یکی از نفس گیرترین بخشهای همه کتاب مقدس به ویژه هر چهار انجیل مورد قبول جهان مسیحیت که همواره پیرامون آن، بحثها و تفاسیر زیادی در جریان بوده است، در انجیل یوحنا باب سوم، مربوط است به گفتگویی زیبا و کاملن علمی مابین یکی از اساتید یهود و عیسی مسیح.
س
قبل از بررسی این آیات از فصل سوم یوحنا به خود آیات توجه فرمایید:س
یوحنا ۳
۳ س
س
" ۱مردی بود از فَریسیان، نیقودیموس نام، از بزرگان یهود.۲او شبی نزد عیسی آمد و به وی گفت: «استاد! میدانیم تو معلّمی هستی که از سوی خدا آمده است، زیرا هیچ کس نمیتواند آیاتی را که تو به انجام میرسانی، به عمل آورد، مگر آنکه خدا با او باشد.»۳عیسی در پاسخ گفت: «آمین، آمین، به تو میگویم، تا کسی از نو زاده نشود، نمیتواند پادشاهی خدا را ببیند.»۴نیقودیموس به او گفت: «کسی که سالخورده است، چگونه میتواند زاده شود؟ آیا میتواند دیگربار به رحم مادرش بازگردد و به دنیا آید؟»۵عیسی جواب داد: «آمین، آمین، به تو میگویم تا کسی از آب و روح زاده نشود، نمیتواند به پادشاهی خدا راه یابد.۶آنچه از بشرِ خاکی زاده شود، بشری است؛ امّا آنچه از روح زاده شود، روحانی است.۷عجب مدار که گفتم باید از نو زاده شوید!۸باد هر کجا که بخواهد میوزد؛ صدای آن را میشنوی، امّا نمیدانی از کجا میآید و به کجا میرود. چنین است هرکس نیز که از روح زاده شود.»۹نیقودیموس از او پرسید: «چنین چیزی چگونه ممکن است؟»۱۰عیسی پاسخ داد: «تو معلّم اسرائیلی و این چیزها را درنمییابی؟ ۱۱آمین، آمین، به تو میگویم که ما از آنچه میدانیم سخن میگوییم و بر آنچه دیدهایم شهادت میدهیم، امّا شما شهادتمان را نمیپذیرید.۱۲اگر هنگامی که دربارۀ امور زمینی با شما سخن گفتم باور نکردید، چگونه باور خواهید کرد اگر از امور آسمانی به شما بگویم؟۱۳هیچکس به آسمان بالا نرفته است، مگر آن که از آسمان فرود آمد، یعنی پسرانسان. ۱۴همانگونه که موسی آن مار را در بیابان برافراشت، پسرانسان نیز باید برافراشته شود،۱۵تا هرکه به او ایمان آوَرَد، حیات جاویدان داشته باشد . "س
من از تفسیری که اغلب و اکثر متفکران مسیحی، اجماعن و مشترکن بدان معتقد می باشند مطلع هستم و حتی دلیل آن اجماع را نیز می دانم و به این دوستان حق می دهم که همگی به یک تفسیر واحد دست یافته باشند و یا یک یا چند نفر، آن تفسیر را ارائه داده ، دیگران از آن پیروی نموده باشند.
س
در این ارتباط، یک دلیل عمده آنست که، تا به امروز کسی نتوانسته بود به طور علمی به مقوله روح
بپردازد و این فنومن را با برشمردن اعضای تشکیل دهنده آن و نحوه هماهنگی آن اعضا با یکدیگر و نحوه و منطق ایجاد آن را توضیح داده تشریح نماید. اما این علم
امروزه در اختیار ما قرار دارد و می توانیم از آن سود جسته به واقعیتی ورای آنچه تا کنون می پنداشتیم دست یابیم. تنها شرط آن این است که خشکه گرایی
و تعصب
را از خود دور نموده، بدون پیش داوری به آنچه دیگران برای گفتن دارند گوش فرا دهیم.س
فعلن در این قسمت، فقط به تفسیر نوینی از این بخش بسیار مهم از این انجیل پرداخته می شود، و دلایل علمی آن به قسمت دوم این مقوله در بخش دانشگاه سیرکمال
در این کتاب «تفسیری متفاوت از کتاب مقدس»
موکول می شود.
س باید بیاد داشت همانطور که چند بار به این امر اشاره شد و به اثبات رسید، ترجمه های انجیل های چهارگانه قدیمی تر با ترجمه های جدید، متفاوت است. این امر در تفسیر و فهم برخی از آیه ها تاثیر می گذارد و به آن جهت می دهد. این بخش از انجیل یوحنا نیز از این امر مستثنی نیست. با این حال، از تفاوت در ترجمه ها چشم پوشی شده، همین ترجمه فوق را ملاک قرار می دهیم.
س
نخست آنکه شروع گفتگو کمی عجیب به نظر می آید، زیرا عیسی پس از تعارفاتی که مرد یهودی از وی ایراد می کند بدون هیچ مقدمه ای از علمی سخن به میان می آورد که تا آن روز در میان یهودیان و تا امروز نیز میان مسیحیان مطرح نبوده و نیست.
س
س
" تا کسی از نو زاده نشود، نمیتواند پادشاهی خدا را ببیند "س
بسیاری تفسیری که ارائه می دهند آنستکه منظور عیسی از، از نو زاده شدن، ایمان به مسیح است، حال آنکه عیسی قبل و بعد از این واقعه بارها علنن گفته بود که از طریق ایمان به من می توانی به ملکوت اعلی برسی . آیا وی اینبار ازاین معلم یهودی خجالت می کشید که مستقیمن بگوید راه حیات من هستم و باید به من ایمان آوری تا زنده محسوب شوی!؟ به تصور من، این گمان که وی دچار شرمساری و یا شرم حضور شده باشد منتفی است. پس لاجرم باید نتیجه گرفت که عیسی راجع به چیز دیگری سخن می گوید.
س
قبل از آنکه به ادامه بحث در مورد قسمت اول گفتگوی عیسی با نیقودیموس بپردازیم باید یک بحث تحلیلی و منطقی را مطرح نمود.س
فرض کنید که حق با مسیحیان است و به جز ایمان به مسیح هیچ راهی برای نجات، یافت نمی شود و در نظر گرفته نشده است. با این وصف، افرادی که در کوهستانهای تورابورا و یا در عمق جنگلهای انبوه آمازون می زیند و هرگز حتی نام مسیح را هم نشنیده اند چه می شود؟ تکلیف معتقدین به ادیان و مذاهب دیگر چیست؟
س
بگذارید من از جانب دوستان مسیحی تندرو، به این پرسش پاسخ دهم. همه آنها به جهنم خواهند رفت! با این حساب باید به این نتیجه علمی و منطقی برسیم که خدا مسائل مربوط به نوع انسان را چنان ناقص برنامه ریزی کرده است که با اجرائی شدن آن، اکثریت مطلق افراد به جهنم سرازیر می شوند،
زیرا در هر حال اکثر مردم جهان مسیحی نمی باشند.س
در بهترین و خوش بینانه ترین حالت می توان گفت طبق آماری که خود مسیحیان ارائه می دهند، حدود دو میلیارد نفر مسیحی در جهان یافت می شوند، خارج از آنکه این آمار نه در مورد مسیحیان و نه در مورد مسلمانان صدق نمی کند، در این حال باید بیش از پنج میلیارد نفر به جهنم هجوم آورند!! در این وضعیت آیا می توان این خدای تصوری و خیالی را یک خدای مهربان و لااقل منطقی و منصف دانست.س
در این دوره وقتی یک یا چند نفر تصمیم به ایجاد یک شرکت تجاری می گیرند، همه جوانب را چنان می سنجد و مورد بررسی قرار می دهند که آن شرکت با بازدهی بیش از ۹۰ تا ۹۵ درصد بکار خود ادامه دهد. چطور ممکن است که خدا
تا حد بنده خود نیز هوشیار و عاقبت اندیش نبوده، و قادر به ایجاد ساختاری قابل قبول که همگان را پوشش دهد نباشد.
س با این حساب می توان نتیجه گرفت که این معضل تنها با یک دوره زندگی زمینی حل شدنی نیست و باید در چندین زندگی میسر شود. فراموش نکنیم که فرض خود را بر آن نهاده ایم که فقط از راه ایمان به مسیح می شود به نجات دست یافت.
س
از آن گذشته، آیا یک فردی که تمام عمرش را در خانواده ای بشدت مذهبی از دین هندو
و یا اسلام
گذرانده و هرگز از تعالیم عیسی خبر ندارد، دم دروازه جهنم! از خدا نخواهد پرسید:س قربان چرا بنده را در خانواده مسیحی بدنیا نفرستادید تا من هم از موهبت ورود به بهشت استفاده نمایم؟ س
فکر می کنید در اینصورت جواب خدا چه خواهد بود؟
س
شخصی را در نظر بگیرید که همه عمر پیرو یک دین دیگر بوده و در اواخر عمر به مسیح ایمان آورده است . تفاوت او با یک مسیحی مادر زاد در چیست ؟ زیرا طبق ادعای دوستان مسیحی هر دو به بهشت روانه خواهند شد. از آن گذشته، وضعیت یک مسیحی که فقط مسیحی زاده است و به هیچکدام از قوانین مسیح اهمیت نداده، زندگی بی بند و باری را پیش می برد، با یک مسیحی معتقد نیکوکار در کجاست؟
س
همانطور که مشاهده می کنید، اگر نخواهیم حقیقتی به نام زندگی های متوالی
را که ایرادات تناسخ
را نداشته باشد بپذیریم، لاجرم باید به انبوهی از این نوع سوالات، جوابی منطقی بدهیم. این امری است که حداقل در دو دین بزرگ اسلام و مسیحیت ، تا به امروز هیچ کس بدان نپرداخته است.
س
واقعیت آن است که عیسی حقیقتن درباره تولدی دوباره و جسمانی سخن می گوید. زیرا تنها با زندگی های مکرر می توان تجربه لازم برای صعود به خانه پدر را کسب نمود.س
س
" به تو میگویم تا کسی از آب و روح زاده نشود، نمیتواند به پادشاهی خدا راه یابد"س
به چه دلیل عیسی از زاده شدن از آب و روح سخن می گوید. برای پاسخگویی به این معضل، لازم است از تفاسیری چون تعمید آب و تعمید روحی، دور شویم تا واقعیت روشن شود.
س
به عقیده من در اینجا عیسی از جسم و روح سخن می گوید و این دو، دو قسمت تشکیل دهنده هر انسان است . پس این سخن را به دو بخش تقسیم می کنیم:س
س
۱- زاده شدن از آب
در اینجا یک مسئله ژنتیک در میان است و سخن از آب منی می باشد که در مجاری اسپرمی در بیضه های مردانه تولید می شود و باعث باروری تخمک در رحم زنان شده، نتیجتن جنین بوجود می آید. تا اینجای کار بخش ایجاد جسم یا همان بشر
خاکی است. خواهش می کنم با دقت به این فرمایش عیسی مسیح توجه فرمایید.س
س
" آنچه از بشرِ خاکی زاده شود، بشری است. "س
مسلمن از نظر خاکی، آنچه می تواند از بشر
ایجاد شود فقط می تواند جسم باشد که موجودیت آن از ایجاد نطفه در اثر باروی تخمک، توسط اسپرمهای درون آب منی امکان پذیر است.
س
س
۲- زاده شدن از روح
برای تجزیه و تحلیل این امر باید ابتدا به قسمتی دیگر از این گفتگو توجه نماییم.
س
س
" ۸
باد هر کجا که بخواهد میوزد؛ صدای آن را میشنوی، امّا نمیدانی از کجا میآید و به کجا میرود. چنین است هرکس نیز که از روح زاده شود. "س
در اینجا صحبت از ثابت بودن روح است که مانند باد، که نیقودیموس نمی دانست از کجا می آید و به کجا می رود، روح
نیز به جایی می رود و از همانجا باز می گردد، زیرا به دنبال این سخن، عیسی توضیح می دهد:س س
"۱۳هیچ کس به آسمان بالا نرفته است، مگر آن که از آسمان فرود آمد، یعنی پسر انسان"س
پولس در اول قرنطیان در باب پانزدهم، آیه چهل و چهارم چنین می نویسد:س
س
" ۴۴
بدن جسمانی به خاک سپرده میشود و بدن روحانی بر میخیزد. همچنان که بدن جسمانی هست، بدن روحانی نیز وجود دارد "
(سند ۵۱
)س
پس صحبت از یک روح
در میان است که با هربار فرود آمدن از آسمان، مانند باد که نمی دانی از کجا می آید و به کجا می رود (زاده شدن از روح) با جسمی متغیر روبروست که در هر زندگی بسته به ژن پدر و مادر در نتیجه عمل لقاح (زاده شدن از آب) به اشکال متفاوت از زندگی گذشته تولید می شود. نتیجه پسر انسان یا نوع بشر
است.س در اینصورت این انسان
با روحی ثابت که فهم و شعور و درک با اوست و هم اوست که تجربه می کند، با جسمی جدید، در خانواده ای جدید، این امکان را می یابد که اگر تا به امروز به مسیح ایمان نیاورده است، در این زندگی جدید این فرصت را بیابد تا به توصیه کشیشان عزیز بشارتی مسیحی! گوش داده، شانس ورود به بهشت مورد نظر این دوستان را بیابد!
س در این حال و با پذیرفتن آنچه بطور سطحی، فوقن توضیح داده شد، به همه سئوالاتی که در این ارتباط مطرح است پاسخ داده می شود.س
در این حال، بطور سلیس و روان می توان جواب عیسی مسیح به این فرد را، چنین تفسیر نمود:سدر
س
" پس از مرگ، جسم به خاک بر می گردد و روحت به آسمان می رود، پس از آن در یک زندگی دیگر در یک عمل لقاح، در رحم مادری دیگر، یک جسم دیگر بوجود می آید که برای تو در نظر گرفته شده است (زاده شدن از آب) و روح تو که در آسمان است از آسمان فرود می آید(زاده شدن از روح) و یک انسان دیگر می شوی و طی این زندگی های پی در پی که رشد روحی را در بر دارد، امکان بازگشت ابدی به ملکوت اعلی بوجود می آید."
س
همانطور که در سطور پیش گفته شد، در بخش بعدی کتاب، مختصرن به شرح علمی این مطلب خواهیم پرداخت. زیرا همیشه اثبات ادعا برعهده مدعی می باشد.
س
چندین سال پیش در رابطه با عیسی مسیح و زندگی های متوالی در اثبات این امر که عیسی نه تنها از زندگی های پی در پی باخبر بود بلکه بطور ضمنی به برخی افراد آن را می آموخته است، با استناد به تحقیقات گابریل دلان[1]
( ۱۸۵۷ تا ۱۹۲۶) ، که یک محقق برجسته فرانسوی در امور روانشناسی و ارواح، مهندس برق و نویسنده ای سرشناس بود، مقاله ای نوشتم که در آن زمان در وبلاگ شخصی ام با دیگران به اشتراک گذاشته شد.
س
امروز پس از آنکه چهارچوب اصلی کتاب به پایان رسید(اواسط ۲۰۱۷میلادی)، ناگهان بیاد آن مقاله افتادم و با کمی گشت و گذار در میان اسناد و دست نوشته و مقالاتم آن را یافتم . در ابتدا تصمیم داشتم فقط بخشی از آن را در این قسمت که جای مناسبی برای آن می باشد بیاورم، اما متوجه شدم با این کار مقاله ناقص خواهد شد، از اینرو همه آن را با تغییراتی در خور این بخش از کتاب به صورت زیر در این قسمت گنجاندم.
س
لازم به ذکر است که گابریل دلان در کتاب خود هیچگونه سندی در مورد تاریخ تولد و مرگ، شخصیت و اهمیت تاریخی افراد ، آیه های مورد استناد و انجیلهای مربوطه و مطالب مورد ادعای خود ارائه نداده است، از طرف دیگر، نام ها در ترجمه فارسی، همه به فرانسه آورده شده است، از اینرو تا آنجا که توانستم، این افراد و نوشته های مورد بحث را شناسایی کرده، مترادف آن را معلوم نمودم. ضمنن آیه های مربوطه را نیز یافته ثبت کردم. قسمتهای داخل [....] از گابریل دلان می باشد.س
پایان بخش اول مقاله