اگزیستانسیالیزم- انسانگرائی سارتر

       اگزیستانسیالیزم                                                                                              اندیشه آنلاین/آلمان/شماره هفدهم/فصل تابستان  
Existentialism 
انسانگرایی سارتر
(مقاله صوتی در انتهای صفحه)

در تاریخ دوم سپتامبر ۱۹۴۵ جنگ جهانی دوم به پایان رسید و اروپایی را بر جای نهاد که مجموعه ای بود از ساختمانها و راه های تخریب شده، سیستم اجتماعی از هم پاشیده، میلیونها کشته و خانواده های زخم خورده ، فساد ، فحشا و بیکاری لجام گسیخته. گذشته از همه آنچه گفته شد، بر اثر خشونت ،کشتار ، فشار روحی و روانی  اجتماعی و سیاسی، چهارچوب برخی از باورهای دینی و مذهبی سنتی، بشدت تخریب شده بود. این نابسامانی جهانی، متفکران را به این اندیشه سوق می داد که اگر خدایی هست ، پس چگونه نظاره گر چنین فجایعی می باشد. در همین راستا و با همین آرگومنت بود که جمله معروف« آیا خدا انسان را آفرید و یا انسان خدا را» بشدت مورد توجه قرار گرفت و در مجامع ادبی آن روز به کرات تکرار می شد. س
در این میان «ایسم»های زیادی بوجود آمد که برخی وجود خدا را از ریشه و بن مخالف عقل می پنداشتد. این روند فکری تا جایی رشد نمود که تفکراتی چون نهیلیسم را از نوعی جدید رقم زد. س
گرچه نهیلیسم که ملات اصلی فکری آن "بی مفهوم بودن جهان" می باشد را به یکی از حکیمان یونان باستان به نام گرگیاس نسبت      می دهند، اما در واقع این پدیده فکری بعد از جنگ جهانی دوم، ظهوری قابل مشاهده یافت . نیچه، فیلسوف آلمانی قرن نوزدهم میلادی، در تمام طول زندگی خود در مقام مبارزه با نوع قدیمی تر این نوع تفکرات برآمد. وی معتقد بود چنین طرز فکری، اساس اخلاق و دین را از بین خواهد برد و با رشد خود عاقبت جهان را به نابودی خواهد کشاند. س

برخی از متفکران و محققان بر این باور هستند که اگزیستانسیالیزم، فرزند فکری نهیلیسم می باشد که کمی با ملاطفت بیشتری به بررسی جهان پرداخته است. با شنیدن نام این «ایسم»، همه اذهان عامه مردم به سوی ژان پل سارتر[1] (۱۹۰۵ –۱۹۸۰) فیلسوف، نمایش‌نامه‌ و رمان‌نویس و منتقد فرانسوی کشیده می شود، حال آنکه در این راستا و در ایجاد چنین تفکراتی حداقل یک فیلسوف دیگر، اینبار از آلمان، به نام مارتین هایدگر (۱۸۸۹ - ۱۹۷۶) نیز دخیل بوده است. در حقیقت گرایش بسوی عقیده اصالت انسان، در واقع نتیجه کنش و واکنش بسیاری از عقاید از جمله با جهانبینی کمونیسم است. س
گرچه سارتر عضویت هیچیک از سازمانهای کمونیستی را نداشت، با این حال، دیدار وی در سال ۱۹۶۰ با چه گوارا، تاییدی بر گرایش چپ وی محسوب می شد و این امر که، نادیده گرفتن مقوله خدا در جهان اندیشه هایش ، از همین روند فکری و همچنین از اثرات مخرب جنگ نشات می گیرد. س

اساس تفکرات هایدگر بر روی مسئله زمان و یکی بودن دازاین[2] به مفهوم هستی، با زمان بنا شده بود. به عبارت ساده تر او انسان را «دازاین» یا هستی می پنداشت. بدیهی است اساس اندیشه های هایدگر بر روی تفکرات سارتر اثر گذاشته باشد و بالعکس. سارتر معتقد بود اصالت انسان برتر از هر چیز دیگر در جهان هستی می باشد. او در واقع می گفت اگر وجود خدا را نادیده بگیریم و از صفحه محاسبات خود کنار بگذاریم، آنچه از اهمیت ویژه و منحصربفردی برخوردار است، انسان است. س

با این مقدمه، سارتر برای این وجود پر ارزش، وظائفی را در نیز درنظر می گرفت. وی از طرفی همانند کمونیستهای زمان خود بر این باور بود که این تنها انسان است که باید سرنوست خود را تعیین کند و از طرف دیگر معتقد بود که روند پدیده های اجتماعی و اقتصاد و نیروهای برخاسته از این دو، که از حیطئه کنترل انسان خارج می باشند ، بر روند زندگی انسانها بسیار موثر هستند. با نگرشی ژرفتر بر چنین اظهار نظرهایی بود که عده ای از متفکران، وی را به تناقض گویی متهم می نمودند. برای مثال، یکی از فیلسوفان آلمانی مکتب «فرانکفورت» به نام هربرت مارکوزه (۱۸۹۸ - ۱۹۷۹)افکار سارتر را متناقض و ایدئالیستی می خواند و معتقد بود که ایدئآلیسم با واقع گرایی مورد ادعای سارتر همخوانی ندارد و در تضاد است. اعضای مکتب فرانکفورت بیشتر برمسائل جامعه‌شناسی و نظریه های اجتماعی نئومارکسیستی متمرکز بودند و در این راستا به انتقادهایی از این دست  نیز می پرداختند.س
گذشته از انتقادات زیادی که از نحوه ارائه اگزیستانسیالیزم توسط سارتر بر او وارد شد، اصل و ریشه این ادعا که باید سرنوست انسان را بدون در نظر گرفتن نیرویی ماورایی به نام خدا، مورد برسی قرار داد، معتقدان به ادیان را به اندازه کافی برآشفته بود تا یا از اساس اعتنایی به «ایسم» او ننمایند و یا تفکرات او را بطور کلی فاقد ارزش بدانند. س

سارتر تقریبن هفت سال آخر عمر خود را نابینا شد ولی در همان وضعیت نیز با ملاقاتهایی که با اعضای چپگرا و حتی با برخی مقامات بسیار خشن راف[3] داشت، ذهنیت بسیار چپگرای خود را به نمایش گذاشت. س
از اخلاق گرایی فلسفه اگزیستانسیالیزم که بگذریم، این جهانبینی پاسخگوی هیچیک از معضلات فکری اساسی نوع انسان بر روی این سیاره خاکی نمی باشد. به عقیده من این نوع نگرش به جهان، متعلق به سالهای اولیه مابعد جنگ جهانی دوم بود و با تفکرات جدیدی که به مرور در راستای تشریح خلقت و ایجاد نوع انسان مطرح می شوند، تدریجن وجهه آن بی رنگ می شود. س
ژان پل سارتر در سال ۱۹۸۰ میلادی در سن ۷۵ سالگی در بیمارستان بروسه پاریس چشم از جهان فروبست. س
پایان

[1] Jean Paul Charles Aymard Sartre
[2] Dasein به مفهوم هستی. این کلمه آلمانی می باشد.س
[3]RAF فراکسیون ارتش سرخ آلمان و یک اتحادیه تروریستی چپ بسیار تندرو بوده است و از سال ۱۹۷۰به مدت ۲۸سال فعال بود. س

.......................................................
اختصاصی اندیشه آنلاین آلمان
تحقیق و پژوهش: فرامرز تابش
:کد مقاله در آرشیو پلتفرم دانشگاه سیرکمال
hkshkävhmd shvjv
...........................................................
:منابع
اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر
ترجمهٔ : مصطفی رحیمی

مقاله های سیرکمال

زندگی های متوالی-قسمت اول-
تناسخ یا سیر صعودی-قسمت اول-
و مطالبی دیگر

برای مطالعه این مقالات اینجا کلیک کنید


مقاله های جهان هستی

       دوالیسم-قسمت اول -
او و ما -
و مطالبی دیگر

برای مطالعه این مقالات اینجا کلیک کنید


مقاله های متافیزیک

       سه پیشگوئی -
چند پیشگوئی دیگر -
خطرات لژ سیاه -
روح-علم یا خرافات -
موجودات هوشمند سیاره ما-قسمت اول -
و مطالبی دیگر

برای مطالعه این مقالات اینجا کلیک کنید


مقاله های علمی

       IPv6  -
حیات در خورشید -
حیات در فضا -
فیزیک ذرات و مکانیک کوانتم-قسمت اول -
آیا می دانستید؟ -
هک و هکر- قسمت اول -
و مطالبی دیگر

برای مطالعه این مقالات اینجا کلیک کنید

در یوتوب
برای مشاهده فیلم ویدئویی این مقاله، اینجا کلیک کنید.س
..................مقاله های پر خواننده.......................
حجاب اجباری، یک مورد فقهی یا قرآنی؟

پیرامون مسئله حجاب اسلامی، حدود آن و اجباری و یا آزاد بودن انتخاب آن، بحثهای زیادی در حداقل چهار دهه پیش در جریان بوده است. عده ای این مطلب را تنها مخصوص زنان پیامبر و متعلق به صدر اسلام می دانند و عده ای آن را برای زنان مسلمان یک دستور الهی تلقی می کنند که خروج از آن ممکن نیست.س 
در گشت و گذاری در قرآن برای یافتن ریشه و اساس امر حجاب که به نوعی جزو ارکان اصلی اسلام تلقی می شود، به دو آیه از دو سوره مختلف برمی خوریم. در این ارتباط در آیه ۵۹ از سوره احزاب چنین آمده است:س

یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لازْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى‏ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً؛[احزاب/۵۹]س
در مورد آیه فوق ، ترجمه ای که در اکثر پایگاه های اطلاعاتی قرآنی آمده کمابیش چنین است:س
س"اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلبابها خود را بر خویش فروافكنند، این كار براى اینكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است (و اگر تا كنون خطا و كوتاهى از آنها سر زده توبه كنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است."  س

روح، علم یا خرافه؟ 


آزمایش توکیو
در نیمه سال ۲۰۱۰ میلادی محققین ژاپنی دست به آزمایشی زدند که نتایج جالب توجه و حیرت انگیزی در پی داشت. این افراد نقشه ایستگاه های قطار شهری توکیو و حومه را تهیه نموده و بر روی هر ایستگاه بر روی کاغذ، یک قطعه کورن فلکس قرار دادند. در ادامه کار این افراد فقط قطعه کورن فلکسی که بر روی نام شهر توکیو قرار گرفته بود را با قارچ و یا کپک مخاطی آغشته نمودند. این صفحه کاغذی که نقشه ایستگاه های ترن و بر روی آنها قطعات کورن فلکس قرار داشت بوسیله دوربینهای فیلمبرداری قوی تحت نظر قرار گرفته شد و همه آنچه رخ داد فیلمبرداری شد. در انتها، نتیجه کار حیرت آور بود زیرا قارچ مخاطی، بدنبال یافتن غدا، خود را بر روی صفحه کاغذ، درست در جهت و بسوی قطعات کورن فلکس گسترش داده بود و با کمی پیشرفت به سوی جهاتی دیگر که به کورن فلکس ختم نمی شد، بزودی مسیر را اصلاح کرده به طرف اصلی یعنی جاییکه غذا قرار داشت تغییر جهت داده بود. س

  س
شخصیتهای تاثیرگذار
1974- 1895 استاد نورعلی الهی 
قسمت دوم

بخشی از دستاوردهای استاد الهی
حداقل در این تمدن حاضر، آنچه تاکنون در باره جهان هستی و انسان و هدف از آفرینش ارائه شده است در بهترین حالت به پازلی شبیه است که قطعات زیادی از آن مفقود شده است و این امر طرح اصلی را چنان مخدوش کرده است که تشخص آن برای جویندگان حقیقت غیر ممکن است. در این راستا، استاد الهی این قطعات گمشده را یافت و برجای اصلی خود نشاند، طرح را بازبینی نمود، خرافات را از حقایق جدا کرد و طرح اصلی و بی پیرایه و عاری از خرافه را ارائه داد. س
باید در نظر داشت این مهم، امریست که در گرو چند عامل تعیین کننده می باشد. س
-اول آنکه شخصی که قادر به ایجاد چنین تغییراتی باشد، باید از تقرب چشمگیری به مبدا خلقت برخوردار باشد.س-
-دوم آنکه قادر و مجاز باشد در بعد معنوی به تحقیقات بپردازد، مشاهدات خود را درک کند و بتواند آنها را در قالبی قابل فهم برای انسان، ارائه دهد.س-
  
س
شخصیتهای تاثیرگذار
1974- 1895 استاد نورعلی الهی  
قسمت اول

استاد نورعلی الهی در تاریخ ۱۹ شهریور ۱۲۷۴ شمسی، مطابق با ۱۱ سپتامبر ۱۸۹۵ میلادی در یک خانواده باستانی معنوی شناخته شده، در قریه کوچکی به نام جیحون آباد در بخش دینور شهرستان صحنه واقع در استان کرمانشاه دنیا آمد. پدر استاد الهی، از بزرگان و از اقطاب و ملاکین گروه عرفانی اهل حق بود. در چنین فضایی استاد در خردسالی با مبانی معنویت و مخصوصن موسیقی عرفانی آشنا شد و در همان اوان کودکی به یکی از چیره دست ترین تنبورنوازان مبدل گشت. در همان سالها و دوران بعد، وی به یادگیری و نواختن سازهای دیگر ، از جمله تار ، سه تار ، ویلون ، دف و نی نیز مبادرت ورزید. س
استاد در دستگاه قضایی ایران به شغل قضاوت در دادگستری اشتغال داشت. وی در تمام عمر خود، از جمله به مطالعه در امور ادیان و مذاهب و عرفان برخاسته از این ادیان مشغول بود. این امر همراه با کشفیات معنوی وی در اثر ریاضات ممتد که بخشی از آن زیر نظر استاد و پدرش به انجام رسیده بود، مایه کار بزرگی شد که او در زمانهای بعد آن را جوهرکشی ادیان نامید. س
..................و همچنین.......................
Share by: