زمان، مکان
در اینجا تعریف ساده ای که ما برای زمان ارائه می دهیم بدین قرار است:س
" فاصله مابین دو حادثه "
به عقربه ثانیه شمار یک ساعت آنالوگ نگاه کنید. فاصله بین یک ضربه با ضربه مابعد، دارای یک فاصله می باشد . این فاصله را یک ثانیه نام نهاده اند و معرف بخشی از چیزی است که زمان نام دارد.
س
با درک مطلب فوق، بسادگی درمی یابیم که برای اندازه گیری زمان، احتیاج به ماده است. این ماده در این مثال، عقربه های فلزی یا پلاستیکی ساعت می باشد. حال مطلب را کمی عمیقتر مورد بررسی قرار می دهیم. فرض کنید ماده وجود نداشته باشد. در این حال، حادثه ای هم موجود نیست که فاصله ایجاد کند. پس زمان، کاملن به ماده وابسته است
و ماده، مکان را بوجود می آورد. بطور خلاصه: " زمان بطور کامل، به مکان وابسته است". اما باید یک نکته مهم را در نظر داشت و آن اینکه، تا زمانیکه انسان در قید بدن عنصری خود می باشد، بطور دائم و بی وقفه، بیش از هر نقطه دیگر، از طریق روان خود، درگیر توالی حوادث می باشد و آن را حس می کند. حتی در یک روز آفتابی در تعطیلات تابستانی در کنار دریا نیز ، با آنکه ملزم به انجام کار بخصوصی نیستید، اما بعلت آنکه بدن شما که در واقع یک سیستم
گیرنده و فرستنده می باشد، دائمن در معرض هجوم اطلاعات محیط قرار دارد، زمان را حس می کنید، اما به محض آنکه بعد از مرگ، از قید بدن فیزیکی خود رها شوید، چون با آن سیستم
پیام رسانی مرتبط نمی باشید، زمان
برای شما وجود نخواهد داشت، گرچه در برزخ
نیز حوادث موجود می باشند. از اینرو می توان گفت که محسوس بودن زمان، بعلت وجود روان می باشد و روان بدون جسم عنصری موجود نیست.س پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان