حیات در خورشید
(فایل صوتی در انتهای صفحه)
مقدمه
دانشمندان سیاره ما، متأسفانه طبق عادتی دیرینه، همه امور مربوط به فضا را با فیزیک و یا کلی تر بگوئیم با علمی بررسی میکنند، که تاکنون برای بشر شناخته شده است ، بدون آنکه امکان وجود علمی برتر را بپذیرند. حال آنکه حتی در همین سیاره ما، یعنی زمین، علم در تمام سطوح آن، رفته رفته شکل دیگری به خود میگیرد و دگرگون میشود، و نتیجتن بسیاری از قضایای علمیی که تا به امروز به شکل دیگری تفسیر می شده اند را زیر و رو کرده، نا ممکنها را ممکن می سازد. از آن گذشته باید در نظر داشت که امکان تسلط موجودات متفکر سیارات دیگر، به علمی پیشرفته تر از آنچه ما در دست داریم نیز امری است منطقی و قابل قبول. محیط زیست این موجودات هوشمند در سیارات دیگر، میتواند از نظر خلقتی، برودتها و یا حرارتهای بسیار زیاد و برای بشر غیرقابل تحمل باشد و هیچ دلیلی هم بر عدم امکان این امر وجود ندارد.س
با آزمایشی که بوسیله دانشمندی به نام «مورلی مارتین» انجام شده و در این مقاله ارائه میگردد، امکان وجود حیات در خورشید، حتی به شکلی که ما میشناسیم ، در بوته امکان نهاده شده، قابل قبول می شود.س س
باید بیاد داشت ، به سه دلیل اصلی، این مقاله در این پلتفرم اینترنتی ارائه می شود. اول آنکه همانطور که استاد الهی معتقد است، معلومات و مشخصه های ایجاد حیات در هسته اصلی هر سیاره، از جمله زمین، نهاده شده است. دوم آنکه در مقالات آتی در بخش فضاشناسی که در آینده ایجاد خواهد شد ، و همینطور در سری مقالات «حیات در فضا» که بر اساس تعالیم استاد الهی تهیه شده اند، از نظر علمی، امر وجود حیات، حتی در خورشید ، به اثبات نزدیکتر شود. و در انتها، مهمترین دلیل آنکه ، بطور علمی، ایجاد موجودات از طریق هولوگرافی عملن نشان داده شود. زیرا این امر به ما یاری خواهد داد تا در بخش « علوم تلفیقی استاد الهی»، در توضیح ایجاد پدیده ای که آن را «الکتروپوزیترون» نام داده ایم، پروسه «تکثیر هولوگرافیک» که ایجاد انواع کامل کوچکتر از یک مدل اصلی و بزرگتر می باشد را برای دنبال کنندگان آن سری مقالات، قابل فهم تر نماییم. زیرا این همان کاری است که مورلی مارتین عملن انجام داد و موفق به ایجاد موجودات هولوگرافیکی شد که دارای همه مشخصه های مدل اصلی، برای مثال، یک خرچنگ بوده اند ، اما در ابعاد ذره بینی.س
آزمایشی حیرت انگیز، کشفی بهت آور تر از آن
سال ۱۹۳۸ یکی از زیست شناسان بزرگ انگلیس به نام «مورلی مارتین» در حومه لندن جان سپرد. مارتین کسی بود که طی چند سال اقامت خود در شهر کوچک " آندوود" به بزرگترین کشف علمی قرن اخیر نائل شد و پس از کشف قانون جاذبه عمومی توسط نیوتن و کشف رادیوم به وسیله مادام کوری، هیچ اکتشاف علمی (تا آن زمان) به اندازه کشف جدید او اهمیت و ارزش نداشته است.س
مارتین بر اثر یک سلسله مطالعات به این نتیجه رسید که زندگی جانوران و گیاهان پس از نابودی جسمشان به شکل محدودتر و مخفی تری ادامه پیدا میکند و اضافه کرد ما می توانیم نمونه این زندگی را در میان سنگهائی که موسوم به سنگهای "آزوئیک" است بیابیم. باید دانست که این سنگها از لحاظ زمین شناسی متعلق به چندین میلیون سال پیش هستند و از جمله صخره های دوران اول زمین شناسی به شمار می آیند. مارتین گفت، در میان این گونه سنگها آثار پراکنده ای از مهره داران و ماهیان باقی مانده که وجود یک گونه عضو مشخصی را نشان نمیدهد اما این آثار دنباله حیات این حیوانات است.س
زیست شناس بزرگ انگلیسی اعتقادش بر این بود که اگر قطعه کوچکی از سنگهای چندین میلیون سال قبل را برداریم و در کوره های الکتریکی در حرارتهای بالا بسوزانیم و سپس با ترتیبات خاصی بازهم آنها را حرارت دهیم و اشعه ایکس از آن بگذرانیم، پس از طی مراحلی، ماده ای در اختیار ما قرار می گیرد که چنانچه آن را با میکروسکوپ تماشا کنیم، می بینیم هزاران ماهی یا خرچنگ بسیار کوچک ذره بینی در میان این ماده به جنب و جوش مشغولند. به زبان دیگر درست به خلاف آنچه می دانیم، موجودات کامل و زنده ای "بر اثر حرارت زیاد" از میان قطعه سنگی که متعلق به میلیونها سال قبل است بیرون می آیند و این موجودات از هر لحاظ سالم و سرحال می باشند.س
این امر، ادعای حیرت آور و بزرگی بود، اما مارتین با آزمایشهایی که در این زمینه به عمل آورد، این ادعای بزرگ را ثابت کرد. مارتین کار خود را از سال ۱۹۲۷ در یک آزمایشگاه کوچک ولی مناسب شروع کرد . او این آزمایشگاه و وسائل آن را با پول مختصری که از فروش مدارک علمی خویش فراهم کرده بود ساخت و تا پایان عمر در گوشه آن، به کار تفحص و تحقیق روی موجودات عجیب سنگهای قدیمی " آزوئیک" پرداخت، در حالی که هیچ کس در آن سالها به او و آزمایشهایش توجهی نکرد. مارتین پس از آنکه مدتها در این آزمایشگاه مشغول کار بود، به حقیقت بزرگی دست یافت که درک آن ناگهان سراپای وجودش را به لرزه آورد، اما از آنجا که می ترسید ماحصل اکتشاف بزرگش را از او بدزدند، از آنچه یافته بود با کسی سخن نگفت. .... س
آنچه مسلم است و از مدارک آزمایشکاهی او برمی آید، این دانشمند به وجود نوعی "پروتوپلاسم" (چیزی مانند سفیده تخم مرغ) مقدماتی و یا اولیه اعتقاد یافته بود که این "پروتوپلاسم" حد فاصل بین ماده زنده و مواد جامد به شماره میرفته است و فرمول آن هنوز به دست ما نرسیده . توضیح این نکته مهم لازم است که دانشمندان درباره پیدایش حیات روی زمین تا آنجا رسیده اند که بعد از آنکه سیاره ما از حالت گازی به درآمد و سرد شد و دریاها و اقیانوسهای پهناور، قسمت اعظم سطح آن را فراگرفتند، به مرحله ای رسید که موجودات زنده " تک سلولی" بسیار ابتدائی در دریاها و اقیانوسها پدید آمدند و از تکامل و پیشرفت همین موجودات ابتدائی بود که بالاخره گیاهان و حیوانات مختلف به وجود آمدند و در ادامه این تکامل بود که طبیعت بعدن حضور میلیونها نوع گیاه و حیوان گوناگون را بر پهنه گیتی اعلام داشت. زیست شناسان و دیگر دانشمندان، در باره چگونگی «پروتوپلاسم»، یا به زبان دیگر، ماده زنده اولیه که باید آن را "مادر زندگی" روی کره خاک بنامیم، هنوز تحقیق میکنند و تاکنون نتوانسته اند نمونه های از آن را در آزمایشگاههای امروزی بسازند. اگر چنین امری محقق شود، بی شک به راز حیات پی برده اند و این عظیم ترین و بهت انگیز ترین حادثه علمی بشریت خواهد بود. اما مورلی مارتین به طوری که از قرائن برمی آید پی به راز سر به مهر برده بود و فرمول این ماده زندگی بخش را که می توان به جرأت اظهار داشت یکی از چند راز بزرگ و ناشناخته عالم هستی است دریافته بود.س
مارتین هنگامی که در آزمایشگاهش به تحقیق و تجربه مشغول بود، بعضی اوقات آن هم جسته و گریخته، نامه هایی در زمینه دستاوردهای خود به یکی از دوستان دانشمندش می نوشت. نام این دوست« موریس ژنه» بود و ما اگر امروز اطلاع مختصری درباره اکتشاف تکان دهنده او در دست داریم از طریق مطالعه همین نامه هاست. برحسب تعدادی از این نامه ها، مارتین در آغاز، کار خود را این طور شروع کرد: او ابتدا یک قطعه سنگ آزوئیک را برداشت و آن را در کوره ای که بین دو تا سه هزار درجه فارنهایت حرارت داشت، قرارداد. قبلن گفتیم که سنگهای "آزوئیک" از همان نمونه سنگهای اولیه کره زمین بودند که پس از سرد شدن تدریجی این سیاره، روی سطح آن پدید آمده بودند. بنابراین، این گونه سنگها با حرارتهای بالا از هر لحاظ آشنائی داشتند و به عبارت دیگر، خود، از مواد گداخته و سوزانی بودند که سابقن گوی آتشین زمین را تشکیل میدادند. وقتی مارتین آن قطعه سنگ را حرارت داد و از کوره بیرون کشید، دید به صورت کفی که روی فلزات مذاب ظاهر میشود درآمده است . مارتین این کف را برداشت و درون یک " اتوکلاو" سوزان ۲۲۰درجه ای نهاد. کف به تدریج بر اثر حرارت مجدد، آب شد و حجم آن کوچکتر شد تا آنکه سرانجام به شکل جسم عجیبی که او آن را، شکل مقدماتی "پروتوپلاسم" نام نهاد، درآمد و به همین وضع باقی ماند.س
این جسم اخیر خواص حیرت آوری داشت . برای نمونه می توانست درخشندگی و یا شفافیت و جلای فلزات ذی قیمت از جمله طلا را بزداید و بکلی نابود کند. از آن مهمتر، جسم باقی مانده، این خاصیت را داشت که ممکن بود تحت شرایطی به شکل ذرات بلور(کریستال)ا درآید. دانشمند و محقق ما پس از آنکه به این موضوع پی برد، بلورهایی را که از آن جسم بوجود آمده بود برای مدت چند ماه زیر اشعه مخصوصی که از نام آن خبر نداریم قرار داد و مشاهده کرد، مایع شفافی از خارج به داخل ذرات بلور جریان پیدا میکند.س
لازم به یادآوریست که او این تجربیات را بعدن در مدت بسیار کوتاه تری انجام داد. تا اینجا برآیند کار بسیار عجیب بود. سنگی در حرارتهای بالا مبدل به تودهای کف شده بود و بعد با حرارت دادن مجدد، این کف به شکل پروتوپلاسم اولیه یا مقدماتی درآمده بود و بر اثر پرتوهای مجهولی این پروتوپلاسم تبدیل به ذرات بلوری شکل گردیده بود و حالا مارتین قصد داشت این ذرات بلور را بازهم تحت تأثیر اشعه دیگری قرار دهد و همین کار را هم کرد. وی آنها را مدتی زیر اشعه ایکس و پرتوهای نیرومند ماورای بنفش نهاد و عاقبت مشاهده کرد که پدیده دیوانه کننده ای برابر چشمانش ظاهر شد. بلورهای کوچک به طور مورب از هم جدا شدند و چیزی را به وجود آوردند که یک موجود زنده به شمار می آمد، با تمام اعضائی که معمولن باید داشته باشد.س
مارتین بلافاصله از این موجودات جاندار بسیار کوچک با دوربین حساسی که در دسترس داشت، عکسهای زیادی برداشت و سعی کرد این عکسها را در پناه اشعه ایکس بگیرد، زیرا نور چراغهای معمولی برای این موجودات تازه متولد و جاندار و اصولن برای آزمایشهایش، مخاطره انگیز به حساب می آمد. سپس دانشمند کنجکاو و موفق، زیر یک میکروسکوپ بسیار قوی که قطر ذره بین آن قابل توجه بود، به تماشای جانداران زنده بسیار کوچکی که از آن بلورهای ویژه به وجود آورده بود، مشغول شد و دید همه ، از جمله حیوانات تک سلولی، آبزی می باشند.س
وی حتی توانست در یک مساحت ناچیز به قدر دو سانتی متر مربع، تعداد پانزده هزار از آنها را شمارش کند. این موجودات جمعن از تغییرشکل چهل ذره بلوری شکل پدید آمده بودند و هنگامی که عکس آنها را تا هزار و دویست مرتبه بزرگ کرد، در نهایت وضوح، این جانوران کوچک قابل بررسی بودند. بعدن دانشمندان دیگر، از روی تحقیقات مارتین، عینن همین تجربیات را تکرار کردند و آنها هم به نتایجی رسیدند، اما آنچه یافتند فقط گروهی تک سلولی آبزی و ابتدائی بود، در صورتی که مارتین در ادامه کار خود به پیشرفتهای درخشانتری نائل آمد.س
او انواع و اقسام ماهی یا مهره داران دریایی را بوجود آورد که توجه به آنها از هر لحاظ بر حیرت تماشا می افزود. در اینجا یک صفحه از نامه هایی را که مارتین برای دوست خود موریس
ژنه فرستاده است، عینن نقل می کنیم . در ضمن به یاد داشته باشیم که مارتین برای رسیدن به نخستین نتیجه آزمایشهای خود، مدت دو سال وقت صرف کرد، در حالی که بعدن تکرار آزمایشها برایش سهل و آسان شد و کار بجائی رسید که پس از دو شبانه روز به نتیجه هر آزمایشی می رسید. در نامه مورد نظر، تغییر شکل بلورها و تبدیل آنها به حیوانات ذره بینی زنده، این طور آمده است:س
س"چنانچه تماشاگری جریان آزمایش را به وسیله میکروسکوپ زیرنظر بگیرد این طور می بیند که اول، ذرات بلوری شکل در مایع لزجی شبیه به سفیده تخم مرغ ( پروتوپلاسم)گرد هم می آیند و سپس در یک خط مستقیم قرار می گیرند. بطوری که بعدن معلوم میشود این خط مستقیم همان ستون فقرات جانور است. پس از آن دراطراف ستون مهره ها اندامهای اصلی بدن و بدنبال آن، دست و پا و چشم و سر شکل میگیرد و این شکل گرفتن به قدری آهسته و کند و در عین حال جالب است که ممکن است تماشاگر چند روز از وقت خود را برای دیدن آن صرف کند. بهترین لحظات آزمایش وقتی است که پس از مدتی انتظار، برای نمونه یک خرچنگ کوچک به صورت کامل و ابتدائی خود، پاهایش را تکان میدهد و در میدان دید میکروسکوپ شروع به جنب و جوش و تقلا میکند." س
مترلینگ، راوی این جریان عجیب چنین ادامه میدهد:س
س"من که اکنون این موضوع را برای شما نقل میکنم، چند عکس میکروسکوپی مربوط به آزمایشهای مارتین در مقابل خود دارم که اگر جزء به جزء آنها را هرکس مورد مطالعه قرار دهد، می تواند کیفیت تجدید ظهور و تحرک عنصر حیاتی را به ترتیب در همه ملاحظه کند. در یکی از این عکسها، تعدادی سلول متراکم دیده میشود که اسکلتی در میان آنها به وجود آمده. در دیگری، شکلی نظیر چشم پیدا شده . در عکس سوم قسمت هایی از مهره های پشت و بالاخره در چهارمین تصویر، تعدادی ماهی بسیار کوچک میکروسکپی دیده میشود. در پنجمین عکس، یک موجود عجیب دریایی چشمگیر است که ستون مهره های پشتش را گروهی سلول فراگرفته است و کمی دورتر از آن، جثه یک ماهی باریک دریایی شبیه به یک سیگار جلب توجه می کند. به راستی اعجاب آور است. اینها موجودات زنده ای هستند که حرکت می کنند . جابجا میشوند، دست و پایشان باز و بسته میشود و تا موقعی که در پروتوپلاسم، زادگاه خود به سر میبرند سالم هستند و از غذایی که در آن موجود است تغذیه میکنند. اما همین که پروتوپلاسم یا ماده سفیده ای اولیه آنها از بین میرود، رشد آنها هم متوقف میشود و شروع به جنگ و ستیز با یکدیگر میکنند و بالاخره همدیگر را می درند و می خورند ."س
مورلی مارتین، تا آنجا که اطلاع داریم در زمان حیات خود موفق شده بود سِرُم مخصوصی که حاوی مواد غذایی برای این جانوران ذربینی باشد بسازد و در اختیارشان بگذارد، اما همین که به دنیای باقی شتافت فرمول غذای این موجودات هم با او به گور رفت.س
روزی مارتین گروهی از این جانوران کوچک ذره بینی که گفتیم دارای تمام خصوصیات موجودات زنده بودند را مجددن در کوره ای نهاد و یک هزار و دویست درجه فارنهایت به آنها حرارت داد. وی در کمال تعجب مشاهده نمود که این موجودات شروع به جنب و جوش و تقلا نمودند، درست مانند آنکه حرارت زیاد، یکی از عوامل زندگی آنهاست. همه قرائن و آثار نشان میدهد که این موجودات زنده ذره بینی که میتوان آنها را " گرد و غبار حیات" نامید، از میلیونها سال قبل در کمون وجود داشته اند و تنها منتظر آن بوده اند که محیط مناسبی برای خودنمائی به چنگ آورند. یک قطعه سنگ به چنین صورتی انباشته از زندگی و شور و هیجان است و سراسر عالم همینطور است. همه جا آکنده از زندگیست و جز زندگی چیزی در دنیا نیست.س
..................................................................
منبع:س
به نقل از مجله اندیشه چاپ پانزدهم
مقدمه و تنظیم از فرامرز تابش
با استفاده از:س
کتاب «شگفتیهای عالم ارواح»س
گردآورنده: امیرحسین صدری پور