مبحث دوم: اصل عدم تساوی کل با اجزاء

   اندیشه آنلاین/آلمان/شماره بیست و هفتم      علوم تلفیقی و بخش علم                                                          
 Combined Science                                                                                                 
مبحث دوم: آفرینش – ایجاد موجودات در سیاره زمین
قسمت ششم                                        

همچنین مربوط به بخش علم          

برای اولین بار در جهان                       
اصل عدم تساوی کل با اجزاء                                           

      !قابل توجه دوستان و علاقمندان مقالات پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان
همه مقالات این پژوهشکده دارای شناسنامه هستند. به ویژه مقاله این صفحه دارای کد ویژه نیز می باشد. برای استفاده از این مقالات و بخصوص این مقاله حاضر که برای اولین بار در جهان ارائه می شود، حتمن لازم است شناسنامه آن، که شامل  « نام محقق، منبع و کد آرشیو در پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان»  می باشد را بطور کامل ارائه نمایید.   در غیر اینصورت این مسئله می تواند پیگرد قانونی به همراه داشته باشد.  با سپاس
گروه تحقیق و بررسی پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان
علوم کامپیوتری
فناوریهای نوین-قسمت چهارم
ذخیره داده‌ها بر پایه ساختار دی‌اِن‌اِی

همه زبانهای خارجی


گزارش تاریخی:



هاوارد بسکرویل، مردی که جان 

خود را در راه آزادی ایرانیان از 

دست داد


متن کامل مقاله


هنر
رقصهای فولکلوریک
هنر قلمزنی
.....و

روانشناسی
روانشناسی تخریب

بخش جواب سوالات

پاسخ به سوالات شما

متن کامل مقاله


      بازگشت به بخش علوم تلفیقی

(مقاله صوتی در انتهای صفحه)
مقدمه
همانطور که همه علاقمندان به تاریخ علم مطلع هستند، در اواخر قرن نوزدهم میلادی و اوایل قرن بیستم، به تدریج علمی بوجود آمد که آنرا مکانیک کوانتم نام نهادند. اساس این علم را می توان تحقیقات ماکس پلانک در زمینه تابش نور بر روی اجسام سیاه دانست. به نظر می آید پلانک اولین کسی باشد که در دوران معاصر از کلمه کوانتم به مفهوم یک قطعه یا یک تکه خیلی کوچک، استفاده نمود.س
به دنبال همین تحقیقات، هایزنبرگ «اصل عدم قطعیت» را در سال ۱۹۲۷ فرموله نمود و به همین دلیل و تحقیقاتی دیگر، نامش به عنوان پدر مکانیک کوانتم ثبت شد. در همان سالها، اتفاقات علمی دیگری رخ داد که خبر از پایان تفکرات دکارت - نیوتنی می داد. از جمله آنکه، آلبرت آینشتاین طی مقاله ای اعلام نمود که معادلات نیوتنی، تنها در بخش و وضعیت محدودی، صحت پیدا می کند. کمابیش در همان دوران، ماکس بورن، ورنر هایزنبرگ و پاسکال جوردان ، «مکانیک ماتریسی» را فرموله نمودند. در سال  ۱۹۲۶ اروین شرودینگر معادله مکانیک کوانتم خود را با نام «معادله موج» ارائه داد و درست در همان سال، جان هاسبروک، کتابی [1] که شاید بشود آن را «اصول کوانتم و طیف خطی (نور)» ترجمه نمود، منتشر ساخت. حول و حوش همین دوران، دانشمندان معتبر دیگری نیز به نظریه پردازی در مورد طرز فکری پرداختند که با سرعت، نام «مکانیک کوانتم» را کسب نموده بود. س

همه آنچه باعث ایجاد این علم شد، چه در زمینه محاسبات ریاضی و فرمولهای مربوطه، که برخی از آنها به علت خروجی بی نهایت در محاسبات، چندان قابل قبول نبوده و نیستند، و چه از نوع فلسفی و احتمالات، مانند نظریه «گربه شرودینگر» و از انواع دیگر آن، که آلبرت آینشتاین آنرا ایده آلیسم فیزیکدانان می نامید، یقینن یک پیام بسیار مهم را در بطن خود به ارمغان آورد. این پیام آن بود که دوران تفکرات علمی، از زاویه جهانبینی خشک و یکسویه نیوتن و دکارت به پایان رسیده است و اینک لازم است به پدیده ها با دیدی جدید و از  زاویه ای متفاوت نگریست.س

نظریه ای جدید در مورد ارتباط کل با اجزاء
اینک از آن دوران، حدود یک قرن می گذرد و متاسفانه شاهد آن هستیم که علم مکانیک کوانتم نیز، به قول آینشتاین:س
س"ما را حتی قدمی به راز آن قدیمی ترین (خدا) نزدیک نکرده است."س
 این علم نیز مانند همه علوم دیگر، ناتوانی خود را در تشریح ایجاد جهان هستی به اثبات رسانده است. در این وضعیت ، لزوم گشایش دریچه ای جدید که از آن بتوان با دیدی متفاوت به پدیدهای تاثیرگذار در ساختار جهان هستی نگریست، احساس می شد.س
 با ارائه علوم تلفیقی در پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان که برگرفته از آموزش های استاد نورعلی الهی می باشند، حال، زمان آن فرا رسیده است که از تفکرات کوانتمی هایزنبرگی نیز پافراتر نهاده، مرز دانش را کیلومترها جابجا نماییم. با پی گیری و مطالعه مقالاتی که تا این ساعت در بخش علوم تلفیقی پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان انتشار داده ایم، اهل فن و صاحبان خرد، به این امر پی می برند که این تغییر در دیدگاه علمی، هم اکنون آغاز شده است .س
یکی از معضلاتی که هیچکدام از علوم آکادمیک، از جمله مکانیک کوانتم، فیزیک ذرات و یا بیولوژی در کلیت خود، هرگز بدان نیاندیشیده اند و می توان گفت هنوز در حاکمیت تفکرات دکارتی- نیوتنی قرار دارد، مسئله ارتباط کل با اجزاء می باشد.س

حدود پانزده سال پیش، هنگام جمع آوری دستنوشته هایم که نتیجه تحقیقات سالهای پیش از آن بود، به یکی از مقالاتم در این مورد برخورد نمودم و با طراحی چند گرافیک و فرموله نمودن آن از نظر ریاضی، توانستم نتیجه تحقیقاتم را در قالب یک نامعادله علمی درآورم. در تاریخ پنجم ماه آپریل سال ۲۰۱۹ میلادی در بخش علوم تلفیقی پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان، تحت عنوان «مبحث دوم. بررسی مرحله جمادی» این طرح و فرمول ریاضی مربوطه را منتشر نمودم، بدون آنکه به تشریح آن بپردازم، زیرا برای تفسیر این نظریه، لازم بود ابتدا مطالب علمی دیگری در این پژوهشکده انتشار یابند. تصور می کنم اینک موقع آن فرا رسیده، به این امر پرداخته شود، زیرا این مطلب را یکی از   مهم ترین مسائل علمی و آکادمیکی می دانم که در تشریح بخش کوانتمی هر ماده، از یک اتم ساده تا موجود به غایت پیچیده ای چون انسان نقش اصلی را بازی می کند.س
طبق این اصل:س
س " در هر سیستم بیولوژیک، انرژی کل مجموعه، همواره بزرگتر است از مجموع انرژی اجزای تشکیل دهنده آن سیستم. این تفاوت در اندازه، به تدریج افزایش می یابد" س

برای روشن شدن این مطلب ابتدا به گرافیک زیر توجه فرمائید.س 
تشریح گرافیک
در اینجا می توان مشاهده نمود که یک ابرخلقتی، پس از اتمام سیرکمال مقطعی خود در یک سطح ویژه از پروسه کمال، از بستر مادی خود جدا می شود. این پروسه کمی پیچیده است، اما با زبان ساده تر که قابل درک برای اکثر خوانندگان باشد، می توان گفت:س

س " در سطح کوانتمی، ابرهای خلقتی جزء، از یکدیگر جدا می شوند زیرا، آن نیرویی که همه مجموعه را با یکدیگر در تعامل و همکاری نگه داشته است، در این مورد خاص، روح جمادی سنگ مرمر، سرانجام به استوارترین وضعیت ممکن در این مقطع دست یافته است. از این رو، از مجموعه جدا شده است ." س    

جدا شدن روح جمادی از مجموعه، به این دلیل است که با کسب تجربه کافی که همان کمال مقطعی می باشد، قادر به یادگیری و اجرای چگونگی تثبیت بقای آن سیستم، در بالاترین حد ممکن، شده است. این قدرت و تجربه در اثر کنش و واکنش اجزای سیستم با یکدیگر و با محیط اطراف، در جهت جلب منفعت برای کل سیستم و دفع ضرر از سیستم بدست آمده است.  این پروسه در واقع زیر نظر روح یا ابرخلقتی مربوطه به انجام رسیده است.س
از آنجا که هنوز دانشمندان، از یک طرف دستگاه های مافوق حساس در دست ندارند، و از طرف دیگر، بعلت نگرش نادرست به ماده و انرژی، قادر به مشاهدات و محاسبات بسیار دقیق و همزمان پدیده ها نمی باشند، چیزی که با ارائه «اصل عدم قطعیت» هایزنبرگ به اثبات رسید، از اینرو درک نامعادله زیر، برای بسیاری از افراد، حتی در سطح آکادمیک، آسان نیست. این نامعادله را چنین فرموله نموده ام:س

در اینجا، این نامعادله را مستقیمن از کتاب «بیولوگی دِر کوانتن دیمنزیون»[2] که به زبان آلمانی نوشته ام، آورده ام. شرح آن به فارسی چنین است:س
EA= انرژی کل
EDo.=انرژی ابرخلقتی دولومیت 
Eca.=انرژی ابرخلقتی کالسیت 
Px= روح جمادی در یک سطح ویژه (ایکس)  
در کتاب «زیست شناسی بعد دوم» این مطلب را کمی ساده تر نیز، در قالب سنگ آهک که یک یا چند سطح پائین تر از سنگ مرمر است، به صورت زیر مورد تجزیه و تحلیل قرار داده ام:س
این بدان مفهوم است، پس از آنکه سیرکمال روح جمادی در این مقطع پایان یافت، مجموعه را ترک می کند و درست به همین دلیل است که اجزاء از یکدیگر جدا می شوند. زیرا عاملی که تا این زمان، همه اجزاء را در تعامل و همکاری با یکدیگر و با محیط اطراف نگه می داشته است، دیگر وجود ندارد. این رخداد، در واقع مفهوم مرگ است در تمام سطوح خلقت از جمله در مورد انسان. س

در این میان، اتفاقی که عملن رخ می دهد آن است که کربنات کلسیم، از ابتدای ترکیب خود، یک قطعه ابرخلقتی و کوانتمی را بوجود آورده است که به مرور زمان بر اثر کنش و واکنش مابین اجزاء، یعنی کربن، اکسیژن و کلسیم، با یکدیگر، و محیط اطراف با کل سیستم، پرورده شده است تا سرانجام به انتهای مسیر تکاملی از پیش تعیین شده خود در آن سطح (سنگ آهک) رسیده است. س
بنابراین، پختگی و تکامل مقطعی، به مفهوم کسب تدریجی انرژی بیشتر است که در انتهای این پروسه به بالاترین حد خود رسیده است. از این رو در هنگام اضمحلال سیستم، زمانی که حداقل، کلسیم و کربنات از یکدیگر جدا می شوند، یک عامل دیگر نیز از مجموعه جدا شده است که روح جمادی سنگ آهک می باشد. از اینرو فرمول و یا نامعادله فوق مفهوم می یابد. این نامعادله در همه سطوح خلقت که با سیرتکاملی روحی موجوداتِ حداقل سیاره زمین سروکار دارند، معتبر خواهد بود. برای تعیین مقدار انرژی روح در این نامعادله، زمان به عنوان بعد چهارم، نقش بسیار مهمی را ایفا می کند.  س
برای درک بهتر این نامعادله، فهم این مطلب از اهمیت زیادی برخوردار است که انرژی روح یا ابر خلقتی حاکم بر مجموعه، رفته رفته افزایش می یابد و ثابت نیست. س

در اینجا باید به یک نکته بسیار مهم اشاره شود و آن این است که، ما هنوز به تفسیر مکانیزم جذب ارواح از محل نگهداری آنها در سه بعد کوانتمی ویژه، و نحوه اتصال آنها به اجسام خود در اولین ظهور مادی، در سیارات، نپرداخته ایم. زیرا اگر این مسائل با یکدیگر به طور همزمان ارائه شوند، مطلب چنان پیچیده خواهد شد که شاید فقط برای افرادی قابل فهم باشد که آموزش های استاد الهی را کاملن درک نموده اند. بدیهی است که چنین افرادی بسیار معدود می باشند. از اینرو فعلن به این مطلب نمی پردازیم و فقط مسئله روح را در ارتباط با ترکیب ذرات زیر اتمی و یا اتمها و ملکولها و ارگانها با یکدیگر آنالیز می نماییم. اما در مقالات آتی در جای خود، زمانی که احساس شود، مسئله روح و جسم، از نظر علمی، کاملن تشریح شده است، عمیقن به آن مطلب نیز خواهیم پرداخت.س

لغات متن

 [1] Quantum Principles and Line Spectra 
 [2] Biologie der Quantendimension


شناسنامه این مقاله

تحقیق و پژوهش: فرامرز تابش
:منابع
:کتابهای
«Biologie der Quantendimension» 
و همینطور «زیست شناسی بعد دوم» س
نویسنده: فرامرز تابش
و همچنین آثار استاد نورعلی الهی
..................................................................................................................................
کد ویژه مقاله در آرشیو پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان:س
OstadElahi_FaramarzTabesh_Hwg unl jsh,d ög fh hüchM
................................................................................................................................
مطلب شماره هفتم:س
  مرحله حیوانی
..................مقالات توصیه شده این شماره.......................
در جهان مسیحیت
مقوله گناه در مسیحیت
 در یوتیوب:س
مناجات استاد الهی و انیمیشن سیرکمال

روانشناسی:

روانشناسی اضطراب و دلهره

متن کامل مقاله

شخصیتهای تاثیرگذار
1974- 1895 استاد نورعلی الهی  
Share by: