انسان روح است نه جسد- قسمت دوم

   اندیشه آنلاین/آلمان/شماره بیست و چهارم     متافیزیک                                                          
Metaphysics                                                                                              

مطالعه قسمت اول
انسان روح است نه جسد
قسمت دوم                       
(مقاله صوتی، در انتهای صفحه)
علوم تلفیقی
:مبحث اول
آفرینش از قبل از بیگ بنگ تا ابتدای انبساط جهان
مبحث دوم:س
ایجاد موجودات در سیاره زمین

سیر کمال 

انسان از دیدگاه دانشگاه سیرکمال

متن کامل مقاله


 اجتماعی:

حقوق بشر در دانشگاه سیرکمال

متن کامل مقاله


بیماری فوبیا از دیدگاهی نوین

سیر کمال 

تفسیر پاسخی بر یک سوال

گشت و گذاری در برهان الحق

متن کامل مقاله


در جهان مسیحیت

عیسی مسیح و زندگی های متوالی

بخش اول

بخش دوم


بخش داستان و شعر

اتصال

پرواز

متن کامل مقاله

مقدمه
هدف از انتشار این سری مقالات آن است که نشان داده شود، سرنوشت افرادی که به خودکشی دست می زنند، پس از مرگ در برزخ، بسیار پیچیده خواهد شد. در واقع این افراد آن مشکلاتی را که باید در جهان خاکی زمین، تجربه می نمودند، در جهان برزخ تجربه می نمایند و احتمالن با کمی تلخی مضاعف. از اینرو در دانشگاه سیرکمال، خودکشی به هیچ وجه و تحت هیچ شرایطی، راه حل تلقی نمی شود، زیرا این امر می تواند اوضاع را وخیم تر نماید. در این شماره، دو مورد از خودکشی که در جهان دیگر، برای این افراد وضعیت سختی را پیش آورده، انتخاب نموده ایم. این دو مطلب، در انجمن روحی پاریس، توسط دانشمندان متافیزیک آن زمان فرانسه، مورد پیگیری و تحقیق بوده است. اندیشه آنلاین آلمان

مکالمه با مادر خودکشی کرده به شرح زیر می باشد.س
سوال -تو چه می خواهی؟س
جواب -من می خواهم فرزندم را ببینم. آیا شما می توانید او را نزد من برگردانید؟ سختی و رنج، اطراف مرا گرفته. وای او را به سوی نور بردند و مرا در این تاریکی گذاشتند. من او را می خواهم، او را می خواهم، چون او مال من است. آیا این حب مادری نیست؟ من بودم که او را (۹ماه) در شکم نگه داشتم از گوشتهای خودم به وی داده ام و از خونم به وی خون دادم و از او پس از تولد مراقبت کردم، و به وی حرف زدن و راه رفتن را آموختم و به او یاد دادم که چگونه نام پاک خداوند را بر زبان بیاورد. من او را یک انسان فعال و با نشاط ساختم. باهوش و امین نمودم، که پدر و مادرش را دوست می داشت. پس آیا سزاوار است که من در این هنگام که همه امیدم بوجود او بسته است او را گم کنم؟س
هرگز، چون خداوند عادل نیست. او خدای مادران نمی باشد. چون او از میزان یأس و آلام مادران آگاه نیست، زیرا وقتی که من خودم را می کشتم می خواستم که از فرزندم جدا نشوم و مرا در اینجا از او جدا کرده اند. پس تو کجا هستی ای فرزندم؟س
سوال- ای مادر بیچاره ما، به رنج های تو آگاهیم، ولی تو برای همراه بودن با فرزندت بدترین راه را انتخاب کرده ای، چون خودکشی نزد خداوند گناه است و تو باید بدانی که هر گناهکاری پاداش عمل گناه خود را می بیند و کیفر تو هم برای آن عمل گناه این است که از دیدار فرزندت محروم بمانی.س
جواب- نخیر من معتقد بودم که خداوند افضل و بهتر از بشر است. من به جهنم او فکر نمی کردم، بلکه فقط این را می دانستم که ارواحی که یکدیگر را دوست می دارند، در آن دنیا با هم هستند. اشتباه من همین بود. پس مادامی که خداوند وسعت علاقه مرا و عمق محبتم را به فرزندم درک نمی کند، عادل نیست. چه کسی فرزندم را به من برمی گرداند، پس من همیشه او را از دست داده ام؟س
سوال- یأس را از خودت دور کن، فکر کن که اگر در آن جهان وسیله ای باشد که تو بتوانی فرزندت را ببینی، آن وسیله جز توسل به خداوند نیست. به عوض اینکه تو کاری بکنی که رضای خداوند را نسبت به خود جلب کنی با این سخنانت عدم رضایت او را جلب می کنی.س
جواب- به من گفته اند که من هرگز فرزندم را نخواهم دید. و دانستم که آنها پسرم را به بهشت برده اند. پس من حالا در جهنم هستم؟ جهنم مادران، بلی این جهنم وجود دارد و من آن را اکنون خیلی خوب درک می کنم.س
سوال- به ما اطمینان بکن. فرزند تو همیشه برای تو گم نمی شود. تو حتمن به زودی او را می بینی. پس بهتر است که تو خود را تسلیم اراده خداوند بکنی تا مستحق این عنایت باشی. اما تو با اعتراضت به ارادهٔ خداوند، لحظه دیدار فرزندت را به عقب می اندازی، درست به سخنانم گوش بده، خداوند بسیار پاک و منزه و خیرخواه است و بی اندازه هم عادل است، او هیچکس را بدون گناه عذاب نمی دهد. اگر در روی زمین برای تو آلام و رنجهایی مقدر بوده، تو خودت سزاوار آن بوده ای و مرگ فرزندت برای تو آزمایش بوده تا میزان تسلیم تو در برابر ارادهٔ خداوند معلوم گردد .متأسفانه تو در این آزمایش موفق نشدی. و تو حالا هم بعد از مرگت معترض به اراده خداوند هستی، پس چگونه از خداوند می خواهی که به متمردین عنایت کند و اولاد آنها را به آنها نشان بدهد؟ ولی خداوند بی رحم نیست. او توبه بندگانش را قبول می کند. اگر تو این دوری موقتی را قبول می کردی، حتمن بلافاصله پس از مرگ او را می دیدی . تو اگر تسلیم ارادهٔ خداوندت می شدی به محض اینکه می مردی و به جهان آخرت قدم می گذاشتی می دیدی که فرزندت به استقبال تو آمده است. باز هم مأیوس مباش تو پس از مدتی او را خواهی دید. افعال تو اکنون میان تو و او حائل شده است.س
من تصور نمی کنم که فرزند تو در آن فضا گم شده، بلکه او به تو خیلی نزدیک است، منتها یک حجابی نمی گذارد تو او را ببینی . او ترا می بیند و همیشه دوستت می دارد. او از این عمل تو که در اعتماد به رحمت خداوند قصور می کنی، رنج می برد. او با تمام اعضایش در فکر همان لحظه ای است که بتواند برای تو ظاهر شود و تسریع این لحظه در دست توست، پس به درگاه خداوند چنین دعا کن:س
س"خداوندا مرا ببخش، چون من در عدالت و عنایت تو شک کردم. اگر تو مرا عذاب بدهی، من مستحق این عذابم، پس حالا با قبول کردن توبه ام، به من عنایت فرما و من تسلیم به ارادهٔ مقدس تو هستم."س
جواب- شما نور امید را در قلب من روشن کردید و این سخنان ،مانند برقی بود که در این تاریکی که مرا احاطه نموده درخشید. پس از شما سپاسگزارم. به زودی به خداوند دعا می کنم.س

بعد، کاردک، مؤلف آن کتاب، برای این حالت چنین توضیح می دهد: س
س" مرگ، حتی از طریق خودکشی هم، در همه موارد، این احساس غلط را که زنده است تولید نمی کند، بلکه می بینید که این زن، همه حالات جهان برزخش را درک می کند. البته عذاب برای ارواح دیگری که خودکشی می کنند، ممکن است در اثر بوجود آمدن همان احساس غلط که هنوز زنده است و با جسم مادی ارتباط دارد بوجود آید.س
علت اختلاف حالت این زن با سایر کسانیکه خودکشی کرده اند، این بوده که او را وادار کرده بود که بمیرد تا در جهان آخرت به فرزندش ملحق شود. بنابراین، بایستی این احساس را می کرده که در جهان دیگر است تا از عدم دسترسی به فرزندش رنج ببرد.س
عذاب این زن در این ادراک متمرکز است که او می داند که زنده نیست و بعدن نخواهد توانست با جسم زنده باشد. وانگهی، همه عذابها، متناسب با ظروفی است که بوسیله آن اعمال انجام شده است، پس هیچگاه عذاب از یکنوع خاص برای خطاهایی که حتی از یکنوع باشند وجود ندارد بلکه عذاب رابطه کاملی با ظروفش دارد.(یعنی هر عذابی متناسب با ماهیت گناه می باشد. و هر گناهی عذاب خاص خود را دارد.). "س

س - خودکشی دو نفر عاشق و معشوق به واسطه کثرت علاقه به یکدیگر و فرار از خیانت به زناشوئی خویش
یکی از روزنامه های پاریس در تاریخ ۱۷ ژوئیه ۱۸۶۲ میلادی، داستان غم انگیز زیر را منتشر می نماید. خانم پالمیر خیاط بود و با پدر و مادرش در یک جا زندگی می کرد. این خانم علاوه بر زیبایی جمال، دارای اخلاق خوب هم بود. لذا خیلی از مؤسسه های خیاطی می خواستند این خانم در کارگاه آنها کار کند. ولی خانم پالمیر از میان همه خواستاران شغلش آقای(ب) را که نسبت به وی احساس علاقه هم می کرد انتخاب نمود. ولی همین خانم در اثر خواست پدر و مادرش که آنها را زیاد دوست می داشت، با آقای (د) که دوست آقای(ب) بود ازدواج کرد، زیرا پدر و مادرش از حیث ثروت او را انتخاب کردند.س
البته این ازدواج، دوستی میان آقای(ب) و آقای(د) را بهم نزد، آنها بیشتر اوقات با هم بودند. لیکن این ازدواج، علاقهٔ خانم پالمیر را نسبت به آقای(ب) کاهش نداد بلکه علاقه آقای(ب) هم زیاد تر شد و این رشد علاقه در اثر تلاش و جدیت خانم پالمیر و آقای(ب) بود که می خواستند این علاقه را که غیر مجاز بود از خود دور کنند، تا هم خانم پالمیر به وظیفه زناشویی خود خیانت نکند و هم آقای(ب) به دوستی خود با آقای(د) خیانت نکند.س
در نتیجه آقای(ب) هم با یک خانم دیگر ازدواج کرد. چون می خواست آتش عشق خود را که نسبت به خانم پالمیر داشت خاموش کند و سعی هم می کرد که زنش را دوست بدارد. آنها چهار سال متوالی با آن عشق شدید خود زندگی کردند، بدون اینکه خیانتی بکنند. بخصوص که آقای(د) شوهر خانم پالمیر، اغلب اوقات با آقای(ب) بود و او را به منزلش دعوت می کرد.س
روزی برحسب تصادف، دو عاشق و معشوق تنها یکدیگر را ملاقات کردند. پس از مذاکرات، تصمیم گرفتند که خود را از این زندگی زجرآور نجات دهند و یگانه راه خلاصی از آن را خودکشی دانستند. به همین دلیل، فردای همان روز که آقای(د) برای انجام کاری، بیشتر روز را در خانه نبود، آن دو عاشق و معشوق پس از نوشتن نامه های طولانی که در آن علت خودکشی خویش را بیان کرده بودند و گفته بودند چون نمی خواستیم به وظیفه زناشویی و دوستی خیانت کنیم، لذا تصمیم به خودکشی گرفتیم، خواهش کرده بودند که آنها را در یک قبر دفن کنند، و بعد هم خود را با گاز خفه کردند.س
وقتی که آقای(د) به خانه آمد و جسد آنها را دید و از مضمون نامه آنها آگاه شد، به درخواست آنها احترام گذاشت و آنها را در یک قبر دفن نمود. نوشتهٔ روزنامه تمام شد، بعد هم چند نفر پیشنهاد کردند که موضوع خودکشی این دو نفر در مجمع روحی پاریس مورد تحقیق قرار بگیرد. وقتی که جلسه ارتباط تشکیل شد، روح مرشد، مطالب زیر را اعلام کرد:س
س " آن دو نفر عاشق که به خودکشی دست زدند، نمی توانند به درخواست شما جواب مثبت بدهند و در این جلسات حاضر شوند، زیرا من آنها را دیدم که وجودشان را اضطراب و وحشت از فضای ابدیت پر کرده و به زودی نتیجهٔ اعمالشان را خواهند دید و در زندگی های بعدی آنها از هم جدا خواهند شد و در آنها دو حالت پیدا می شود، یکی اضطراب و دیگری کفاره دادن از عمل خود. پس از دادن کفاره، آنها می توانند در سایهٔ ابدیت دور هم جمع شده به حیات خود ادامه دهند.س
بعد از هشت روز (یعنی در جلسه آینده) می توانید با آنها تماس بگیرید.آنها حاضر خواهند شد، ولی هیچکدام آن دیگری را نمی بیند. بلکه میان آنها یک شب تاریک بسیار طولانی قرار گرفته است. "س
در جلسهٔ بعدی توانستند با روح خانم پالمیر ارتباط بگیرند و مکالمات زیر را انجام دهند.س
سوال- آیا آن دوستت را که با هم خودکشی کردید می بینی؟س
جواب- من چیزی نمی بینم، حتی آن ارواح را که در قبر من قبلن دفن شده بودند، آنها را هم نمی بینم. چه شب تاریکی است، اینجا حجاب ضخیم ظلمت مرا گرفته است. من به هر طرف نگاه می کنم تاریکی و ظلمت وحشت آور مرا احاطه کرده است.س
ادامه دارد
پایان قسمت دوم



منبع:س
کتاب «انسان روح است ، نه جسد»، جلد دوم
نویسنده : دکتر رئوف عبید
ترجمه کاظم خلخالی
کد ثبت در آرشیو اندیشه آنلاین آلمان:س
Hkshk v,p hsj ki üsn-rslj n,l
 مقاله بصورت صوتی برای نابینایان
Music: Beethoven (for Elise)
مقالاتی در همین ارتباط
تاریخ اسطوره ای مصور جهان
مقدمه نویسنده , مترجم کتاب
 متافیزیک:س
خطرات لژهای سیاه و مطالبی دیگر

بزودی

:Biologie der Quantendimension

Wissenschaftliche Interpretation Ostad Elahis Überlegungen

Alle Artikel.Hier klicken

شخصیتهای تاثیرگذار
1974- 1895 استاد نورعلی الهی  
Share by: