عمل نمايد و برای انجام اين مهم، احتياج مبرمی به صبر و تحمل دارد و بايد در هر حال از پای ننشيند و رابطه قلبی خود را با استادش قطع ننمايد، حتی در سرد ترين مقاطع، تا بتواند واحدهای درسی را یک به یک آموخته، درک نموده، امتحان آنرا با موفقیت پشت سر گذاشته به مرحله بالاتر برود. ابزار ديگری كه دانشجوی سير كمال بدان نيازمند است اراده پولادين و ايمان به كاری است كه انجام میدهد و راهی که می پيمايد. در واقع هر دوی اين صفات، در صورتی كه فرد حقيقتن طالب درک واقعیت باشد، از مبداً تقويت خواهد شد.س
تجربه نشان داده است، يك امر بسيار حياتی در پايدار ماندن و استواری در اين راه، آنست كه دانشجو بویژه اگر تازه وارد باشد، از تمرکز بر روی نقل قولهای سست و نامطمئن و همینطور حمد و ثنای کودکانه و بی مایه، پرهیز نموده و تحت تأثير افرادی كه سالها بعنوان دانشجوی اين راه ثبت نام شده اند اما همواره درجا می زنند و يا پيشرفت بسيار كمی داشته اند و خود را نيز "همه چيز دان"
و "اهل حقيقت واقعی
و قديمی"
می دانند، قرار نگيرند. آنچه از آثار استاد برمی آید، تاکید بر این امر است که در اين راه، سالک، درست مانند يك دانشجو بلکه یک محقق به تحقيق بپردازد و تا آنجا كه می تواند سعی در انجام دستورات نمايد و مخصوصن حواس و شعور خود را بدست شايعات نسپارد. برای درك مطالب و پیشرفت صحیح، لازم است محقق یا دانشجو و یا شخصی با هر دوی این صفات، قلبن از استاد و یا از پروردگار طلب كمك و حمايت نمايد. در اينصورت مبدا خلقت هر طور باشد به او رسيدگی خواهد كرد و پيشرفت و رشد و نمو روحی وی را تسريع خواهد نمود و هرگونه اطلاعاتی كه برای شناخت حقيقت لازم آيد و در سطح دانش و بينش معنوی آن دانشجو باشد را به هر شكل و طريقی که لازم بداند به او می رساند، با ایجاد صحنه ها و حوادث ویژه، او را تعلیم می دهد و در لحظات حساس، بطور قطع و يقين از لغزش و سرنگونی جلوگيری می نمايد. حال برای كسانی كه در اين راه قرار گرفته اند و قصد جدی برای رسيدن به مبداً خلقت از طريق اين راه را دارند، استاد یک ریفرنس عملی می باشد . بايد روزی هر دانشجوی جديدی به اين مرحله از تشخيص برسد كه ذات استاد، كاملن مجزاست و اين ذات را نمی توان با هيچ ذات ديگری يكی دانست.س
در ادامه کار و حرکت در مسیر کسب کمال روحی، در چهارچوب دانشگاه سیرکمال، نبايد تصور كرد كه تنها از طريق فقط اين و يا فقط آن مقام می توان با استاد ارتباط برقرار کرد. زیرا استاد افرادی را به عنوان مقامات مرجع قرار داده اند که از بابت راهنمایی و مساعدت به دانشجویان جدید و قدیمی تر بر یکدیگر برتری ندارند. برتری آنها نسبت به یکدیگر تنها مربوط است به کسب کمال نهایی، ارتباط با استاد و داشتن یکی از مقامات، از بیست و یک مقامی که استاد برای افرادی خاص در نظر گرفته اند[سند اول]. اگر كسی صادق باشد سرانجام راهی بواسطه اين و يا از طريق آن، و یا در مواردی نادر، بطور مستقیم و بدون واسطه با او خواهد یافت. تنها باید در نظر داشت که این فرآیند، روندی است که بخودی خود به این شناخت می انجامد و احتیاجی به تبلیغ نیست، زیرا استاد الهی
خود معتقد است و بر این امر تاکید دارد که راههای صحیح دیگری نیز همواره وجود دارند که خواهان حقیقت را به حقیقت می رسانند.س
استاد الهی
در چندين گفتار خود اشاره به امر مهمی نموده اند كه با توجه به آن، يك سالك می تواند صحت و حقيقت يك راهبر را تخمين بزند. او به صراحت اين امر را چنین آشكار می نمايد:س
س"هرآنكس كه بگويد فقط مرام من حقيقت است و ديگران برخطا، معلوم می شود خودش باطل است."س
پس راههای صحيح و افراد قابل اعتماد ديگری نيز يافت می شوند. (سند دوم)س
با تحقيقاتی كه در حد توان خود در اديان و مكاتب مختلف داشته ام، تفاوت چشمگیری مابین آنچه در آثار دیگران آمده و آنچه استاد بیان داشته یافته ام. من معتقدم استاد کل جهان هستی
را در قالب یک جهانبینی کامل، بی نقص و عقل پسند ارائه داد که در آن، حلقه گمشده و یا زاویه ای تاریک و تعریف نشده ای را نمی توان یافت . این امر با تحقیق در آثار وی کاملن هویداست. از این رو شخصن با آنکه با مشکلات عدیده و سدهای زیادی برخورد نموده ام که در سی سال گذشته کار تحقیق را برایم بسیار مشکل نموده، راه استاد نور علی الهی را بعنوان مسيری روشن، بسوی مبداء پذيرفته ام و از آنجا كه آثار استاد را كامل یافته ام، از این جهت آن آموخته ها را برای تحقيقات در مكاتب ديگر و يافتن درجه صحت و سقم آنها شاخص كامل و بی بدیل خود قرار داده ام.س
همانطور كه در سطور بالاعنوان شد، برای سير كمال، هيچ كمبودی از هیچ جهت درآثار استاد احساس نمی شود و انگيزه اصلی برای یادداشت این سطور آنست که از دگماتيسم و انجماد فكری در مقوله معنويت گريزان و شديدن با آن مخالفم. از نظر من تمامی راههايی كه از مبدائی صحيح هدايت می شوند به كمال مطلوب خواهند رسيد و "نجات"
را برای پيروانشان مهيا خواهند كرد. پس اين دين و آن دين ندارد و اين مكتب و آن مكتب گفتن خطاست. البته حساب دكانهای معنوی و مذهبی جداست . ضمنن كسانی که با بی اعتبار ساختن ديگران در صدد كسب اعتبار برای خود می باشند، بايد بدانند در هر مقامی که باشند روزی تاريخ در موردشان قضاوت خواهد كرد. استاد در جواب شخصی که از عرفان میپرسد، میگويند:س
" هرگاه اين دين و آن دين نكردی و همه را عارف ديدی به درجه عرفان رسيده ای"
توجه به يك گفتار ديگر ايشان در اين باره خالی از لطف نيست.س
" در مكتب حقيقت, هيچ مذهبی فرق نمی كند. هيچ نژاد و رنگی مطرح نيست و فرقی هم بين اناث و ذكور (زنان و مردان) نيست"
بنا بر عقيده استاد الهی
همه می بايست روزی بالاخره به آن فيض بزرگ و بی بدیل برسند. این درحالی است که در عالم كمال، فرقی مابين هندو، مسلمان، مسيحی، اهل حق
و ..... نيست . قطره به دريا وصل شده است.س
از آنانی كه اين سطور را مطالعه می كنند تقاضا می شود، لااقل مانند يك دانشجو و محقق , همه آنچه در سایت پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان، در ارتباط با افکار ، زندگی ، آثار و آموزشهای استاد الهی
آورده ایم که نتیجه سی سال تحقیق و پژوهش در آثار وی می باشد را مطالعه نمايند.س