همان اوایل آشنایی با راه استاد، به علت خونریزی شدید معده که بر اثر جراحتی نسبتن بزرگ در جداره معده ام پدید آمده بود. در بیمارستان بادگودسبرگ
واقع در شهر بن در کشور آلمان، بستری بودم. یک روز هنگام غروب ، ناگهان اصوات ناشی از محیط ، رفته رفته از بین رفت و همه جا آرام شد . ناگهان استاد را در کنار تخت خود یافتم. او از من پرسید : «چه شده است؟ چرا بستری شده ای» جواب دادم : « خودتان بهتر می دانید». پس از آن وی دست خود را روی شکم من گذاشت و اظهار داشت «چیزی نیست میتوانی به خانه بروی»
. باید به یاد داشت . استاد الهی
سال ها قبل از این واقعه از دنیا رفته بودند. آنچه در ادامه گفتگو به میان آمد. امری است خصوصی و در آنچه من قصد انتقال آن را به خواننده دارم بی تاثیر است. روز بعد به پزشکانی که به بالینم آمده بودند گفتم که میخواهم به خانه بروم. آنها با تعجب به یکدیگر نگریسته برایم توضیح دادند که یک زخم بزرگ در جداره معده ام وجود دارد. اما پس از آن که اصرار و پافشاری مرا در ترخیص از بیمارستان مشاهده کردند، به من یادآوری نمودند که اگر به خانه بروم و اتفاقی بیافتد، که طبق نظر آنها حتمن می افتاد، بیمه به هیچ وجه مخارج درمان را نخواهد پرداخت و خط و نشان هایی از این نوع. اما اثری که استاد بر روح من گذاشته بود خیلی بیشتر از اثری بود که وی روی جسم من نهاده بود. طوری که تمام این جهان هستی با همه شکوه و جلالش برایم به اندازه یک دانه شن ارزش نداشت و جان و جسمم کمتر از آن . ساعتی بعد، پس از کشمکشهای بسیار، بعد از آنکه آنها مرا در این امر جدی دیدند، از من خواستند برگه ای را امضاء کنم که در آن می بایست تایید میکردم که به دلخواه خود بیمارستان را ترک میکنم و دوم آنکه از من خواسته شد برای بار آخر سونوگرافی شوم که من مسلمن آن را پذیرفتم. در اتاق مخصوص اولتراشال ، پزشک مربوطه با دستگاه اکوی خود بارها و بارها تمام زوایای معده ام را از روی شکم باز بینی نمود، اما هیچ گونه اثری از آن زخم کذایی روز پیش نیافت، زیرا دیگر زخمی آنجا نبود. برای یک متخصص اروپایی ، مخصوصن یک آلمانی که تنها با فاکتهای قابل دید و بر طبق آنچه در دانشگاه آموخته و با اتکا به دارو و عمل جراحی و دستگاه های تکنیکی کار میکند، درک اتفاقی که افتاده بود ممکن نبود و این امر او را می آزرد ، این چیزی بود که من در چشمان او بوضوح می خواندم .س لازم به ذکر میباشد که این زخم دیگر هرگز بازنگشت و مدتی پس از آن معده دردی که همیشه به آن دچار بودم نیز درمان شد.س
تجربه دوم معنوی
در جای دیگر کاری داشتم که می بایست انجام می دادم. ناگهان استاد ظاهر شدند درحالی که هر دو کف دستشان را رو به هوا گرفته بودند . وی بر روی کف یکی از دستهایش انرژی هایی سیاه تا تیره قرار داشتند و در کف دست دیگرش ، انرژی های روشن تا انواع رنگها. استاد با بازی هایی که با این نیرو ها می نمودند ، باعث تغییر و تبدیلات زیادی در جوهر آنها می شدند، طوری که به مرور رنگ این انرژی ها تغییر یافته و در نهایت از آن کف دست استاد به کف دست دیگری انتقال می یافتند که نیرو های روشن در آن قرار داشتند . در همین حال استاد به من فرمودند :س
"از بین بردن نیرو های ظلمت کار ساده ای است، شاهکار آنست که این نیرو ها به نیرو های مثبت تبدیل شوند .این روش کار ماست "
با این درس ، پیام او را دریافتم و دانستم چه باید کرد. ........ .س
استاد الهی
در پنچ مقاله پیش، سعی بر آن بوده است تا شخصیت ظاهری و باطنی او، آنطور که من درک کرده و فهمیده ام، مورد بررسی قرار گیرد. در این قسمت فقط به بخشی از آثار و دستاوردهای وی بطور گذرا و اجمال اشاره میشود.س
آثار استاد الهی
الف) کتابهایی که بوسیله خود او نوشته شده و به چاپ نیز رسیده اند ، مانند برهان الحق ، معرفت الروح و حاشیه بر حق و الحقایق .س
ب) کتابهایی که بوسیله خود او نوشته شده ولی هنوز به چاپ نرسیده اند ، مانند کشف الحقایق ، ترجمه و تفسیر کلام سرانجام، مجمع الکلام ، رساله جشن حقیقت و حقیقت الاسرار.س
پ) کتبی که در مورد آموزشها ، زندگی و آثار موسیقیایی وی به رشته تحریر در آمده اند ، مانند روح نغمات و آثار الحق.س
ت) تنبور نوازی استاد الهی که در قالب سی دی در دسترس همگان قرار دارد.س
یک نکته کوچک در ارتباط با موسیقی استاد اینکه، نوآوری او در مورد اضافه نمودن یک سیم به دو سیم سنتی ، نوای جدیدی به این ساز بخشید و از آن به بعد همه تنبور ها سه سیمی ساخته می شوند.س
ث) کتابهایی که در ارتباط با دروس وی و بر آن اساس نوشته شده اند ولی هنوز انتشار نیافته اند ، مانند «زیست شناسی بعد دوم» ، «آفرینش از دیدگاه استاد الهی، فیزیک نوین ذرات»، «دانشگاه سیرکمال استاد الهی»، ،«انسان از دیدگاه استاد الهی» وغیره. (همه مقالات ارائه شده در این سایت اینترنتی، برگرفته از همین کتابهای نامبرده شده می باشند).س «Biologie der Quantendimension»
بخشی از دستاورد های استاد الهی
این بخش را می توان به سه دسته تقسیم نمود:س
بخش اول شامل دستاورد های او برای عموم انسانهاست.س-
بخش دوم مربوط میشود به گروه عرفانی اهل حق .س-
بخش سوم در ارتباط با شاگردان و دانش پژوهان راه او میباشد .س-
بخش اول -دستاورد های استاد الهی برای بشریت
اگر بتوان همه داستان های کتب دینی و همه تعلیمات پیامبران ، فلاسفه ،حکما و عرفا را جمع آوری کرده، زوائد را از نتیجه کار زدوده ، کنار هم بچینیم ، آنچه به دست خواهد آمد حتی قادر به توضیح صحیح، بدون خرافه و گزافه، بدون گوشه های تاریک و تعریف نشده و مطابق با اصول و منطق، عقل و مخصوصن قابل تعریف و تشریح با علوم طبیعی یکی از معضلاتی که همه افراد یاد شده فوق در قرون و اعصار گذشته تا حال با آن دست به گریبان بوده اند، نخواهد بود. ادعای من در این کتاب(مقاله) آنست که استاد الهی تنها شخصیتی میباشد که به این مهم دست یافت و مشکلات یاد شده فوق را حل نمود.س
این امر در ابتدا ، یک ادعای بسیار بزرگ و هولناک به نظر می آید ، زیرا در قانون خرد ، هر کس موظف است تا ادعای خود را با شرایط یاد شده فوق اثبات نماید، در غیر این صورت ، فرد مدعی از محدوده عقلا خارج و به زباله دانی مدعیان بی علم و عالمان پوشالی رها خواهد شد. در کتاب(مقاله) حاضر، اثبات ادعای فوق، تنها با تشریح فقط یکی از دستاوردهای استاد الهی ، یعنی تشریح مقوله «انسان کیست» ، با شرایط نام برده شده فوق، بدست خواهد آمد .س
لازم به تذکر است که، آنچه استاد الهی به ارمغان آورده است هر دو بعد مادی و کوانتمی همه اجزای جهان هستی، از جمله موارد زیر را شامل میشود :س
س۱-یک انسان از چه ابعادی ساخته شده است؟ هر کدام از این ابعاد از چه اجزایی ساخته، تشکیل می شوند؟ ساز و کار آنها چگونه است؟ این اجزا چگونه با هم در تعامل و همکاری میباشند؟هدف از ایجاد انسان چیست؟ وظایف انسان در خلقت خود چیست؟ تشریح کامل مراحل خودشناسی و شناخت مبدا خلقت ، سرنوشت او چگونه رقم می خورد؟ مفهوم مرگ برای انسان چیست؟ انتهای راه به کجاست؟ ارتباط انسان با خدا از چه طریق می باشد؟ و غیره.س
س۲- تشکیلات مادی و کوانتمی جهان هستی
در تشکیلات مادی حداقل همین کره زمین ،استاد به نحوه ایجاد جمادات، گیاهان و حیوانات می پردازد و تغییرات و تبدیلاتی را که در این راستا بوقوع می پیوندد، تشریح می نماید.س
ایجاد یک روح کامل ، که شاهکار بی بدیل دنیای ماده بوده و نتیجه فعل و انفعالاتی می باشد که قرنها بطول انجامیده و همینطور دلیل ایجاد آن ، از مقوله های دیگری است که استاد به توضیح آن می پردازد . این روح را وی ، روح بشری نامیده است.س
س۳- سیر کمال همه موجودات ، از جمله نحوه سیر کمال نوع انسان، تشریح انواع سیر کمال در سیاره زمین و برزخ ، زمان تعیین شده برای سیر کمال روحی، تضعیف کنندگان و تقویت کنندگان سیر کمال و مراحل رشد در سیر کمال روحی.س
س۴- توضیح و تشریح جهان های نیمه مادی که برزخ کروات میباشد . تشریح محیط برزخ . نحوه ادامه حیات ارواح در برزخ. نحوه ادامه سیر کمال در برزخ . امتیازات برزخ نسبت به جهانهای مادی مانند سیاره زمین و غیره . تشریح جهانهای نور و ظلمت . وظیفه هر کدام از آنها و هماهنگی آنها با یکدیگر ، تشکیلات جهان های مادی . تشریح نوع موجودات برخی از سیارات دیگر و همینطور موجودات سیاره زمین که با چشم به رویت نمی آیند و تشریح زندگی آنها .س
بخش دوم- دستاورد استاد برای گروه عرفانی اهل حق
استاد با تالیف کتاب برهان الحق . چهار مشکل اساسی را حل نمود:س
اول:
او یک سورس معتبر در مورد مبانی اعتقادی گروه عرفانی اهل حق ارائه داد که بر طبق آن هر اهل حق قادر است به سهولت به اصول مربوط به مسلک و آیین خود پی برده، از سردرگمی در این مورد نجات یابد. برخی از این مبانی که در کتاب یاد شده فوق تشریح شده اند عبارتند از:س
س -اهل حق کیست. فرق ما بین اهل حق واقعی و اهل حق ظاهری چیست؟
س -ریشه اهل حق
س -مرام اهل حق
س -اصول عقاید اهل حق
س -مقدسات اهل حق
س -ارکان اهل حق
س -تشکیلات و آداب و رسوم عبادی اهل حق
س -توضیح و تشریح اصلاحات رایج میان اهل حق و مطالب بسیاری از این دست.س
دوم:
استاد با چاپ این کتاب ، راه افترا و تهمتهایی که به گروه عرفانی اهل حق زده می شد را سد نمود.س
اساس این تهمت ها بیشتر در این امر نهفته بود که اهل حق تا آن زمان ، آیین خود را پنهان نگه میداشت، از این رو آنچه جسته و گریخته از پس پرده نمایان بود ، تحریف می شد.س
