گفته می شود از واژه «صلاة»
در قرآن ۹۰ بار استفاده شده است. برخی منابع این رقم را ۹۸ بار عنوان نموده اند. اما باید دید، در قرآن برای این مقوله چه مفاهیمی قابل استخراج است.س
کلمه «الصلوة»
در اکثر فرهنگهای لغات، عمومن دعا و استغاثه به درگاه خدا ترجمه شده است. در لغت نامه دهخدا، شرح مبسوطی برای این کلمه ارائه شده و حالتهای مختلف آن نیزعنوان شده است. از این متن طولانی، بطور کلی می توان چنین نتیجه گرفت[1]
س
صلاة
س
۱ - از خداوند رحمت است .س
س
۲ - از ملائکه آمرزش خواستن است.س
س
۳ - از مؤمنین دعا کردن می باشد.س
س
۴ - و از پرندگان و هوام تسبیح بود و آن جز در خیر نبود بخلاف دعا، که آن در خیر و شرّ است .س
اصل «صلاة» در لغت از ریشه «صلو» گرفته شده و به معنای دعا و استغفار است[2]س
یک نمونه در همین راستا:س
وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ . ( یعنی: بر آنان دعا كن كه دعاى تو بر ايشان آرامش است.)(توبه:103)س
یکی دیگر از معانی مرتبط با این کلمه، گرم کردن و آتش زدن است.
س
ابن فارس
در کتاب "معجم مقاییس اللغة"
به این دو معنای لغوی "صلی"
اشاره می کند، و می گوید: صاد و لام و حرف معتل دارای دو اصل هستند: یکی از آن دو به معنای آتش و آنچه از گرما که همسان آن است، و اصل دیگر آن، نوعی از عبادت است.س
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نَاراً (نساء: 56)؛
س
همانا كسانی كه به آيات ما كفر ورزيدند، به زودی آنها را در آتشی وارد میكنيم....س
أَوْ آتِيكُمْ بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ (نمل: 7)؛
س
يا شعله آتشی برای شما میآورم تا گرم شويد.س
مفسرین اسلام از هر دو مذهب شیعه و سنی، گذشته از چند آیه که به برخی از آنها اشاره شد و به هیچ روی و با هیچ تفسیر و منطقی قابل تطبیق با نماز نمی باشد، باقی موارد، کلمه صلاة را نماز ترجمه نموده اند و این امر در جهان اسلام و در بین متفکران آن، به صورت یک تواتر غیرقابل تردید درآمده است. در این مقاله قصد و هدف آنست، مسئله نماز از نظر معنای مورد نظر قرآن و مفسرین و حد و حدود آن، بدون تعصب و بدور از خشکه گرائی، مورد تجزیه و تحلیلی اجمالی قرار گیرد.
س
در این ارتباط باید بیاد داشت که اعراب، حتی قبل از ظهور اسلام نیز با این کلمه بیگانه نبوده و در اشعار و نوشته های خود، از آن استفاده می نموده اند. آرتور جفری در تحقیقات خود به این امر مهم دست یافته است که در سنگ نبشتههای بخش جنوبی شبه جزیره عربستان که از دوران قبل از اسلام بجا مانده نيز، صلوة به معنای دعا آمده است.
برای یک نمونه، دریک بیت شعر چنین آمده است:س
و َصلَّي علي دَنِّها و ارْتَسمْ و قابَلَها الرّيحُ في دّنِّها.س
ترجمه آن:س
آن را در مقابل باد قرار داد و ترسيد از اينكه آن شراب فاسد و ترش شود، پس سَرِ آن را بست و بر آن مهر زد و بر آن دعا كرد تا فاسد نشود.[3]س
بدیهی و واضح است که در آن زمان، چیزی به نام نماز هنوز بوجود نیامده بوده است . زیرا طبق باور غالب در جهان اسلام، جبرائیل نماز را به پیامبر تعلیم داد و او نیز آن را به مسلمانان صدر اسلام آموخت. با این وصف در آن زمان، منظور از کلمه صلوة و مشتقات آن، همان دعا بوده است.
س
آیا پیامبران نماز می خوانده اند؟س
در این راستا در قرآن مورد ابراهیم چنین آمده است:س
رَبَّنا إِنِّی أَسْکنْتُ مِنْ ذُرِّیتِی بِوادٍ غَیرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیتِک الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِیقِیمُوا الصَّلاةَ...(ابراهیم-37)س
پروردگارا! من زن و فرزند خود را در بیابانی خشک و سوزان در کنار خانه تو قرار دادم: برای اینکه نماز به پای دارند.س
رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّیتِی رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ(ابراهیم-40)س
پروردگارا! من و فرزندانم را به پادارنده نماز قرار ده و درخواست مرا به پیشگاه لطف و عنایتت بپذیر.س
درمورد موسی
إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي
( طه ، آیه ۱۴)س
س من خدای یکتا هستم. پس مرا عبادت کن و نماز را بپا دار .س
در مورد عیسی
س.................وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنْتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا
﴿ مریم ،۳۱﴾س
س(آیه بیست نهم تا آخر سی ام: حضرت عیسی(ع) در گهواره به امر خداوند اینگونه سخن گفت: من بنده خدا هستم که کتاب آسمانی را بر من نازل کرد و مرا پیامبر قرار داد، )، (آیه سی و یکم: و هر جا که باشم مرا مایه برکت قرار داد و به نماز و زکات تا وقتی که جان در بدن دارم مرا توصیه نمود) .س
همانطور که می بینید، در همه آیاتی که در مورد نیایش پیامبران بزرگ ابراهیمی و همینطور خود ابراهیم موجود است، از کلمه صلاة استفاده شده که مترجمان در کمال بی مسئولیتی و بر اثر تواتر غالب در جهان اسلام در این مورد، آن را نماز ترجمه کرده اند و برای پوشاندن چنین اشکالی، در برخورد با این سوال که آیا پیامبران نماز می خوانده اند؟، جواب داده اند بلی آنها نیز نماز می خواندند!! ،حال آنکه مفهوم این کلمه نه نماز بلکه دعا و راز و نیاز با خدا می باشد. دلیل این ادعا آنکه در هیچکدام از کتابهای آسمانی دیگر، چه عهد قدیم و چه عهد جدید، حتی نکته و یا کلمه و یا گزارشی از نمازخواندن این پیامبران دیده نمی شود، در حالی که در این کتب، به کرات به مسئله دعا و استغاثه آنها با خدا بر می خوریم.
س
برخی از آیه ها و احادیث فرض شده به عنوان نماز
و اما
فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ (ماعون: 4 و 5)؛
س
وای بر نمازگزاران، آنان كه در نمازشان سهل انگارند.س
إِنَّ الصَّلَاةَ كَانَتْ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ كِتَاباً مَوْقُوتاً (نساء: 103)؛
س
نماز بر مؤمنان در اوقات معين مقرر شده است.س
برخی از احادیث منتسب به پیامبر اسلام:س
موضِعِ الصَّلاة مِنَ الدِّین کَموضِعِ الرَّأسِ مِنَ الجَسَد
جایگاه نماز در دین ، مانند جایگاه سر در بدن است.س
الصَّلاة مِعرَاجُ المُؤمِن
ترجمه مفسرین: نماز، معراج مؤمن است.س
الصَّلاة مِفتَاحُ الجَّنَّه
ترجمه مفسرین: نماز، کلید بهشت است.س
الصَّلاة نُورُ المُؤمِن
ترجمه مفسرین: نماز، نور مؤمن است.س
در اینجا برای رعایت اختصار، فقط به کلمه کلیدی صلاة اشاره شده است و از ارائه همه حدیث خودداری نموده ایم.س
اگر در ترجمه های فوق، مفهوم حقیقی مورد نظر قرآن را در جای خود قرار دهیم، ترجمه ها چنین خواهند شد:س
وای بر دعا گذاران، آنان كه در دعایشان سهل انگارند.س
دعا بر مؤمنان در اوقات معين مقرر شده است.س
در احادیث:س
دعا، معراج مؤمن است
دعا، کلید بهشت است
دعا، نور مؤمن است
حال قبل از آنکه به یک نتیجه گیری کامل دست یابیم، جریان را از جهتی دیگر مورد مطالعه قرار می دهیم.س
نماز عبادت است یا اطاعت امر
اطاعت
در همه سایتهای اینترنتی که مسئله نماز را بررسی نموده اند، تاکید بر این امر است که ، جبرائیل نماز را به پیامبر تعلیم داده است، اما هیچ منبع قابل اعتنایی برای این ادعا ارائه نشده است و از ساختار متن بخوبی قابل مشاهده است که همه آنها این مطلب را از روی یکدیگر کپی کرده اند. با این حال، بدون آنکه وارد بحث در مورد صحت و یا نادرست بودن این قضیه شویم، این امر را می پذیریم و دلیل آن اینکه، از آنجا که خود پیامبر در زمان خودش به این امر مبادرت می ورزیده، پس انجام آن برای متابعین وی جنبه اطاعت از وی را داشته و دارد.
س
صلاة در شریعت
هر دین راستین در درون خود، دارای چهار مرحله سیرکمال می باشد که با شریعت
آغاز شده، پس از گذشتن از مراحل طریقت
و معرفت، به حقیقت
ختم می شود. هر انسان در انتهای آن مرحله، سیرکمالش به اتمام می رسد.
س مرحله شریعت، در واقع مرحله تعبد است. این بدان مفهوم است که اشخاصی که در این مرحله قرار دارند، در هر دین، باید بطور تعبدی، گذشته از خرافات، همه آنچه در اصل فقه آن دین آمده را به انجام رسانند. به عبارت ساده تر، برای یک مسلمان که در مرحله شریعت قرار دارد، بجا آوردن نماز های روزانه از واجبات است. دیگر این امر که منظور قرآن از صلاة ، دعا و استغاثه به درگاه خدا
می باشد و می توان آن را به هر صورتی انجام داد محلی از اِعراب ندارد. گرچه دعای شخصی و خصوصی را در هر حال و وضعیتی در هر چهار مرحله دین
می توان انجام داد.س
در مرحله طریقت برخاسته از دین اسلام نیز هنوز برخی از رهروان آن، هم نماز را بجا می آورند و هم اذکاری را در امتداد آن، انجام می دهند. اما از مرحله معرفت به بعد، نماز تعبدی، انجام نمی شود و سالک به دعا و راز و نیاز با خدا
می پردازد بدون آنکه مراسم خاصی لازم باشد. البته این امر نیز بستگی به پیشرفت سالک دارد، برخی از افراد که هنوز به مراتب بالا راه نیافته اند، فعلن برای گرفتن ارتباط، ممکن است به برخی رسومات بیاویزند.
س
در اینجا باید دانست، حتی اگر در برخی موارد ، صلاة را نماز ترجمه کنیم، باز هم بر طبق آیه ۴۵ از سوره ۲۹، نماز در بهترین حالت، مجریان را فقط از ارتکاب به اعمال ناپسند دور می کند و افکت دیگری ندارد.
س
اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ
﴿۴۵﴾س
آنچه از كتاب به سوى تو وحى شده است بخوان و نماز را برپا دار كه نماز از كار زشت و ناپسند باز مى دارد
و قطعا ياد خدا بالاتر است و خدا مى داند چه مى كنيد.
