زند گا نی یک روزنامه نویس
ابولقاسم پاینده در سال ۱۲۹۲ خورشیدی درروستا ی جوزان از توابع نجف آباد اصفهان چشم به جهان گشود. تحصیلات مقدماتی را در نجف آباد ، و صرف و نحو عربی و فقه اسلامی و فلسفه را در اصفهان آموخت .
س
او دارای هوش و حافظه خوبی بود . زیاد می خواند ، هر چه را هم که می خواند به خاطرمی سپرد و به موقع از آن استفاده می کرد. این هم دلیل دیگری بود برای موفقیت در کار روز نامه نویسی .
س
ابوالقاسم پاینده کار مطبوعاتی را از سال ۱۳۰۸ درروز نامه ( عرفان ) اصفهان آغاز کرد. این روزنامه که به مدیریت احمد عرفان منتشر می شد ، یکی از بهترین روز نامه های شهرستانهای ایران در زمان خودش بود . پس از چندی پاینده به تهران رفت و در روزنامه های ( شفق سرخ ) علی دشتی ، و ( ایران ) زین العابد ین رهنما به کار پرداخت و در همان زمان در وزارت پست و تلگراف و تلفن هم استخدام شد ، اما چون این کار به مذاق او خوش نمی آمد ، خود را به وزارت ( معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه ) که وزارت آموزش و پرورش خودمان باشد منتقل کرد .
س
پاینده چندی هم به عنوان سرد بیر مجله ( تعلیم و تربیت ) به کار پرداخت . مد تی هم د بیر فرهنگستان ایران شد و چون علی دشتی به ریاست ( اداره نامه نگاری ) منصوب شد ، او را با خود به آنجا برد ........ .س
پا ینده بعد از سوم شهریور ۱۳۲۰ در همان حال که شغل دولتی داشت به نویسندگی در مطبوعات هم مشغول شد ، تا آنکه در
سال ۱۳۲۴ امتیاز هفته نامه صبا را گرفت که بعد به صورت مجله در آمد و تا سال ۱۳۳۰ به طور مرتب منتشر شد . مجله صبا در زمان خود یکی از پر تیراژترین مجله های کشور بود ودر هیأ ت تحریریه آن نویسنده ها و مترجمان مشهوری مانند شجا ع
الد ین شفا ، ایرج مستعان ، دکتر حمید احمدی ، جلال نعمت اللهی ، محمد زرنگار، حسن فرا مرزی، محمود رجا ء ، فضل الله جلوه ، رضا عزیزی ، و امیر حسین صد ری پور با پاینده همکاری می کرد ند . این قوی ترین کادری بود که مجلا ت ایران تا آ ن زما ن به خود د یده بودند . صبا در آن زمان تنها مجله ای بود که هیأ ت تحریریه آن به طور منظم جلسه تشکیل می دادند و نقد و بررسی مطالب مجله می پرداختند .
س
عاقبت یک اشتباه
انتشار مجله صبا مصاد ف بود با ماجرای پیشه وری در آذربایجان و نخست وزیری قوام السلطنه در تهران . صبا در این دوره بیشتر از سایر مجله های هفتگی به سیاست می پرداخت و چون یک مجله دست راستی بود ، به حزب توده ایران ، به حزب دمکرات آ ذربایجان ، به مظفر فیروز معاون نخست وزیر ، به سید جعفر پیشه وری مدیر روز نامه ( آژیر ) که نخست وزیرآذربایجان شده بود ، به غلام یحیا دانشیان ، به ژنرال پناهیان ، به رهبران حزب توده و به ... و به ... شدیدن حمله می کرد . صبا ، مظفر فیروز را ( بو قلغا لک ) می نامید ، اسمی جعلی که پا ینده آن را از تر کیب قسمتی از دو کلمه ( بو قلمون ) و ( شغالک ) ساخته بود .
س
بعد از ۲۱ آذر ۱۳۲۵ و گریز پیشه وری به شوروی ، احزاب چپ دچار ضعف شدند . ابو القاسم پاینده از این وضع برای حمله بیشتر به گروههای دست چپی استفاده کرد و تا روزی که مجله صبا در اثر غفلت یکی از نویسنده ها بهانه به دست مخالفان داد تا ضربه های او را با شدتی بیشتر پا سخ دهند ، به این کار ادامه می داد .
س
پا ینده و آثار او
فعالیتهای ادبی ابوالقاسم پاینده را باید به دو قسمت تقسیم کرد ، تر جمه – نگارش . پا ینده فعا لیتهای ادبی اش را با ترجمه شروع کرد . او قبل از اتشار صبا ( در سال ۱۳۲۴ ) و بعد از تعطیل صبا ( در سال ۱۳۳۱ ) کتا بهای مذهبی ، اخلا قی و تاریخی متعددی را از عربی به فارسی بر گردانده بود .
س
پاینده چون عربی را در حوزه های علمیه فرا گرفته بود ، در ترجمه متون عادی به اشکال برخورد نمی کرد . کتابهایی که پاینده از عربی به فارسی ترجمه کرد عبارتند از «نهج الفصاحه » ، مجموعه کلمات قصارحضرت پیغمبر( ص) در ۲ جلد، « تاریخ سیاسی اسلام » در۳ جلد ،« مروج الذهب و تنبیه و الاشراف »علی بن حسین مسعودی، « درآغوش خوشبختی» و «در جستجوی خوشبختی» ، هر دو از لرد آویبوری و ۱۶ جلد ترجمه ( تاریخ طبری ) از محمد بن جریر طبری ، و بالاخره ترجمه قرآن مجید که در سال ۱۳۳۶ برنده جایزه سلطنتی بهترین کتاب سال شد .
س
ابوالقاسم پاینده تا مد تها فقط به عنوان مترجم ، مؤلف و روزنامه نگارشناخته شده بود . در سال ۱۳۳۷ با انتشار مجموعه داستانی به نام « سینمای زندگی » فعالیت خود را به عنوان نویسنده آغاز کرد . بیشتر این داستانها قبلن در مجله های سخن ، تماشا و روزنامه کیهان چاپ شده بود . انتشار این کتاب در آغاز توجه کسی را جلب نکرد ، معتقدان و روشنفکران زمان آن را ند یده گرفتند ، حتا زحمت مطالعه ونقد و بررسی آن راهم به خود ندادند . تا آنکه احمد شاملو شاعر معاصر آن را در مجله سپید و سیاه به عنوان یک شاهکار اد بی و بهترین مجموعه داستانی که تا آن زمان به زبان فارسی نوشته شده بود معرفی کرد . تنها ایرادی که شاملو به این کتاب گرفت نام آن بود که به عقیده او درآن کج سلیقگی به کار رفته بود.این انتقاد مورد توجه نویسنده قرار گرفت و در چاپهای بعدی ، نام کتاب را به ( ظلمات عدالت ) تغییر داد .
س
کتاب سینمای زندگی یا ظلمات عدالت حاوی داستانهای طنزآمیزی از خاطرات دوران کودکی نویسنده است . بعد از این کتاب ، پاینده کتابهای دیگری هم با نام « دفاع از ملا نصرالدین » و « جناب دکتر ریش » منتشر کرد .
س
پاینده از نظر سبک داستا ن نویسی پیرو سبک همشهری خود سید محمد علی جمالزاده بود . او در ظلمات عدالت با قلمی شیرین و طنز آمیزبه شرح ماجراهای دوران کودکی خود از روستای جوزان و شهر نجف آباد اصفهان می پرداخت . ایراد کار پاینده در داستان نویسی ، عدم آشنایی او با سبک داستان نویسی جدید بود . پاینده در نوشته های خود گاهی به پرگویی های غیر لازم می
پرداخت و جملات و پاراگرافهای طولانی به کار می برد. ( جناب دکتر ریش ) یک کتاب طنز و انتقادی است. نویسنده با قلمی گزنده روابط پزشک و بیمار را در زما ن خود ش مورد انتقاد قرار می دهد .
س
در داستانهای کوتاه پاینده گاهی عدم هماهنگی به چشم می خورد ، بعضی از داستانها ۲ تا ۳ صفحه از کتاب را می گیرد. در حالی که تعدادی از این داستانها ی کوتاه از ۶۰ صفحه هم زیاد تر است .
س
با وجود تعریف کم سابقه ای که شاملو از کتاب سینمای زندگی پاینده کرد، هنوز جامعه ادبی ایران پاینده را به عنوان یک داستان نویس نپذ یرفته است . شهرت او بیشتر به عنوان یک مترجم و روزنامه نگار است تا یک نویسنده .
س
در باره ترجمه های ابوالقاسم پاینده زیاد بحث شده . بعضی آنها را تحسین می کردند ، ولی عده ای به ترجمه های او ایرادهایی داشتند . از جمله در باره ترجمه تاریخ طبری شنیدم که می گفتند ترجمه دیگری لازم دارد. ترجمه قرآن مجید پاینده در زمان خود مورد تحسین فراوان قرار گرفت و برنده جایزه شد ، اما استاد محمد فرزان در مجله ( یغما ) از ترجمه پاینده ایرادهایی گرفت که بسیاری از صاحب نظران آن را تأ یید کردند. متأسفانه بنا به نوشته زنده یاد حبیب یغما ئی ، پاینده به جای آنکه از این ایرادها استقبال کند ناراحت شد و پیغامهای تندی برای فرزان و حبیب یغمائی فرستاد . استاد فرزان که اهل جد ل و جدال نبود ، دنباله بحث را نگرفت و نقد او نا تمام ماند . در نتیجه پاینده فرصت نیافت کار بزرگ خود را اصلاح کند .
س
این ایرادها نباید مانع از آن شود که در باره محاسن کار پاینده خاموش بمانیم . مقدمه ای که او بر ترجمه قرآن مجید نوشت به تصد یق صاحب نظران یک اثر ما ندنی در تاریخ نثرهای فصیح فارسی است . به طوری که همه به تحسین آن پرداختند . استاد عبد الرحمان فرامرزی که خود نویسند ه ای چیره دست بود ، آن را چیزی در حد یک ( اعجاز ) نامید .
س
ابوالقاسم پاینده از روزنامه نویسان با سواد زمان خود بود. نثری تمیز ، روان و بی غلط داشت. در مجله صبا با نوشتن دو ستون خبر به صورت انتقادی قدرت خود رادر طنز نویسی نشان داد. او در این قسمت وقایع روز را می گرفت و به صورت طنز و به طور انتقادی تنظیم می کرد .
س
ابوالقاسم پاینده که قبل از انتشار صبا کارش ترجمه کتابهای مذهبی و اخلاقی بود ، بعد از تعطیل مجله فرصت یافت به تألیف و ترجمه بپردازد . او از سال ۱۳۳۰ تا پایان عمرش کار ترجمه وتأ لیف را کنار نگذاشت .
س
پاینده قلمی نیش دار داشت . در محاوره نیز اغلب نیش را همراه با نوش به کار می برد ، ولی البته کارهایش بویژه در روزنامه نویسی بیشتر با نیش همراه بود تا نوش .او همواره می گفت " روزنامه نویسی یعنی نیش زدن . در حرفه ما نوش وجود ندارد ". آنقدر نیش زد که سر انجام از نیش دشمنان وجودش سراپا ریش شد .
س
پاینده جسمی ثمین، سری بزرگ و قیافه ای دژم داشت. ظاهرچهره اش چنان بود که گویی همیشه بویی بد مشامش را می آزارد ، ولی با وجود قیا فه عبوس، همواره لبخند بر لب داشت و سخنانش پر از طنز و لطیفه و شیرین بود . پاینده اصطلاحات خاص خودش را داشت . همکاران او هنوز از یاد نمی برند که او همیشه به مناسبت یا بی مناسبت می گفت: " شهر رم یک روزه
ساخته نشد " . این یک اصطلاح معروف در ادبیات غرب است ، اما خود او به آن اضافه می کرد: " شهر رم یک روزه هم خراب نشد ! "
س
ایرج مستعان روزنامه نویس و نویسنده سرشناس که زمانی سردبیر مجله صبا بود ، در باره تحقیقات پاینده می گفت: " از کارهای جالب و ارزنده پاینده که متأسفانه هیچ جا از آن یاد نمی شود پیدا کردن ریشه ۳۰۰۰ لغت فارسی ساسانی است که بعد از اسلام داخل زبان عربی شده بود " .
س
پاینده هرگز در سخنا نش از شوخی و طنز و لطیفه غا فل نمی ماند . او از مد تها قبل علا قه داشت که از زادگاه خود ، نجف آباد اصفهان، وکیل شود. در یکی از دوره ها که خود را کا ندیدا کرده بود، کمی بعد از آنکه معلوم شد درانتخابات شکست خورده ، یکی از نزدیکانش فو ت شد. اطهار تأ سف دوستان و آ شنایان به خاطراین مصیبت بسیار زیاد بود، به طوری که تا مد تها در روز نامه ها آگهی های تسلیت برای او چاپ می شد . روزی یکی از دوستان به د ید نش رفت و از واقعه اظهار تأ سف کرد و گفت: «میدانم که شما از این مصیبت چه رنجی می کشید» . پاینده جواب داد : "بله ، مصیبت دردناکی است ، بویژه آنکه اغلب فکر می کنم اگر این مرحوم چند روز زود ترمی مرد ،این همدردی های صمی مانه حتمن در کار انتخابات مؤ ثر واقع می شد و من به وکالت انتخاب می شدم ! "
س
پاینده در دوره های ۲۱ و ۲۲ از نجف آباد اصفهان به مجلس رفت ، اما در سا لها ی آخر عمر به کلی گوشه گیر شده بود و تمام وقتش را صرف تحقیق و تأ لیف و ترجمه می کرد . ابوالقاسم پاینده در ۱۸ مرداد ۱۳۶۳ درگذشت . از او ۳ فرزند و ۳۰ اثر به جای مانده است .
س