دلیل دیگر آن بود که اهل حق ، خود از مبانی این مسلک عمومن بی خبر بود و اگر سوالی از آنها می شد ، جواب صحیح و قانع کننده ای در دست نداشتند و این امر ، سائل را به اشتباه می انداخت . چنانکه عده ای این گروه را علی الهی و یا نصیری و یا حتی شیطان پرست تلقی می نمودند و تا قبل از چاپ برهان الحق ، کسی وجود نداشت که بتواند از طریق ارائه مستند حقایق ، این عقاید را اصلاح نماید.س
سوم:
از آنجا که افراد معتقد به این سلسله عرفانی ، در چندین استان ایران ، از جمله استان کرمانشاه، کردستان و آذربایجان و حتی در کشورهای دیگر مانند عراق و ترکیه پراکنده بوده و همانطور که گفته شد از ریشه و مبانی اعتقادی اهل حق عمومن بی خبر بودند ،از این رو در انجام مراسم عبادی خود دچار اختلاف نظر می شدند . استاد با تعیین زمان و نحوه صحیح انجام این عبادات و صرف نذورات ، امکان رفع این اختلافات مابین اهل حق و یکپارچگی این جماعت را فراهم آورد .س
چهارم :
این کتاب منبع و سندی کاملن قابل اعتماد برای پژوهشگران ایرانی و خارجی می باشد که در صدد تحقیق در مورد گروه عرفانی اهل حق هستند. قابل اعتماد بودن آن نیز مرهون تحقیقات ریشه دار استاد در ادیان رسمی و همچنین در تملک نسخه کمتر مخدوش شده کلام سرانجام می باشد . کتاب نام برده ، اثری است از مؤسس این مسلک عرفانی که مربوط می شود به حدود شش و نیم قرن پیش . دوم آنکه کتاب برهان الحق چنان جامع به مسائل یاد شده در بند اول پرداخته است که جای هیچ گونه بحثی باقی نگذاشته است ، زیرا در هر موردی، مستندات آورده شده است.س
س۳- دستاورد های استاد الهی برای محققان و پژوهشگران و همین طور دانشجویان این راه.س
س
۱- بنیان گذرای دانشگاه سیر کمال یا طب روح
این دانشگاه، تا آنجا که من میدانم ، فعلن در قالب کلاس های درسی در اکثر کشور ها و در بسیاری از شهر های مطرح جهان در اختیار عموم قرار دارد، اما در آینده ای نزدیک ، دروس معنوی این دانشگاه به شکل یک رشته تحصیلی در دانشگاه های رسمی جهان تدریس خواهند شد .س
در این دانشگاه افراد با سوابق و درجات روحی متفاوت مشغول آموزش می باشند .س
شاهکار استاد در این دانشگاه آن است که وی افرادی با خاستگاه نور و ظلمت هر دو را بکار گرفته ، رشد می دهد . همین طور افرادی که ضرب الاجل آنها تمام شده و یا رو به اتمام است . اشخاصی که شاید هیچ قدرت معنوی دیگری حاضر به کار با آنها نباشد . در صورتی که هر کدام از این افراد به کمال روحی دست یابند ، می توان بدون غلو ادعا نمود که معجزه ای تمام عیار رخ داده است. در این مسیر ، استاد به غیر از آنکه دانشجوی معنوی را آموزش می دهد تا اصول اولیه را درک کند . در مسیر رشد روحی ، او را با انواع متدهایی که من آن ها را „ روش های کوانتمی „ نام نهاده ام پشتیبانی نموده، در مسیر این راه پر پیچ و خم به پیش می راند. این روش ها در مورد افراد گوناگون ، متفاوت است.س
برای مثال وی در این رابطه می گوید:س
س
"......شاگردان این راه ، برای سیر کمال تربیت می شوند. من عمدن جلوی سیر و مکاشفاتشان راه می گیرم زیرا این چیز ها مثل مواد مخدر برای روح اند ، یعنی همان لحظه تولید نشاه و سرور می کنند ولی کم کم آنها را معتاد نموده متوقفشان می کنند و دیگر نمی تواند به سیر کمالشان ادامه دهند......"س
گذشته از سالکان و مریدان استاد الهی که از ملیتهای گوناگونی می باشند ، دانش پژوهان و محققین مستقل می توانند در آثار وی گنجینه ای از اطلاعات معنوی بیابند که آنها را در تحقیقاتشان در امور مختلف ، از جمله عرفان، یاری خواهند داد.س
حقایق نهفته در این آموزش ها در آینده ، به مرور توسط افراد ویژه ای که مورد تایید او باشند، جهان علم و صنعت و هنر را شخم زده از اساس دگرگون خواهند ساخت ، طوریکه پیشرفت علوم امروز در آن روز ، بس کوچک و ابتدایی به نظر خواهد آمد.س
س
۲- اصلاحات معنوی
استاد با اصلاحات متعدد معنوی در ارتباط با سیرکمال روحی نوع انسان ، این مسیر را هموار نموده و با ارائه حقایق و لزومات و اصول سیر کمال و زدودن فروعات دست و پا گیر که هرگز در امر رشد روحی مؤثر نبوده اند و همینطور با فیلتر نمودن خرافات از اصول ، امکان دسترسی به کمال را شتاب بخشید. بدیهی است این امر در گرو درک و اجرای این اصول توسط دانشجویان است.س
س
" قدر این راه را بدانید که یک روز آن هزار روز و یک سال آن هزار سال، سالک را پیش می برد بدون آن که حقیقتن آن زحمت را کشیده باشد" استاد الهی
از دیگر اصلاحات در آن راستا ، می توان حذف «تنبیه»، که همیشه در همه ادوار ، بخش جدایی ناپذیر قوانین سیر کمال بوده است نام برد. تعدیل یا کاملن بر طرف نمودن عکس العمل ، برای برخی افراد با سابقه ای کاملن شکننده و یا در جهت مخالف ، برای افرادی با رشد روحی مناسب و قابل قبول ، در محدوده همین مقوله می باشد.س
یکی از مشخصه های ویژه این راه که آن را از دیگر نِحله های فکری عرفانی متمایز می سازد، آن است که در دانشگاه سیر کمال ، سوگواری و عزاداری تحت هیچ عنوانی راه ندارد، زیرا در اینجا اعتقاد به مرگ رایج نیست و مرگ دارای تفسیر دیگری می باشد .س
استاد الهی در تاریخ بیست و هفتم مهر ماه ۱۳۵۳ شمسی مطابق با نوزدهم اکتبر ۱۹۷۴ میلادی در تهران رحلت نمود . شاگردان او در هشتگرد ، مقبره ای به یاد او بنا نمودند که چندین سال بعد، پس از انقلاب اسلامی در ایران ، بوسیله افرادی معلوم الحال تخریب شد . این افراد قصد توهین به جنازه را داشتند، اما پس از تخریب سنگ بنای بتونی ، مقبره را خالی از قالب فریکی او یافتند. مدتی کوتاه پس از آن دوستداران و شاگردان وی دوباره مقبره جدیدی در همان محل بنا نمودند که هنوز در انتهای کوچه باغ باصفایی به نام کوی نور ، محل توجه اهل دل ، توریست و شاگردان او به مبدأ حقیقت می باشد . یادش گرامی باد.س
این بخش را با یکی از گفتار های وی در همین رابطه ، به اتمام می بریم.س
” تا مقام هفتن ، جسم به آسمان میرود و در دنیا باقی نمی ماند ، پایین تر از مقام هفتن ، جسدشان در دنیا می ماند اما نمی پوسد ….“
تصور می کنم دیگرمقاله ای در این راستا، در بخش شخصیتهای تاثیرگذار، ارائه نشود. برای خوانندگان فهیم و فرهیخته که بدنبال حقیقت می گردند، مقالاتی دیگر به ویژه در بخش علوم تلفیقی
استاد الهی، ارائه خواهند شد که پاسخگوی روح تشنه آنها برای دستیابی به کنه تعلیمات استاد الهی می باشند.س پایان قسمت ششم (قسمت آخر)س
.......................................................................................................
در یوتوب
. زندگی، آثار و دستاوردهای استاد، صوتی-تصویری کلیک
کنید