س
صلاة در مرحله حقیقت
درست به همین دلیل است که استاد الهی
در پاسخ به سوال فردی در مورد نماز، به او گوشزد می کند که از سالکین این راه بیش از نماز انتظار می رود. این گفته وی به مفهوم نفی نماز نیست. زیرا همانطورکه گفته شد، در مرحله شریعت
انجام مناسک، تعبدی می باشد، اما از آنجا که استاد الهی
دانشگاه سیرکمال را از دل مرحله حقیقت، جوهرکشی نموده، بیرون آورد، لذا خواندن نماز برای سالک، کارساز و راه گشا نیست. دلیل این امر آنکه یک سالک واقعی در این مرحله ، کیلومترها با تعبد فاصله گرفته و حقیقت را در ارتفاعی دیگر جستجو میکند که با حالات و وضعیتهای فیزیکی مورد بحث، منطبق نیست. در این مرحله یک دانشجوی واقعی ملزم به رعایت وظایف زیادی است که دعا و راز و نیاز با مبدا خلقت، تنها یکی از آنها می باشد.(رجوع شود به مقاله «وظیفه انسان در زندگی های زمینی». کلیک کنید)س
عبادت
از اینرو نماز و یا هر نوع راز و نیاز و گفتگو با خدا
را نمی توان عبادت مطلق نامید. زیرا انسان
را برای تکمیل پروسه سیرکمال
به زمین فرستاده اند و برای اتمام این روند زمانبر، هر انسان موظف است مجموعه ای از احکام را رعایت نماید که از همان ده فرمان موسی
شروع شده، به مرور همراه با رشد روحی سالک ، بر تعداد فرمانهای آن افزوده می شود.
س در دانشگاه سیرکمال، برای یک سالک که طبیعتن باید در مرحله حقیقت
باشد، بسیاری از مسائل، جزو احکام
خلقت محسوب شده، اجرای آن ضروری تلقی می شود. از جمله نکاتی که استاد الهی بر آن تاکید می ورزد، رعایت قوانین اجتماعی و عرفی، رعایت تمام و کمال اخلاقیات و رعایت حقوق دیگران، حتی حیوان و گیاه و جماد است. در این راستا، وی رعایت حقوق جسم فیزیکی را به اندازه رعایت امور مربوط به روح، مهم می شمارد و بر انجام آن اصرار می ورزد. در دانشگاه سیرکمال، رعایت همه آنچه مختصرن گفته شد، عبادت محسوب می شود . به همین دلیل است که او دانشجویان این راه را از گوشه نشینی منع نموده به کار و فعالیت در اجتماع، با شرط رعایت همه آنچه گفته شد، ترغیب می کند.
س
نتیجه گیری کلی
صلاة به مفهوم دعا و راز و نیاز با خداست و در هرکجا که در قرآن از این کلمه استفاده شده است، به استثنای مفهوم گرم کردن و سوزاندن و مانند آن، منظور همین نوع ارتباط با خدا می باشد.س
از آنجا که عموم مردم، در صدر اسلام نمی دانستند که چگونه صلاة یا همان دعا و نیایش را بجای آورند، پیامبر نماز را به آنها آموخت. از آن پس هرکس در مرحله شریعت دین اسلام قرار داشته باشد، ملزم به رعایت این امر می باشد. و دیگر این مطرح نیست که آن مناسک به سبک شیعه و یا به طریق سنی به اجرا درآید . زیرا هر دو مورد صحیح است.س
اما بالاخره روزی در یکی از زندگی های زمینی خواهد رسید، بر اثر پیشرفت روح
و گذشتن از مرز تعبد و ترس در شریعت، این سوال برای هر شخص پیش خواهد آمد که به چه علت باید با خدا تحت شرایطی خاص و به زبانی خاص راز و نیاز کنم ؟
و این زمانی رخ می دهد که آن فرد، مرحله شریعت خود را گذرانده و آماده است تا وارد مرحله بالاتر شود. متاسفانه چنین افرادی در طول تاریخ، مورد تکفیر کوته فکران قرار گرفته، اکثرن جان و مال و حتی در برخی موارد همسر و فرزندانشان نیز بر فنا رفته اند.س
برای افرادی که وارد مراحل بالاتر سیرکمال
شده اند، دستورات دیگری وجود دارد تا روزی به مرحله حقیقت
نائل آیند. در این وضعیت جدید، گرچه هنوز راز و نیاز با خدا از ضروریات است، اما کیفیت آن کاملن درونی است و با حرکات ظاهری، بیگانه می باشد. درست به همین علت است که مفهوم صلاة برای پیامبران ماقبل اسلام، دعا و استغاثه و راز و نیاز بوده است و بطور قطع و یقین، هیچکدام از آنها نماز نمی خوانده اند.
س گذشته از همه آنچه گفته شد، تحمیل یک ایده خاص بر دیگران ، صرف نظر از آنکه صحیح باشد یا خیر و یا از مبدا اصلی خلقت، نشأت گرفته باشد و یا ساخته اذهان بشری باشد ، کاری است نابخردانه که تاثیری معکوس دارد. مطالعه تاریخ نشان می دهد که هر نوع تحمیل عقیده، از جمله نوع مذهبی آن، به تدریج وسعت بهم رسانده، به جنگهای فرقه ای مذهبی و دینی نیز بسط یافته است.
س ،
در مقاله ای که در دست تهیه است به مواردی چند، از نتیجه تحمیل عقیده که جنگهای ویران کننده ای را در پی داشته اند، اشاره شده است. در این راستا سال پیش نیز مقاله ای کوتاه در مورد نسل کشی ارامنه، توسط ترکان عثمانی(کلیک کنید) در سایت اینترنتی اندیشه آنلاین آلمان انتشار یافت.س
برای افرادی که در جهان دین و عرفان، تحقیق نموده و به عمق مطالب پی برده اند ، این امر مسجل و بدیهی می باشد که خدا
هرگز هیچ مطلبی را به هیچ یک از مخلوق خود، تحمیل نمی کند . به همین دلیل است که او اجازه داده است تا ادیان زیادی در جهان بوجود آیند و از هر کدام از آنها نیز مذاهب زیادی منشعب شوند و از هر مذهب نیز، مسلک های پرشماری بوجود بیایند. اگر ما انسانها روزی به کنه خواست خدا پی ببریم و دست از تحمیل عقیده خود بر دیگران برداریم، یقینن در اولین قدم، جنگ مابین ادیان و مذاهب از بین خواهد رفت.
س استاد الهی در مورد دانشگاه سیرکمال که خود او بنیانگذار آن بود می گوید:
س
س
" ..... ما راهی را می رویم و هیچ اصراری هم نداریم که کسی آنرا بپذیرد. ما مسئول هستیم بگوییم. اگر پذیرفتند فبها و اگر هم نپذیرفتند ناراحت نمی شویم. ....."س
پایان
.....................................................................
منابع:س
ل [1]لغتنامه اینترنتی دهخدا
ص[2]صلو: الصَّلَاة ألفها واو لأن جماعتها الصَّلَوَات»؛ فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج 7، ص 153، قم، انتشارات هجرت، چاپ دوم، 1410ق. «الصلاةُ: الدُّعاءُ و الاستغفارُ»؛ ابن منظور، لسان العرب، 14، ص 464، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.س
آ [3]آرتور جفری، واژگان دخيل در قرآن، ترجمه: فريدون بدرهايی، ص293.
آرتور جفری
(به انگلیسی: ) (متولد ۱۸ اکتبر ۱۸۹۲ در ملبورن - درگذشت ۲ اوت ۱۹۵۹ در سوث میلفورد، نوا اسکوتیا، کانادا) استاد استرالیایی زبانهای سامی از سال ۱۹۲۱ در مدرسه خاورشناسی در قاهره و از سال ۱۹۳۸ تا زمان مرگش به دانشگاه کلمبیا و اتحادیه حوزه علمیه در شهر نیویورک پیوست. او نویسنده مطالعات گسترده نسخههای خطی خاورمیانه است. اثر مهم او شامل مادههایی برای تاریخ متون قرآن است: تدوینهای قدیمی و لغات خارجی قرآن که رد ۳۱۸ لغت خارجی (غیر عربی) را در قرآن را رهگیری کرده است.
(ویکیپدیای فارسی)س