نقد ادبی
نگاهی به رمان «سیذارتا» نوشته هرمان هسه
هرمان هسه در رمانش با نام «سیذارتا» به شرح زندگی دو جوان برهمن پرداخته است. شخصیت اصلی رمان که سدهرتها نام دارد همراه با دوستش گوویندا پیش مرتاضان میرود و بعد از مدتی روانه دیدن بودا گوتاما میشود. سدهرتها برخلاف دوستش مرید بودا نمیشود و تعلیمات او را کافی نمیداند زیرا فکر میکند که دیگر به معلم نیازی ندارد. او از مرتاض بودن دست میکشد و به عشق جسمانی و پول جمع کردن رو میآورد.
س
سدهرتها با قمار کردن زندگی نامناسبی در پیش میگیرد و در حالی که صاحب فرزند شده از شریک زندگیاش جدا میشود و به قایقرانی در یک رودخانه میپردازد و اسرار رودخانه را از یک پیرمرد قایقران یاد میگیرد.
س
در پایان رمان شریک زندگی او میمیرد و فرزندش از نزدش فرار میکند و دوست قدیمیاش گوویندا دوباره او را میبیند.س
هسه در این رمان نظرات فلسفیاش را درباره زندگی مرتاضان و مردم عادی آورده است. از نظر او جهان یکپارچه و دارای وحدت وجود است و میتوان صداهای مختلف را از آب یک رودخانه شنید و اسرار زندگی را از آن یاد گرفت.
س
اگر چه موضوع رمان سیذارتا موضوعی سنتی است و فرهنگ سنتی در میان مرتاضان را شامل میشود اما این رمان نوشتاری سنتی نیست و به دلیل پرداختن نویسنده به رفتارها و حالات روحی شخصیتها رمانی مدرن محسوب میشود.س
تفاوت افکار سدهرتها شخصیت اصلی رمان با دیگر مرتاضان در توجه او به زندگی مردم عادی وجذب شدناش توسط آنها میباشد. شکگرایی او عامل اصلی در انتخاب راه زندگی اش است.س
نهیلیسم و رئالیسم دو دیدگاه مختلف هستند که میتوان در این رمان آنها را بررسی کرد. پوچگرایی سدهرتها و رسیدن او به ایده خودکشی وجه نهیلیستی رمان است اما واقعگرایی او در زندگی و توجهاش به بعد مادی زندگی وجه رئالیستی رمان را تشکیل میدهد.
س
هسه بر خلاف کافکا و دیگر نویسندگان نهیلیست پوچگرایی را در رماناش به عنوان وجه غالب برنگزیده و شخصیت اصلی در رمان او از نهیلیسم فرار میکند. نویسنده ناامید شدن آدمی را شرط لازم برای شروع زندگی جدید و امیدوارکننده برای او میداند. بنابراین نهیلیسم وجه غالب در رمان سیذارتا نیست.
س
تکرار حوادث از مهمترین موارد مورد نظر نویسنده است. آنچه سدهرتها با پدرش میکند پسرش سر خودش میآورد و هر سه نسل با نارضایتی پدران و اصرار پسران از هم جدا میشوند.س
نثر رمان نثری ساده است و پیچیدگی روایی در آن دیده نمیشود.
س
نویسنده در نوشتن این رمان محتواگرایی را مورد توجه خود قرار داده و از پرداختن به فرم و ساختار روایی خاص دوری کرده است.س
زبان نمود اصلی در نحوه زندگی آدم هاست. با این وجود میبینیم که نویسنده زبانی متفاوت را برای مرتاضان در نظر نگرفته و متفاوت کردن شخصیت ها از نظر نوع زبانهای به کار رفته مورد نظر او نبوده است.س
رمان دارای پایانبندی مناسبی است و نویسنده با رساندن شخصیت اصلی رمان به ناکامیها و امیدهای دوباره رمان را به پایان رسانده است.س
مقاله ای ارسالی از خانم دکتر ترانه جوانبخت
محقق ارشد و مدرس در دانشگاه مونترال، پلیتکنیک مونترال
دانشگاه کبک در مونترال و مدرسه عالی فناوری
محقق دانشگاه (در رشتههای فیزیک، شیمی، زیستشناسی، فناوری نانو ، مهندسی پزشکی، هوش مصنوعی، برنامهنویسی کامپیوتر و علوم شناختی)، نظریهپرداز فلسفه (در شاخههای متافیزیک، منطق، معرفتشناسی، فلسفه تحلیلی، فلسفه اخلاق، فلسفه سیاسی، فلسفه ذهن، فلسفه زبان، زیباییشناسی)، نویسنده کتابهای دانشگاهی، نقاش، مجسمهساز، آهنگساز، رماننویس، داستانکوتاهنویس، نمایش نامه نویس، فیلمنامهنویس، شاعر، مترجم، منتقد ادبی، عکاس، داور همتراز، فعال حقوق بشر و جنبش زنان، رئیس و موسس انجمن جهانی زنان. س
kähid fi vlhk sdchvjh_k,aji ivlhk isi :کد آرشیو فصلنامه
:منبع
سیذارتا- هرمان هسه- ترجمه امیر فریدون گرگانی- انتشارات فردوس- ۱۳۸۱- تهران.س